واضح آرشیو وب فارسی:الف: پنج افسانه درباره سیاست آمریکا در خاورمیانه
تاریخ انتشار : شنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۴۰
آرون دیوید میلر*| خاورمیانه به قبرستان توهمات و افسانههای آمریکا تبدیلشده است. در اینجا به پنج مورد خطرناک و قدیمی اشاره میکنیم که باید برای همیشه از بین بروند.به گزارش فرارو به نقل از نیوزویک، هر شخص خوششانسی که مشاور رئیسجمهور بعدیِ آمریکاست، باید این مسئله توجیهی را اولویت اول خود قرار دهد.۱. راهحلهای جامعی برای رفع مشکلات این منطقه وجود دارداینطور نیست. من هرکسی که ادعا کند حتی برای یکی از مشکلات این منطقه راهحلی وجود دارد را به چالش میکشم. از جنگ داخلی سوریه گرفته تا وضعیت سیاسی عراق، جنگ علیه گروه تروریستی داعش و مشکلات اسرائیل- فلسطین. ما با مشکلاتی روبرو هستیم که به مدیریت دقیق و گسترده نیاز دارند زیرا هیچ راه سریع و آسانی برای رویارویی با آنها وجود ندارد.به نتایج فکر کنید نه به آخر بازی. حتی دستاوردهای دولت اوباما در زمینهٔ توافق هستهای ایران و گروه ۱+۵ نیز ناقص است. این توافق برای کنترل استفاده از سلاح هستهای است که در زمان و دامنه اعمال آن محدود است.درواقع، عقیده دارم که باید از فکر درست کردن همهچیز بیرون آییم و به فکر یک یا دو دههی عاقلانهتر باشیم.۲. راهحل دست آمریکاستنه، راهحل دست ما نیست. خاورمیانه منطقهای شکسته، پر از خشم و ناکارآمد است که در آن مجموعی از عوامل مانند فقدان رهبری، نهادهای مؤثر، انسجام، عدم وجود مدیریت و حاکمیت خوب، وجود رقابتهای فرقهای و مذهبی همه دست در دست هم دادهاند تا به ادامه بیثباتیها و در برخی موارد هرجومرج و آشوب دامن بزنند.ما عمق و میزان بحران و خرابی این منطقه را کوچک میشماریم و مردم آنجا را بچه فرض میکنیم که نیاز دارند قدرتی مانند واشنگتن برای حل تمام مشکلات، به کمکشان برود.این نوع دیدگاه در هیلاری کلینتون قویتر است. اما حتی دونالد ترامپ هم از حل مشکل داعش یکبار برای همیشه صحبت کرده است.همچنین، رهبران این منطقه منتظر استقبال با آغوش باز از راهحلهای آمریکا نیستند. حقیقت این است که مثبتترین نتایج در این منطقه در درجهی اول از شرایطی سرچشمه میگیرد که مردم محلی را مجبور به تغییر محاسبات و قبول مسئولیت برای حل مشکلات خود کند. تنها آن زمان است که آمریکا میتواند نقش مؤثری در این منطقه ایفا کند.واضح است که صلح اعراب و اسرائیل نیز به همین شکل بوده است. و زمانی که بحث بر سر ایجاد حکومتی مؤثر و منسجم در کشورهایی مانند عراق، سوریه و لیبی باشد، اهمیت این قوانین دو برابر میشوند.اگر رهبران عرب این توانایی را نداشته باشند که بایستند و نقش اصلی در ثبات و اصلاح کشورشان را در دست بگیرند، واشنگتن نیز موفق نخواهد شد.۳. آمریکا باید در سیاستهایش باثبات باشداینطور نیست. قدرتهای بزرگ سیاستهایی غیرعادی، متناقض و حتی ریاکارانه دارند. این نوع سیاستها در دستور کار آنها قرار دارد. رویکردهای سیاسی آمریکا و نداشتن انعطاف در حل مشکلات، عامل اصلی فاجعه است.این موارد در رویارویی با مسائل حقوق بشر بسیار پراهمیت میشوند. در اکثر مناطق جهان، هماهنگی ارزشها و منافع آمریکا بسیار دشوار است.برای مثال خاورمیانه را در نظر بگیرید. آمریکا از بهار عربی در مصر و تونس حمایت کرد. اگر هرجومرج ناشی از حوادث سال ۲۰۱۱ ثبات در عربستان سعودی و بحرین را نیز تهدید میکرد، آیا باید این دو کشور را هم به سمت یک بهار عربی سوق میدادیم؟اگر دولت فعلی مصر حاضر به قبول اصلاحات نشود و سرکوب رسانهها و دستگیری هزاران نفر را متوقف نکند چه باید بکنیم؟ اگر به همکاری مصر در بسیاری از مسائل منطقهای نیاز داشتیم، چه باید بکنیم؟ما به عراق حمله و آن را اشغال کردیم تا یک دیکتاتور شیطانی را از بین ببریم؛ اما عواقب فاجعه باری به وجود آمد. آیا باید برای برکناری بشار اسد نیز همین کار را تکرار کنیم؟ یا در لیبی، پس از کمک به ناتو برای تضعیف معمر قذافی، باید این کشور را نیز اشغال میکردیم؟۴. صلح اسرائیل و فلسطین باید اولویت دولت بعدی آمریکا باشدنباید اینطور باشد. حل این مشکل بدون همکاریِ بیشتری رهبران دو کشور ممکن نیست. بعلاوه، این مسئله حادترین اولویت آمریکا در این منطقه نیست.مقابله با داعش، بحران سوریه، اختلالات عراق و لیبی؛ مدیریت روابط با شرکای قدیمی مانند عربستان سعودی، اسرائیل و مصر- همه خبر از منطقهای خطرناک و ازهمگسیخته را میدهند که مشکلاتش با حل مناقشه اسرائیل و فلسطین برطرف نخواهد شد.سال آینده، اسرائیل به بیشترین میزان اشغال کرانه غربی در پنجاه سال گذشته خواهد رسید و نشانهای وجود ندارد که اسرائیل یا فلسطین بتوانند یا بخواهند این واقعیت را تغییر دهند.۵. آمریکا میتواند خود را از قیدوبند رها کندنه نمیتوانیم. آمریکا در خاورمیانه متحدان، دشمنان و منافع حیاتی دارد که تضمین میکنند هیچ توازن یا راه خروجی وجود ندارد. مهمترین دغدغه واشنگتن این است که در منطقهای گیر افتاده که نمیتواند آن را تغییر دهد، اصلاح و یا حتی آن را ترک کند.در مواجهه با این چالش، آمریکا باید به بهترین نحو این موضوع را مدیریت کند. یعنی تمرکز بر آنچه حیاتی است: مبارزه با تروریسم فراملیتی برای حفاظت از میهن و متحدان آمریکا؛ حفظ دسترسی به نفت خاورمیانه؛ مبارزه با پیدایش هژمون های منطقهای که به دنبال سلاح هستهای هستند، و یافتن راهی برای همکاری با شرکای خاورمیانه که ممکن است با منافع یا ارزشهای آمریکا مخالف باشند.این تصویر نه زیباست و نه قهرمانانه. اما برای رویارویی با منطقهای شکسته و ناسالم که اگر مراقب نباشیم ممکن است آمریکا را نابود کند، سیاستی هوشمندانهتر و واقعبینانهتر است. * مشاور وزرای خارجه شش دولت آمریکا و از پژوهشگران ارشد اندیشکده وودرو ویلسون
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]