واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ايرانيان بيبيسي، بردگان خودفروخته!
«آيا تحريم اسرائيل از نظر سياسي و اخلاقي موجه است...
«آيا تحريم اسرائيل از نظر سياسي و اخلاقي موجه است، آن هم در شرايطي كه آن دسته از دولتهاي منطقه كه در مقابل اسرائيل صفآرايي كردهاند، خود ركورددار جرم و جنايت هستند؟ از آن گذشته تحريم دولت يا شركتهاي اسرائيلي به چه كسي آسيب خواهد رساند؟»
اين پرسشي است كه «كريمي» مجري برنامه پرگار بيبيسي در ابتداي ميزگردي با موضوع «كمپين اروپايي تحريم اسرائيل» مطرح ميكند و سپس با رامين پرهام، سارا بازوبندي و عبدالكريم لاهيجي در اين باره ميزگرد تشكيل ميدهد. همان اول كار رامين پرهام ميگويد: «اصلاً تحريم اسرائيل شدني نيست چون اگر شما به لحاظ اخلاق فردي بخواهيد اسرائيل را تحريم كنيد بايد آيفونها و مايكروسافت و جيپياس خود را كنار بگذاريد.» و بعد كريمي ميگويد: «آنهايي كه ميگويند تحريم اسرائيل به لحاظ اخلاقي موجه نيست، حرفشان اين است كه شما در واقع مردمي (مردم اسرائيل) را كه زير موشك هستند (موشكهاي مقاومت) تحريم ميكنيد. »
شايد انتظار داريد در سطور پايينتر اين نوشته بخوانيد كه اعتراضي به اين رويكرد بيبيسي شده است زيرا مثلاً در چهار دهه گذشته كه مردم ايران در جنگ هشتساله يا در فضاي دشمنيهاي منطقه، تحريم غذا و دارو و هواپيماي مسافربري شدند، همين بيبيسي «به لحاظ اخلاقي» برنامهاي عليه تحريمهاي ايران نداشت.
نه ما چنين اعتراضي نداريم، زيرا پول و اعتبار بيبيسي از انگليس و اسرائيل ميرسد و فقط پياده نظامش هويتفروشان ايراني هستند و انتظار حمايت را مايه سرافكندگي يك ايراني ميدانيم.
اعتراض بيبيسي به تحريم اسرائيل حق بيبيسي است و هيچ كس نبايد از بيبيسي بپرسد كه پرگار براي تحريم باريكه غزه و گرسنگي كودكان فلسطين و فاجعه انساني در يمن و تحريم و گرسنگي مردم بخشهاي تحت اشغال و محاصره عراق و سوريه چند برنامه تهيه كرده است، زيرا تهيه چنين برنامههايي و سخن گفتن از چنين تحريمهايي كمترين انتظار از يك فطرت بيدار انساني است و اگر بيبيسي در اين باره خاموش است، بايد علت را در آن سوي اين فطرت خاموش جستوجو كرد.
اما ميتوان آقاي كريمي، آقاي بهنود و مجريان و خبرنگاران «ايراني» بيبيسي را به يك قياس توجه داد. حتي خبرنگاراني كه در ايران از طرف «ب» (كارشناس ايراني بيبيسي) پول به حسابشان واريز ميشود و حتي سردبيران كارتلهاي رسانهاي در ايران را كه به مديران بيبيسي پيام ميفرستند كه شما استاد و پيشواي ما هستيد، همه اينها را ميتوان به يك قياس توجه داد.
شايد همگي ما بارها پس از خبرها يا مشاهداتي كه از يك انسان داشتهايم، بيدرنگ و براساس يك دريافت فطري گفتهايم كه او از حيوان هم پستتر بود، زيرا مثلاً به دهها زن و كودك تجاوز كرده و جسد آنان را سوزانده است، مثل «خفاش شب» در ايران يا مثلاً او از حيوان هم پستتر است زيرا گرسنگي كودكان همسايهاش را ميبيند و غذاي خود را از آنان مخفي ميكند، او از حيوان هم پستتر است زيرا مادرش را به مراكز نگهداري برده و به او سر نميزند و برايش هزينه نميكند، او از حيوان هم پستتر است، زيرا از زنان به خاطر نيازشان به مقداري پول بهرهبرداري جنسي ميكند. او از حيوان هم پستتر است، زيرا براي پول، انسانيت خود را فروخته است.
اينگونه است كه مردم وقتي رفتار حيوانات را در نوعدوستي نه خاصهپرستي ميبينند، انسانهايي را كه در پيروي از «نفس»، در نوع دوستي، خاصهپرست هستند، در اين درجه اخلاقي از حيوان هم عقبتر ميدانند.
قياسي كه ميتوان پياده نظام ايراني بيبيسي را به آن توجه داد، همين است كه شما در مقياسهاي انساني، همه چيز خود را باختهايد و از «خاصهپرستي با هدف لذتهاي شخصي» هم عقبتر رفتهايد. شما نگران تحريم مردم اسرائيل كه زير موشكهاي مقاومت هستند، شدهايد، اما اين نگراني شما فطري و انساني نيست بلكه ناچاريد اينگونه نگران باشيد و مجبوريد براي 200 كودك سوري كه به دست داعش تيرباران شدند، هيچ نگران نباشيد، مجبوريد براي صدها سوري كه هر هفته دلالان مهاجرت آنها را به دريا ميريزند، نگران نباشيد، زيرا بيبيسي به شرط فراموشي اين وجه از انسانيت، شما را به كار گرفته است. هيچ كس در جهان نميتواند انكار كند كه خبرنگاران و مديران ايراني بيبيسي فارسي، فرق بمب خوشهاي را كه عربستان در يك مدرسه يمني بيدفاع مياندازد، با راكتهاي دست ساز حماس ( به تعبير كريمي، موشك!) كه فقط هنگام حمله همهجانبه ارتش مجهز اسرائيل شليك ميشود، نميدانند. كريمي و بهنود و ديگران خوب ميفهمند كه در لابهلاي ميزگردها و گزارشهاي آنان اين وجه از انسانيت گم شده است اما چه كنند كه آنها با رسانه اسرائيلي خود شرطي بستهاند و با اين شرط خود را در مرتبه عجيبي از اخلاق قرار دادهاند. اگر يك انسان، همنوع گرسنهاي را ببيند و از غذاي خود به او ندهد، اينچنين انساني كه به دستور نفس گرسنه و زيادهخواه خود ـ و نه نفس ديگران ـ از غذاي خود نميگذرد، ابتدا ما را به ياد جنگ وحوش در مستندهاي حيات وحش مياندازد كه بر سر غذاي خود با همنوعان ميجنگند و ميگوييم اين انسان نيست، حيوان است. سپس در همان دنياي وحوش، استثنائاتي را ميبينيم كه حيوانات در غذاي يكديگر شريك ميشوند، پس ميگوييم اين انسان از وحوش هم بدتر است. اما در همه اين موارد انسان تحت فرمان نفس خود، به رفتاري حيواني تن ميدهد، اگر همين انسان براي ارضاي نفس ديگران و براي خوشايند ديگران، رفتاري حيواني بروز دهد و ميان همنوعان فرق بگذارد، براي اين بايد تعريف جديدتري از «اولئك كالانعام بل هم اضل» پيدا كرد. يك جايي پايينتر از «پستتر از حيوان».
كريمي و دوستان ايرانياش در بيبيسي مفهوم سفارش كار را خوب ميفهمند. به آنها سفارش كار دادهاند كه عليه تحريم اسرائيل از سوي برخي آزاديخواهان اروپا برنامه بسازند و آنها ميسازند، همين! حالا اگر كريمي و بهنود فطرتاً و به فرمان باقيمانده فطرت انساني خود بخواهند براي تحريم غذا و داروي مردم يمن ميزگرد بگذارند، اجازه پيدا نميكنند يا اگر برنامكي با اين موضوع بسازند، نتيجه وارونه ميگيرند. اينجا فطرت انساني به كريمي و بهنود و دوستان ايراني بيبيسي فشار ميآورد و چه بسا آنها در جنگي سخت با باقي مانده روشن فطرت انساني خود هستند اما يك بردهاي كه خودش را به ارباب فروخته با بردهاي كه به زور او را به بردگي گرفتهاند، فرق دارد. بردگان اجباري به فرار و آزادي اميد دارند و وجودشان از عشق به زندگي و رهايي آكنده است اما بردگان خودفروخته هيچگاه فرصت بازگشت پيدا نميكنند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۵ تير ۱۳۹۵ - ۲۰:۵۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]