واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:
گیل نگاه/مائده عطایی*لشکرکشیهای مجازی کاربران ایرانی هر از چندگاهی بارتابهای گستردهای حتی در سطح جهانی مییابد.طی این سالها با گسترش اینترنت درجامعه ایرانی و فراگیر شدن استفاده از شبکههای مجازی، خرده فرهنگهای جدید و نیز آسیبهای فرهنگی به موازات آن شکل گرفتهاند و یا حداقل فرصت بروز یافتهاند. از ابراز همدردی ومشارکت در امور خیریه و ایجاد کمپینهای اجتماعی و فرهنگی تا طنزها و جوکهایی که به هر بهانه و موضوعیتی ساخته میشوند و توهین و فحاشی به افراد مختلف. در این بین برخی از این اسیبها از آن جهت که انعکاس فرهنگ ایرانی شدهاند و بازتابهای بین المللی پیدا کردهاند، نیازمند تامل بیشتری هستند.آنچه این روزها بیشتر باید مورد کنکاش قرار گیرد، ریشه یابی این پدیدههای به ظاهر مجازی اما اثرگذار و واقعی است. پدیدههایی که چون به صورت تکرار شونده اتفاق میافتند و گستره زیادی را در بر میگیرند حائز اهمیت جامعه شناختیاند. پاسخ به این سوال که چرا در میان میلیونها کاربر شبکههای اجتماعی، کاربران ایرانی به شکلی هماهنگ به صفحات افراد مختلف که بسیاری از آنها اصلا فارسی زبان نیستند، هجوم میبرند و پیامهایی حاوی توهین و طنز میگذارند؛ قطعا جای بررسی دارد.عدهای معتقدند که چنین مواردی به اقلیتی برمیگردد کهگاه حتی سازمان دهی شده وگاه از سر بیکاری و هیجان به چنین اقداماتی دست میزنند و اینها نمایندگان اکثریت جامعه نیستند. اما چنین تحلیلی نمیتواند ما را به مواجهه درستی با این اتفاقات برساند. زیرا حتی اگر بپذیریم که مهاجمان مجازی ایرانی، در اقلیت هستند، مسالهای حل نخواهد شد و تنها از شناخت دلایل و علتها بازخواهیم ماند.آنچه در بررسی این اتفاقات به نظر میرسد:۱-عدم وجود خود بازدارندگی: ما عادت کردهایم که همواره نیرویی خارج از خودمان، بازدارنده و منع کننده باشد و درواقع مرتب بر ما امر و نهی کند. ما یاد گرفتهایم که وجود تنبیه و مجازات و در برخی موارد تشویق عامل اصلی کنترل کننده اعمال اجتماعی ما باشد. در جایی که نظارت قوهای خارجی نباشد و ترس از تنبیه و پیامدهای منفی را احساس نکنیم، خود را ملزم به رعایت بسیاری از هنجارها و آداب و حتی قوانین نمیدانیم! ما قانون را رعایت میکنیم نه برای احترام به قانون و نقش بهبود دهندهاش در امور، بلکه برای فرار از جریمه و مجازات. آداب اجتماعی را مراعات میکنیم تا از سوی اطرافیان طرد نشویم!فضای مجازی جایی ست که کمترین نیروی بازدارنده را دارد و تقریبا نوعی آزادی را برای افراد فراهم میکند که با هر هویت واقعی یا جعلی، بدون در نظر گرفتن نتایج واکنشها، دست به کنش بزند. در چنین فضایی مهمترین عامل کنترل کنش، خود ِ افراد، باورها و هنجارهای پذیرفته شدهشان است که درواقع به شکلی عمیق، آن را در خود نهادینه میبینند.لازم به ذکر است که نظام پاداش و تنبیه یکی از مهمترین انگیزههای انسان در ارتباطات و کنشهای اجتماعی محسوب میشود اما قطعا نهادینه شدن ارزشهای اخلاقی و احترام به حقوق دیگران، از مهمترین ملزومات آزادی و رسیدن به جامعهای غیرپلیسی خواهد بود.۲-عدم وجود هم ترازی اجتماعی: ما به شدت درگیر نگاه فرادستی و فرودستی هستیم. شهروندان خود را با هم برابر نمیبینند. این است که فاصله اجتماعی با کسانی که در موقعیتهای مختلف مالی، سیاسی، هنری، ورزشی و اجتماعی هستند، به شدت احساس میشود. در چنین شرایطی برای پر کردن این فاصلهها از سادهترین روشها استفاده میشود و اغلب سادهترین روش تخریب چهره افراد شاخص یا به اصطلاح سلبریتی هاست تا با کوچک شمردن و فحاشی به آنها به نوعی هم ترازی و عدم تفاوت حاصل شود و یاگاه با شوخی کردن و نمایان ساختن نوعی صمیمت و راحتی، احساس نزدیکی با آن فرد به نمایش گذاشته شود و در نهایت همه ببینند که تفاوتی میان آنها وجود ندارد.فضای مجازی هم این فرصت را در اختیار همه قرار داده که هر فردی در هر موقعیت شغلی و جایگاه اجتماعی و هنری بتواند در صفحات شخصی با دیگران ارتباط برقرار کند و این راه ارتباطی به منزله در دسترس بودن چهرهها، موقعیت تازهای را خلق میکند. جایی که میشود بدون هیچ دشواری و مراتب خاصی وارد صفحه شخصیتهای معروف سیاسی و فرهنگی و ورزشی جهان شد و با اطلاع از رصد شدن توسط آنها، بیواسطه احساس فاصله اجتماعی را با وی کاهش داد.۳-مواجهه تنفننی و تخلیه روانی: در طی سالهای اخیر نوعی فضای شوخی و طنز فراهم آمده که به هر موضوعی از جنبهی سرگرمی نگاه میکند و حتی فجایع تلخ را به مفرحترین وجه به سخره میگیرد. واکنشی که در مواجهه با فضای بسته نقد و پرداخت جدی به موضوعات بوده، اما حالا به شکلی افراطی ادامه یافته است.و بازهم چه گزینهای بهتر از فضای مجازی برای بیان ساده و بیلکنت هرگونه هجو و شوخی. جایی که به راحتی میتوان آنچه در ذهن است را نوشت و با دیگران به اشتراک گذاشت ودر طی یک جو همگانی به عنوان یک سرگرمی برای گذران اوقات بیکاری و تخلیه فشارهای روانی در زندگی روزمره، از آن استفاده کرد، فارغ از اینکه چنین سرگرمیهایی چه پیامدهای فرهنگی و اجتماعی و حتی روانی را به کل جامعه بار خواهد کرد؟در هرحال شبکههای اجتماعی مجازی به عنوان یک فرصت برای ارتباط مطلوب و کارآتر، میتواند تبدیل به یک تهدید برای شخصیت و فرهنگ جمعی باشد و مادامی که نوعی نیروی بازدارنده درونی قوی در میان عموم کاربران آن شکل نگیرد از سویی شاهد پدیدههای عجیبتر و تخریب چهره فرهنگ عمومی خواهیم بود و از سویی دیگر تحدید و فیلترینگ فضاهای مورد استفاده را از طریق اعمال کنترل قوه بیرونی -که قطعا اتفاق نامطلوبی خواهد بود- تجربه خواهیم کرد.*دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی
۲۶ تیر ۱۳۹۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: گیل نگاه]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 36]