تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):مؤمن را از سيمايش مى شناسيم و منافق را از نشانه هايش.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798593853




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

رهایی از سرطان با دعای کودکان


واضح آرشیو وب فارسی:مهر: روایت مددکار داوطلب مبتلا به سرطان؛
رهایی از سرطان با دعای کودکان

کودکان سرطانی


شناسهٔ خبر: 3709591 - دوشنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۵ - ۰۴:۴۹
سلامت > درمان

.jwplayer{ display: inline-block; } مددکار داوطلب موسسه خیریه ای که مبتلا به سرطان بود، معتقد ابتلا به سرطان، او را از این بیماری رهایی داده است. به گزارش خبرنگار مهر، شهلا دانش خواه بازنشسته آموزش و پرورش است. ۷۰ بهار را سپری کرده است و عاشق کودکان «محک» است و معتقد است ابتلا به سرطان باعث شده تا هر چه بهتر شرایط کودکان را درک کند و بهبودی خودش را ناشی از دعای کودکان می داند. با این مددکار داوطلب به گفتگو نشستیم و از آشنایی او با محک و همچنین، بیماری اش پرسیدیم. او در ابتدای این مصاحبه آرزو می کند بدون نیاز به کمک دیگران، تا آخرین روز زندگی در خدمت کودکان مبتلا به سرطان باشد. دانش خواه از حمایت موسسه محک از بیش از ۲۵ هزار کودک مبتلا به سرطان در طول ۲۵ سال فعالیت این موسسه خیریه می گوید و امیدوار است روزی برسد که جهان با سرطان خداحافظی کند. چه زمانی با محک آشنا شدید؟ سال ۷۴ وقتی از آموزش و پرورش بازنشسته شدم، دلم می خواست کاری انجام دهم تا برای جامعه و هموطنانم مفید باشم. می خواستم به خلق خدا خدمت کنم. دوستانم معتقد بودند کار فرهنگی هم خدمت است منتها من چون حقوق از این کار دریافت می کردم، به دلم نمی نشست. به همین خاطر ۲ ماه پس از بازنشستگی در خیریه سالمندانی که نزدیک خانه‌ام هست ثبت‌نام کردم و هفته‌ای ۲ بار به آنها سر می‌زدم و به کارهایشان رسیدگی می‌کردم. تا اینکه دخترم که از داوطلبان محک بود و از علاقه من نسبت به بچه‌ها با خبر بود، از من خواست به محک بیایم. اوایل از دیدن کودکان مبتلا به سرطان ناراحت می شدم اما با خودم فکر کردم که چه خدمتی بهتر از این کار. همین شد که از سال ۷۶ فعالیت‌ام را در محک آغاز کردم. در محک چه کار می کنید؟ من از مددکاران داوطلب محک هستم. مددکاران داوطلب برای سهولت در ارائه خدمات حمایتی و رفاهی به خانواده‌ها و کودکان مبتلا به سرطان و ارتقای کیفیت زندگی آنها در بیمارستان‌های دولتی و دانشگاهی که بخش خون و آنکولوژی آنها فعال است، مستقرند. حدود ۱۶ سال مددکار داوطلب مرکز طبی کودکان بودم. برای این کار کلی آموزش دیدیم. راهش دور بود. اطرافیان با توجه به سنم از من می‌خواستند که بیمارستان نزدیک‌تری انتخاب کنم. منتها معتقد بودم هر چه راه دورتر لذت و اجر کار بیشتر است. تا زمانی که خودم به سرطان مبتلا شدم در مرکز طبی کار می‌کردم. پس از بهبودی، مدیر خدمات حمایتی محک از من خواستند که در دفتر مددکاری محک در دارآباد فعالیت داشته باشم و دیگر به بیمارستان نروم. اما هر کاری که از دستم بربیاد و به من رجوع شود، انجام می‌دهم. چگونه مددکار داوطلب شدید؟ محک برای ما دوره‌های آموزشی بسیاری گذاشت. نحوه ارتباط با کودک و خانواده را آموزش دادند. مباحث روانشناسی در حوزه کودکان مبتلا به سرطان را یادآور شدند. به ما یاد دادند که اولین ارتباط با بیمار، ارتباط دیداری است. کودک و خانواده از چشمان ما امید، زندگی و عشق را دریافت می‌کند. خانواده‌ها وقتی به ما مراجعه می‌کنند علاوه بر خدمات حمایتی از ما امید می‌خواهند. کار داوطلبانه در موسسه خیریه چه تفاوتی با کار قبلی شما دارد؟ در شرایط اجتماعی کنونی میزان استرس بسیار بالاست و به نظر من بهترین آرامش روحی در این شرایط فعالیت خیرخواهانه است. من یک معلم معنوی داشتم که می‌گفت هر کار خیری که شما انجام می‌دهید در عالم بالا تصویب شده است، پس خدا به ما لطف کرده که در خدمت کودکان مبتلا به سرطان باشیم. وقتی من پایم را در محک می‌گذارم آرامش روحی و روانی چندبرابری به دست می‌آورم. از طرف دیگر کودکان محک، کودکان معصومی هستند که با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می‌کنند. می‌دانید بسیاری از خانواده‌ها در بیمارستان طبی کودکان به من می‌گفتند اگر محک نبود ما اصلا نمی‌توانستیم از پس هزینه‌های درمان فرزندمان برآییم. راست هم می‌گویند. هزینه درمان سرطان بسیار بالاست. هزینه‌ رفت و آمد خیلی زیاد است. خانواده‌ها محک را دعا می‌کنند و چه نعمتی بالاتر از این که برای این کودکان مفید هستم. محک روح من است. من با خدا معامله کردم و چه معامله‌ای بهتر از معامله با خدا. چگونه از بیماری خودتان با خبر شدید؟ مدتی بود که علائم بیماری را حس می‌کردم و همین باعث شد که با اصرار دخترانم آزمایش‌های تشخیصی انجام دهم. همان جا به من گفتند که باید به متخصص جراح مراجعه کنم. باور کنید وقتی به من گفتند که مبتلا به سرطان هستم، انگار که خبر سرماخوردگی به من داده باشند. برایم خیلی راحت و قابل هضم بود. هر چه باشد من ۱۶ سال بود که با کودکان مبتلا به سرطان معاشرت داشتم. یعنی حضور در محک این پذیرش را برای شما به وجود آورده بود؟ بله. من کودک ۱۵ روزه‌ای را دیده بودم که به این بیماری مبتلا است. نوجوانان را دیده بودم. اکثرشان هم خوب می‌شدند. من در جریان این بیماری بودم و در کنار خانواده‌ها زندگی کرده بودم. از چه چیزی باید می‌ترسیدم. من حتی از خدا نپرسیدم چرا من. خدا می دانست که من چقدر کودکان را دوست داشتم، با بیماری سرطان باعث شد که این بیماری را حس کنم و با پوست و گوشتم درد آنها را بفهمم. من در محک آموختم که بیماری سرطان می‌تواند برای هر کسی اتفاق بیفتد و همچنین باور داشتم که سرطان درمان‌پذیر است. من می‌دانستم شیمی‌درمانی خیلی سخت است. اما لمس نکرده بودم. در مدت شیمی‌درمانی حتی از آب هم بدم می‌آمد. نمی‌توانستم از جایم بلند شوم. در تمام این مدت به کودکان محک فکر می‌کردم و برای سلامتی‌شان دعا می‌کردم. هر چه باشد من شیرینی و تلخی زندگی را چشیده‌ام. اما کودکان محک، هنوز ابتدای زندگی شان هستند. در زمان مددکاری حال و هوایتان با کودکان مبتلا به سرطان چگونه بود؟ من ۳ دختر و ۲ نوه دارم. وقتی کودکان را می دیدم و در آغوش می ‌‎گرفتم، همان حسی را داشتم که به نوه‌ام دارم. وقتی خبر بهبودی شان را می‌شنیدم، به اندازه خانواده‌شان خوشحال می شدم. ما با کودکان زندگی کردیم. یک خاطره بگویید یک روز در مرکز طبی سند می نوشتم. خانمی را دیدم که با فرزندش در اتاق ایستاده است. از مادر خواستم تا کارت درمان فرزندش را برای تشکیل پرونده بدهد. خندید و گفت من خودم کودک مبتلا به سرطان بودم که الان بهبود یافتم. آمده‌ام تا از خدمات حمایتی محک برای ادامه تحصیل استفاده کنم. حرف پایانی به همه می‌گویم محک برای حمایت از کودکان همواره به کمک مردم نیاز دارد. کل هزینه‌های محک از حمایت مردم است. مردم ما افراد دانایی هستند. محک آمار و ارقام را صادقانه می‌گوید و باعث اعتماد مردم می‌شود. اگر مردم خیالشان راحت نباشد، کمک نمی کنند و دیگران را به کمک ترغیب نمی کنند. مردم وقتی حقیقت را می‌شنوند، ما را می‌پذیرند، اعتماد می‌کنند و هیچ وقت تنهایمان نمی‌گذارند. از مردم می‌خواهم همچنان در کنار کودکان مبتلا به سرطان باشند.









این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 149]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


پزشکی و سلامت
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن