واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
سارق جواهرات زنان: توبه کردهام مرا ببخشید
مردی که چهار زن جوان را سوار خودروی خود کرده و پس از ربودنشان جواهرات آنها را به سرقت برده است، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد و عنوان کرد چون توبه کرده است، از دادگاه درخواست بخشش دارد.
روزنامه شرق: مردی که چهار زن جوان را سوار خودروی خود کرده و پس از ربودنشان جواهرات آنها را به سرقت برده است، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد و عنوان کرد چون توبه کرده است، از دادگاه درخواست بخشش دارد.
سال گذشته زنی به مأموران پلیس اطلاع داد راننده یک پراید او را سوار ماشینش کرده و بعد از اینکه رابطه دوستانهای با او برقرار کرده، با تهدید در مکانی خلوت طلاهایش را به سرقت برده است. زمانی که مأموران بررسیهای خود را آغاز کردند و با کمک زن جوان شمارهتلفن او و سپس شماره ماشینش را به دست آوردند، مرد جوان که رحیم نام دارد را بازداشت کردند.
بررسیهای بعدی نشان داد رحیم سارق سابقهداری است و پیش از این هم به اتهام سرقت بازداشت و هر دو بار به زندان محکوم شده است. همچنین مشخص شد چند شکایت مشابه دیگر نیز وجود دارد که شاکیان در آن عنوان کردهاند بهعنوان مسافر سوار ماشین شده و اموالشان به سرقت رفته است. مشخصاتی که آنها از سارق داده بودند، به طور کامل با مشخصات رحیم همخوانی داشت؛ بنابراین سه زن دیگر برای شناسایی متهم به اداره آگاهی دعوت شدند و هر سه او را شناسایی کردند و توضیح دادند چندین گرم طلا از آنها به سرقت رفته است.
متهم وقتی توسط قربانیان شناخته شد، به سرقت اعتراف کرد و گفت طلاها را به مرد طلافروشی به نام کریم فروخته است؛ به این ترتیب کریم هم بازداشت شد.
با توجه به تکرار جرم و واردشدن اتهامهای آدمربایی و سرقت مقرونبهآزار، رسیدگی به این پرونده به دادگاه کیفری استان تهران محول شد. روز گذشته قاضی اصغرزاده، رئیس شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران این پرونده را همراه با مستشارانش رسیدگی کرد. در ابتدای جلسه رسیدگی، نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و بعد از اینکه دلایل دادسرا برای مجرمبودن متهم را عنوان کرد، خواستار اشد مجازات برای متهم شد.
سپس شاکیان یکبهیک در جایگاه حاضر شدند. اولین شاکی پرونده گفت: من متهم را مقابل بیمارستان دیدم. مادرم مریض بود و برای اینکه او را به خانه برسانم، به صورت دربست ماشین این مرد را کرایه کردم. بعد از اینکه مادرم را به خانه رساندیم برای اینکه در سطح شهر کاری داشتم، از او خواستم من را برساند اما او یکباره تغییر مسیر داد و به محلی رفت که من اصلا نمیشناختم و بعد هم به سمت من حمله کرد. میخواست مرا آزار دهد، مقاومت کردم و هرکاری کرد اجازه ندادم به من نزدیک شود. از من خواست که طلاهایم را بدهم. من هم از ترس تعرض قبول کردم؛ هرچه طلا داشتم از من گرفت و بعد فرار کرد.
سپس دیگر شاکی پرونده در جایگاه حاضر شد. او گفت: من بهعنوان مسافر سوار ماشین این مرد شدم. کمی که از محل سوارشدن فاصله گرفتیم، او در مسیری ناآشنا حرکت کرد. به محض اینکه به او اعتراض کردم، چاقویش را درآورد و به سمت من حمله کرد و از من خواست طلاهایم را به او بدهم. بعد هرچه داشتم از من گرفت و مرا در بیابان رها کرد. شاکی سوم نیز شکایت خود را به همین ترتیب مطرح کرد. زمانی که نوبت به شاکی چهارم رسید، او گفت: وقتی سوار ماشین متهم شدم، از من درخواست دوستی کرد و بعد هم شماره تماسش را داد و گفت مرا دوست دارد و میخواهد با من ازدواج کند. مدتی با هم رابطه داشتیم تا اینکه یک روز وقتی سوار ماشینش شدم با چاقو من را تهدید کرد و طلاهایم را دزدید و بعد در بیابان رهایم کرد.
سپس به دستور قاضی، متهم در جایگاه حاضر شد. او گفت: اتهام سرقت را قبول دارم اما آدمربایی و آزار و اذیت را قبول ندارم.
من پول زیادی نداشتم و برای گذران زندگی مجبور به سرقت بودم. اشتباه کردم و پشیمان هستم و خواستار بخشش هستم. البته اتهام آدمربایی و تهدید با چاقو را قبول ندارم. چون شاکیان خودشان سوار ماشین من میشدند. من اصلا آنها را بهزور سوار ماشین نمیکردم. در این هنگام قاضی اصغرزاده گفت: شاکیان مسیر دیگری را به تو میگفتند اما جایی که تو آنها را میبردی منطقهای است که همهجایش کارخانه است و آنها خبر نداشتند؛ ضمن اینکه آنان را با چاقو تهدید میکردی. متهم گفت: دروغ است؛ من با چاقو تهدید نمیکردم، فقط به آنها میگفتم لطفا طلاهایتان را بدهید و آنها هم میدادند.
قاضی گفت: مگر میشود مردی غریبه به زنی بگوید لطفا طلاهایت را بده و او هم قبول کند؟
متهم اینبار حرفش را تصحیح کرد و گفت: من چوب داشتم و کمی هم با چوب آنها را کتک میزدم. من توبه کردهام و توبهنامهام روی پرونده است، خواستار بخشش هستم.
سپس نوبت به متهم ردیف دوم رسید و او نیز مدعی شد خبر نداشت طلاهایی که میخریده دزدی است و اتهامش را رد کرد. در پایان هیأت قضات برای صدور رأی پرونده وارد شور شدند و متهم رديف اول را به ٢٥سال و دوماه حبس و ٧٤ ضربه شلاق محكوم كردند.
تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۵۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 123]