واضح آرشیو وب فارسی:تحلیل ایران: 35 سال بعد از 30 خرداد 1360، روزی که سازمان مجاهدین خلق به رهبری مسعود رجوی اقدام به برگزاری راهپیمایی علیه نظام کرد، نشستی درباره افول و ظهور این سازمان برگزار شد. به گزارش تحلیل ایران ، انجمن اندیشه و قلم، همزمان با 30 خرداد، نشستی را با موضوع «سازمان مجاهدین خلق، چرایی و چگونگی خروج» برگزار کرد که طی آن، خسرو تهرانی، اکبر طاهری و حجت درخشنده به بازخوانی و تحلیل واقعه٣٠ خرداد سال ١٣٦٠ پرداختند. محوریت بحث پیرامون شکل گیری سازمان مجاهدین، ویژگی های این سازمان و نحوه فعالیت های آنان تا زمان خروجشان از کشور بود. سازمان مجاهدین خلق؛ از یک تشکل کوچک تا تشکیلات منسجم سازمانی اکبر طاهری اولین سخنرانی بود که پشت تریبون قرار گرفت تا در مورد نحوه شکل گیری و قدرت داشتن سازمان مجاهدین سخن بگوید، وی دراینباره گفت: سازمان مجاهدین ابتدا یک تشکل گردآوری شده از معترضانی بود که گمان می کردند با شاه نمی توان ارتباط مسالمت آمیز داشت. از سال 42 تا 50 اعضای این تشکل تصمیم گرفتند برای تثبیت خودشان کارهایی انجام دهند از قبیل ترور شاه که میسر نشد و بعد فعالیت های گسترده در رابطه با جشن های 1500 ساله شاهنشاهی و ترور سران داخلی و خارجی در پیش گرفتند. این دست رفتارهای عجولانه و اقدامات غیر محافظتی به دستگیری 140 نفر از آنها توسط ساواک منجر شد. طاهری ادامه داد: این 140 نفر در زندان در فاصله سالهای 50 تا 55فعالیتهایی داشتند که همه ایضایی بود و به سرنگونی شاه منجر نشد. باضربه شدید ساواک به این تشکیلات از سال 50 تا 57 تشکیلات هیچ فعالیتی نداشت. اما با پیروزی انقلاب زندانیان آزاد شدند و در طول 30 ماه این تشکیلات 150 نفری تبدیل به 500 هزار نفر شد که می خواستند رهبری انقلاب را بگیرند . وی با اشاره به اینکه از بهمن 57 تا سال 59 این تشکیلات موضع گیری علیه امام خمینی نداشت، گفت: در همین راستا هم شروع به فعالیت هایی برای گسترش و قدرت کردند تا جاییکه در روستاها و بخش های کوچک هم نیرو داشتند. از مرداد 59 تا اسفند 59 فعالیت آنها به صورت مخفیانه بود و تلاش های گسترده ای برای دو قطبی کردن جامعه مثل تبلیغ شعارهای اسلام انقلابی و اسلام ارتجاعی و سرمایه گذاری روی نیروهایی همچون بنی صدر انجام ددند. بعد ازآن فعالیت های علیه امام خمینی و جمع آوری تسهیلات نظامی صورت گرفت. طاهری با اشاره به اینکه 3 موضوع باعث شد که سازمان وارد فاز نظامی شود، اظهار داشت: اول نامه نوشتن به امام که چرا همه را می پذیرید غیر ازما و پاسخ امام که فرمودند تفنگهایتان را زمین بگذارید من به دیدن شما می آیم. دوم اعلامیه ده ماده ای و سوم عزل بنی صدر . وی با بیان این موضوع که مسعود رجوی در اواخر سال 60 در جلسه ای با مرکزیت سازمان، اوضاع سیاسی جامعه را تحلیل کرد، افزود: رجوی در آن زمان با برشمردن دلایلی استدلال کرد که سازمان باید وارد فاز نظامی شود. او ادله هایی را هم مطرح می کرد مانند اینکه شاه، ساواک،نیروهای مدافع بین المللی، قدرت و... دارد اما جمهوری اسلامی هیچ کدام را ندارد. یا اینکه به مقایسه توان سازمان قبل و بعد سال 60 که تا چه حد قدرتمند شدند می پرداخت. او حتی در تحلیل شرایط اجتماعی گمان می کرد چون از انتخابات اول که 14 میلیون رای داشتند تا انتخابات آخر که 6 میلیون رای ریزش داشتند و رای شان به 11 میلیون رسیده بود، نتیجه آن است که پایگاه نظامی شان از نظر اجتماعی ضعیف شده است. وی گفت: همه این تحلیلها منجر شد که در تاریخ 30 خرداد 60 سازمان مجاهدین راهپیمایی گسترده ای در حدود 5000 نفر از میدان فلسطین تا انتهای طالقانی با قدرت و نیروی حفاظتی که داشتند برگزار کنند . در انتها 50 نفر کشته و 200 نفر مجروح و بیش از 1000 نفر زخمی شدند.دستگیری در تهران و شهرستانها عرصه را برای فعالیت سازمان تنگ و در بهمن 60مرکزیت سازمان از بین رفت . اعضای سازمان داخل کشور را ناامن دیدند و فرار کردند و از کشور خارج شدند از آن به بعد غیر از جنبش آزادی بخش فعالیتهای مورد توجه دیگری نداشتند. تمامیت خواهی رجوی در بخش دیگری از بازخوانی واقعه 30 خرداد سال 60 خسرو تهرانی در خصوص ویژگی ها و اقدامات سازمان مجاهدین و تمامیت خواهی مسعود رجوی بیان کرد: رژیم شاه با سرعت باور نکردنی سرنگون شد و سازمان نتوانست خود را با سرعت بالای انقلاب هماهنگ کند. هسته اولیه سازمان با تغییر ایدئولوژی افراد به رهبری مسعود رجوی در زندان شکل گرفت. مسعود رجوی که در زندان یکه تاز بود در بیرون زندان هم رهبری را به عهده گرفته بود و یکه تازی می کرد و راه و روش خود را اعمال می کرد و به جای پذیرش افکار مختلف و استفاده از تضارب آرا کار خود را پیش می برد. وی در توضیح ویژگی های سازمان خلق به اپورتونیزم بودن و رواج برچسب زنی و انگ زنی در سازمان اشاره نمود و تصریح کرد: هر فکر مخالف در سازمان ارتجاعی قلمداد می شد؛ مسعود رجوی و موسی خیابانی با بدنه سازمان فاصله زیاد داشتند به همین دلیل افراد در سازمان استقلال فکر نداشتند و بعد از انقلاب فعالیت علمی تئوریکی نداشتند و با توجیه انقلاب ضد امپریالیسم و شعارهای جامعه بی طبقه توحیدی اقدامات و عملیات ضد انقلابی انجام می دادند. سازمان مجاهدین اما قدرت تبلیغاتی خوبی برای اقناع مردم داشتند. و در همه جا نیرو داشتند. سازمان تمامیت خواه بود و وقتی پیشنهاد حضور در عرصه های سیاسی به مسعود رجوی داده شد او نپذیرفت و با توجیه اینکه ما برای انقلاب زحمت کشیدیم تمام انقلاب را می خواست. اسلام سازمان مجاهدین تزریقی بود در پایان حجت درخشنده در مورد ایده شکل گیری مبارزات و حملات مسلحانه که شروع آن از دهه 40 بود خاطر نشان کرد: اینمبارزات و حملات مسلحانه توسط یک سازمان مانند سازمانی مثل مجاهدین، از نگاه انحرافیِ درونِ ایدئولوژی های مبارزاتی نشات می گیرد. مانند همان نگاه سهم خواهانه مسعود رجوی که تمام کشور را می خواست و معتقد بود این انقلاب مدیون سازمان اوست. اسلام مجاهدین خلق اسلام تزریقی و در حال انتقام گیری از مردم بود که این نگاه خطرناک است و ما را ملزم به توجه و مراقبت از این آسیب ها در انقلاب اسلامی می کند. منبع : خبرآنلاین
دوشنبه ، ۳۱خرداد۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تحلیل ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 66]