واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: بازیهایی در بین برخی جوانان رواج پیدا کرده و روی آن قمار میکنند که گاه مرگ را برای آنها به همراه میآورد.
روزنامه «شهروند» نوشته است: ١١ نفرند. دور هم نشستهاند. برق تیغه چاقو در دستانشان صحنه ترسناکی را ایجاد کرده است. شرط میبندند سر زندگی یا مرگشان. نه ترسی و نه وحشتی دارند. چشم به هم دوختهاند تا شمارش معکوس آغاز شود. تیغه چاقوهایشان رو به آسمان است. منتظر اعلام داور هستند.
هرکس از دور آنها را ببیند، باور نمیکند که این جوانهای چاقو به دست قرار است یک بازی دستهجمعی را اجرا کنند. بازی که خودشان ابداع کردهاند و خودشان هم برایش اسم انتخاب کردهاند. چاقو بازی! حتی اسمش هم ترس و وحشت را در دل ایجاد میکند، چه برسد به بازی کردنش؛ اما این جوانهای کرمانی گویا از هیچ چیزی نمیترسند.
شمارش معکوس آغاز میشود. یک، دو، سه و حالا زمان پرتاب چاقوهاست. قمار شروع شد. ١١ جوان شرکتکننده در این بازی چاقوهای خود را به هوا پرتاب میکنند. قرار است این چاقوها با نوک تیزش به زمین برسند که اگر چاقوی هرکس اینچنین به زمین نرسد، آن مرحله از بازی را باخته و باید بار دیگر چاقوی خود را پرتاب کند، اما این بازی زمانی ترسناکتر میشود که پس از یک نگاه چپ و یک درگیری ساده با جنایت پایان مییابد.
١١ جوان چاقو به دست زمانی که در این بازی احساس خطر کردند، با هم درگیر شدند. پایان این درگیری هم مشخص بود. وقتی بازی با چاقو باشد، مشخص است که نخستین وسیله دفاع در درگیری هم، همان چاقو میشود. بازی ابداعی که با چاقو آغاز شد و با مرگ یکی از شرکتکنندگان پایان یافت. این حادثه در پارک مطهری کرمان به وقوع پیوست و قاتل با یک ضربه، همبازیاش را کشت. قاتل که جوانی ٢٢ ساله است و هنگام بازی نیز مست بود، پس از وقوع قتل از صحنه متواری شد و مقتول در صحنه جرم و قبل از رسیدن به مراکزدرمانی جان خود را از دست داد. درنهایت همه شرکتکنندگان در این بازی تا ٧٢ ساعت پس از درگیری، دستگیر شدند.
بازیهای خطرناک
این نخستینبار نیست که بازی آنقدر وحشتناک و خطرناک میشود که به جای خنده و شادی پایانی غمانگیز و تلخ را به همراه دارد. هربار اسم بازی و تفریح جدید به میان میآید، همه بهویژه جوانان و بچهها کنجکاو میشوند تا نام و شیوه آن بازی را بدانند. میخواهند یاد بگیرند تا خودشان نفر اول این بازی باشند. برای دورهمیها و تفریحاتشان به دنبال بازی و سرگرمیهای جدید هستند. به سختیِ بازی فکر نمیکنند. هیجانش میارزد به سختیهای آن؛ برای همین وقتی دور هم جمع میشوند، یک بازی را انتخاب میکنند و بساط شادی و خندههایشان را فراهم میکنند.
با هم کلکل میکنند و سعی دارند همدیگر را در بازی مغلوب کنند، اما گاهی اوقات بعضی از جوانان این بساط شادی را به مهلکهای ترسناک و خطرناک تبدیل میکنند. مهلکهای که دیگر خبری از خنده و شادی نیست. تنها چیزی که هست، هیجان و ترس است. خبری از بازیهای کامپیوتری، فوتبال، تنیس و والیبال نیست. این بازیها برایشان شادی نمیآورد. قمار میکنند آنها با دستانی لرزان اما چهرهای مصمم وارد یک بازی خطرناک میشوند. هرچه خطرش بیشتر باشد، بیشتر خودنمایی میکنند. شرطبندیهایی که پایانش یا مرگ است یا قدرتنماییهای پرافتخار؛ با اینکه میدانند بازی خطرناکی را انتخاب کردهاند، اما ناامید نیستند. به قدرت خودشان ایمان دارند. درواقع نام اینها را نمیتوان بازی گذاشت، اینها تنها میدانی هستند برای زورآزمایی و قدرتنماییهای بعضی از جوانان و حتی بچهها که اسمش را بازی گذاشتهاند.
رولت روسی
در فیلمها و پلانهای زیادی دیدهایم که نوعی بازی و شرطبندی سر زندگی یا مرگ آن هم با اسلحه که به آن رولت روسی میگویند، چشمان تماشاگر را میخکوب صحنههای ترسناک این فیلمها کرده است. بازی خطرناکی به نام رولت روسی؛ اما این بازی در ایران به یک داستان واقعی تبدیل شد. داستانی که پایانش مثل خیلی از همین فیلمها نبود و حادثهای که نباید رخ میداد، رخ داد. جوان ۲۲ساله اسلحه را برداشته بود. تنها یک گلوله در آن گذاشته بود. با کف دست، خشاب اسلحه را چرخاند و آن را روی شقیقهاش گذاشت. میخواست نشان دهد که از چهار دوست دیگر خود شجاعتر است. دوستانش به او نگاه میکردند. شاید منصرف شده بودند اما چیزی نمیگفتند. پسر جوان ماشه را چکاند. ناگهان صدای تیر، سکوت را در هم شکست. تنها گلوله خشاب، شقیقه پسر جوان را شکافت. این ماجرای واقعی در یک گاوداری درحاشیه تهران اتفاق افتاد. دوستان قربانی میگفتند که سر یک شوخی، اسلحهای تهیه کردهاند تا «رولت روسی» را روی خود اجرا کنند.
قمار دبه
بازی دیگری که درمیان ایرانیان بهویژه جنوب شهریها خیلی طرفدار دارد، بازی حساسی است به نام دبهبازی؛ این بازی برخلاف اسمش، لحظههای حساس و خطرناکی دارد. دبهای را در میان ریل قطار میگذارند، دونفر که از شرکتکنندگان این بازی خطرناک هستند، هرکدام چند متر از ریلهای قطار دور میشوند و میایستند؛ هردو مقابل هم؛ داوری هم در این بازی تصمیمگیری میکند. وقتی سوتها خبر از رسیدن قطار به ریل میشود، این دو شرکتکننده با تمرکز بالا خود را برای شروع بازی آماده میکنند. قطار هر لحظه نزدیک و نزدیکتر میشود تا اینکه تنها چند ثانیه تا رسیدن به دبهای که در میان ریلهاست، میماند. در این لحظه داور سوت را میزند و بازی آغاز میشود. دو شرکتکننده به سمت ریل قطار میدوند و در یک ثانیه باید دبه را از روی ریل بردارند. هرکس این کار را سریعتر انجام داد، برنده است، ولی پایان این بازی همیشه اینگونه نیست. وقتی دو شرکتکننده به سمت ریل حرکت میکنند، مشخص نیست که میتوانند زنده از روی ریلها بیرون بیایند یا نه؛ یک ثانیه غفلت باعث میشود زیر چرخهای قطار له شوند. اتفاقی که چندبار درکشور ما رخ داده است.
گرهبازی
ریلهای قطار خیلی وقت است که به محلی برای بازیهای عجیب و خطرناک تبدیل شدهاند. اینبار جوانان با گره زدن دستانشان به ریلهای آهنی قطار لحظههای ترسناک و خطرناکی را برای خودشان رقم میزنند. آنها با طنابی دستانشان را به ریلها گره میزنند و درست هنگام رسیدن قطار، چند متر مانده به اینکه زیر این قطارها له شوند، با سوت داور بازی، کار بازکردن گره را انجام میدهند. فرصت زیادی ندارند و باید تا پیش از لهشدن گره را باز کرده و خود را نجات دهند. این هم یک نوع بازی است که علاوه بر ترس و وحشت، ممکن است مرگ را هم به دنبال داشته باشد.
نیاز به تخلیه هیجان، عادی است
دکتر سعید خراطها یک آسیبشناس دراینباره به «شهروند» میگوید: «گاهی اوقات بازیها تنها جنبه تفریح ندارند و محلی برای تخلیه هیجانات روحی برخی از جوانان محسوب میشوند. بازیها گاهی اوقات تهدیدی خیلی جدی برای بقا محسوب میشوند، اما بعضی وقتها بعضی از بازیها ریشه تاریخی دارند و اگر شرکتکنندگان آن بازیها اصول و قواعد اصلی را رعایت کنند، اتفاق عجیبی رخ نمیدهد، اما گاهی اوقات بعضی از بازیها بدون رعایت نکردن اصول و قواعد اصلی، به بازیهایی خطرناک و حتی مرگبار تبدیل میشوند. اینکه چرا جوانان به جای بازیهای ساده به بازیهای خطرناک روی میآورند، را باید در امکانات آنها جستوجو کرد. برخی از جوانان به دلیل کمبود امکاناتی که دارند، نمیتوانند بازی هیجانی را تجربه کنند. بازیهایی مثل جامپینگ که هزینه آن زیاد است. به همین دلیل فرد برای تخلیه هیجانات خود به این بازیهای خطرناک روی میآورد.»
او میافزاید: «اینکه برخی از جوانان نیاز به تخلیه هیجانات درون خود را دارد، چیز بدی نیست و حتی یک امر عادی به شمار میرود. در بعضی از افراد بیشتر است و بعضیها هم کمتر؛ اما نیاز به تخلیه هیجانات روحی در همه افراد وجود دارد. حالا در این میان برخی امکانات لازم برای تخلیه هیجانات خود را ندارند، همین میشود که دست به این بازیهای خطرناک میزنند؛ چراکه این افراد اگر هیجانات روحی خود را تخلیه نکنند، دچار اختلالات روانی زیادی میشوند. آنها خطر را دوست دارند و از هیجان آن لذت میبرند. بعضیها امکانات لازم را دارند و این هیجانات روحی خود را جور دیگری تخلیه میکنند، اما افراد دیگر بازیهای خطرناک بدون رعایت اصول و قواعد اصلی را انتخاب میکنند. آنها از این کار لذت میبرند. برای همین آن را ادامه میدهند. برایشان فرقی نمیکند که چه پایانی در انتظارشان است. به همین دلیل به نظر من باید زمینه امکانات لازم برای این دسته از افراد فراهم شود تا آنها بتوانند همین بازیها را در محیطی بهتر و با امکانات ایمنتر انجام دهند که حداقل با جانشان بازی نشود.»
۲۸ تير ۱۳۹۵ - ۱۷:۳۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]