واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: وقتي مخاطب در آمپاس قرار ميگيرد!
استقبال مردم از سريال طنز دودكش به كارگرداني محمدحسين لطيفي و با متني از برزو نيكنژاد باعث شد تا مديران سيما بر آن شوند تا يك بار ديگر به تيم سازنده اين سريال اعتماد كنند و دست به توليد سري دوم اين سريال بزنند.
نویسنده : حامد يامينپور
استقبال مردم از سريال طنز دودكش به كارگرداني محمدحسين لطيفي و با متني از برزو نيكنژاد باعث شد تا مديران سيما بر آن شوند تا يك بار ديگر به تيم سازنده اين سريال اعتماد كنند و دست به توليد سري دوم اين سريال بزنند.
اگر از تغيير نام پي در پي اين سريال تا رسيدن به نام «پادري» بگذريم سري دوم اين سريال دو تغيير مهم داشته است. تهيهكنندگي كار را كه در سري نخست زينب تقوايي بر عهده گرفته بود به سيدمحمود رضوي سپردهاند و نويسندگي سريال نيز از برزو نيكنژاد به كورش نريماني تغيير كرده است.
در سري نخست «دودكش» تكه كلامهاي به كار رفته به دليل شخصيتپردازي درست و استفاده از متن خوب خيلي زود بر زبان مردم كوچه و خيابان آمدند. اتفاقي كه در اين سالها برخلاف دهه گذشته براي كمتر مجموعه تلويزيوني رخ ميدهد. قوت متن «دودكش 1» و اينكه امضاي محمدحسين لطيفي را به عنوان كارگردان پاي خودش داشت باعث شد تا مخاطبان علاقهمند به تماشاي ادامه قصه كاراكترها و تماشاي اين سريال باشند.
سريال دودكش از آن جهت كه قصه دوست داشتني يك خانواده ايراني بود جذابيتهاي فراواني براي مردم داشت و همين امر دليل مهمي بود تا تصميم به ساخت سري دوم آن گرفته شود. رويكردي كه از سريال پايتخت در تلويزيون به وجود آمد و مردم ادامه قصهاي را كه دوست داشتند به تماشا نشستند.
اما بر خلاف انتظار تا به اين جاي سريال «پادري» يا همان «دودكش 2» آنگونه كه بايد انتظارات مخاطبان برآورده نشده و مردم از آنچه به عنوان سري دوم دودكش ميبينند متعجب هستند. متن سريال از فرط تكراري بودن جايي مخاطب را آزار ميدهد و فراموشش ميشود كه در حال تماشاي يك سريال طنز است. اين تكرار بيش از همه ناشي از فقدان متن قوي همچون سري نخست است. حال آنكه بازيها و كارگرداني از متوسط قابل قبولي برخوردارند.
مشخص است كه لطيفي تمام تلاش خود را انجام داده تا يك قصه جذاب را روايت كند و صحنههاي شادي را براي مخاطبان به وجود آورد اما اساس يك اثر نمايشي قصه و داستان است. قصهاي كه در سريال با خرده پيرنگهاي متعدد بيننده را علاقهمند به تماشاي قسمتهاي آينده ميكند و او مجاب ميشود كه ادامه سريال را ببيند.
از نمونههاي به تكرار افتادن اين سريال ميتوان به سكانس بازداشت نصرت و فيروز و اتفاقات درون بازداشتگاه اشاره كرد. جايي كه ديالوگها و حتي ميزانس عيناً تكرار همان سكانسهاي دودكش يك بود و همين نشان ميدهد كه كمترين خلاقيتي در متن جديد اتفاق نيفتاده است.
اين سريال نه همچون سري نخست خود توانست آمپاس اين خانواده را دغدغه و نگراني مخاطب كند و نه حداقل شوقي براي ديدن سريال در ما به وجود آورد؛ مسئلهاي كه بيش از هر چيز براي ما كه اميدوار به اتفاقي شبيه به پايتخت بوديم تلخ است.
«پادري» هم براي كارگردان و هم براي تهيهكننده يك عقبگرد جدي به حساب ميآيد. لطيفي به عنوان فيلمساز موفقي كه آثار پر مخاطب فراواني ساخته و در مناسبتهاي مختلف آثار ارزشمندي همچون «صاحبدلان» را به مخاطب عرضه كرده بايد با احتياط بيشتري سراغ بعضي از متنها برود. همچنين سيدمحمود رضوي كه در «پردهنشين» نشان داد سريال خوب ساختن را بلد است و متن قوي را تشخيص ميدهد و مخاطب را به خوبي ميشناسد نبايد زير بار ساختن چنين فيلمنامه ضعيفي ميرفت.
اين ماجرا يك بار ديگر اهميت فيلمنامه را براي همه آشكار كرد. برخلاف تصور كه گمان ميكنند بازيگران طنز را در صحنه بريزيد خود به خود صحنههاي خندهداري حاصل ميشود «پادري» ثابت كرد در نبود متن خوب هيچ كاري نميتوان از پيش برد و بازيگر در قاب تلويزيون براي ايجاد موقعيت كمدي دست و پاي بيخود ميزند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۰:۳۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]