واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: رها كردن جسد پيرزن بعد از ادعاي آدمخواري
در حالي كه پسر جوان مدعي است مادربزرگش را بعد از فوت پخته و خورده است، پدر وي ادعا كرد جسد پيرزن را بعد از مرگش در خيابان رها كرده است.
به گزارش خبرنگار ما، دهم فروردين ماه امسال بود كه مرد جواني سراسيمه به دادسراي جنايي رفت و گفت مادر بزرگش گم شده است.
شاكي به قاضي سهرابي، بازپرس شعبه نهم گفت: چند سال قبل پدر بزرگم فوت كرد و مادر بزرگم تنها شد. بعد از آن بود كه شوهرعمهام كه همراه پسرش نادر زندگي ميكرد، براي ادامه زندگي به خانه مادربزرگم اسبابكشي كرد. مدتي قبل مادر بزرگم تصادف كرد و شوهرعمهام قبول كرد از او مراقبت كند.
من هم گاهي به خانه مادر بزرگم ميرفتم و به او سر ميزدم تا اينكه چند روز قبل وقتي به خانهاش رفتم هيچ كسي در خانهاش نبود. امروز وقتي دوباره به خانهاش رفتم، نادر آنجا بود و مدعي شد مادر بزرگم به سفر رفته است و از او خبري ندارند. از آنجايي كه مادربزرگم بدون هماهنگي با من جايي نميرود، به آنها مشكوك شدم و شكايت دارم.
مادر بزرگم را پختيم و خورديم
پس از طرح اين شكايت، پرونده به دستور بازپرس براي رسيدگي در اختيار تيمي از كارآگاهان اداره يازدهم پليس آگاهي قرار گرفت. بررسيهاي اوليه نشان داد، نادر معتاد به شيشه است به طوري كه چندين سابقه كيفري در پروندهاش ثبت شده است. بنابراين كارآگاهان وي را به عنوان مظنون بازداشت كردند. وي در بازجوييها ابتدا مدعي شد كه اطلاعي از سرنوشت مادر بزرگش ندارد، اما در بازجوييهاي فني اعتراف عجيبي كرد. وي در ادعايي گفت: مدتي است همراه پدرم كه معتاد به ترياك است، در خانه مادر بزرگم زندگي ميكنيم تا اينكه تصميم گرفتيم او را به قتل برسانيم و خانهاش را صاحب شويم. ما او را خفه كرديم و براي اينكه آثاري از او باقي نماند جسدش را پختيم و خورديم. پس از اين اعتراف، مأموران پدر نادر را هم بازداشت كردند.
مادرزنم به مسافرت رفته از او بيخبريم
وي در بازجوييها مدعي شد پسرش مشكل روحي و رواني دارد و به خاطر توهم مصرف شيشه مدعي شده مادربزرگش را كشته و خوردهايم. وي گفت: روز حادثه پيرزن از خانه بيرون رفت و من هم از او سؤالي نكردم. وقتي به خانه برنگشت، فكر كردم به خانه بستگانش رفته است تا اينكه چند روز بعد يكي از نوههايش سراغش را گرفت و ما هم از ترس ادعا كرديم او به مسافرت رفته است. پس از اين دو متهم براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفتند و مأموران هم بررسيهاي تخصصي خود را براي يافتن زن سالخورده آغاز كردند.
مادرزنم فوت كرد
در حالي كه پس از گذشت 100 روز از حادثه مأموران هيچ سرنخي از زن گمشده نيافتند، داماد وي در بازجوييهاي فني ادعاي جديدي را مطرح كرد. وي گفت: پس از اينكه مادرزنم تصادف كرد و لگنش شكست بيشتر در خانه ميماند و بيرون نميرفت. او مدتي بود حالش خوب نبود تا اينكه روز حادثه وقتي من و پسرم از بيرون وارد خانه شديم، ديديم او روي تختش فوت كرده است. خيلي ترسيده بوديم.
از طرفي هم پولي براي كفن و دفن و خرج مراسم ترحيم او نداشتيم به همين دليل با پسرم تصميم گرفتيم جسد او را در خيابان رها كنيم. سپس جسد زن سالخورده را داخل نايلون مشكي قرار داديم و نيمه شب جسد را دو نفري به سطل زبالهاي در نزديكي خانهمان انداختيم و به خانه برگشتيم.
صبح روز بعد به كنار سطل زباله رفتم كه متوجه شدم جسد نيست. ما فكر نميكرديم نوههايش از او سراغي بگيرند، اما وقتي يكي از نوههايش سراغ مادر بزرگش را گرفت از ترس اين سناريوي ساختگي را درست كرديم.
متهم پس از اين اعتراف براي تحقيقات بيشتر و مشخص شدن صحت و سقم حرفهايش در اختيار كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي قرار گرفت.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۰ تير ۱۳۹۵ - ۲۰:۱۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 129]