واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: مادرم اگر مرد بود فرمانده لشكر ميشد!
علي اصغر شاليكار از رزمندگان باسابقه دفاع مقدس است كه افتخار جانبازي در جبهههاي جنگ تحميلي و دفاع از حرم را توأمان دارد. از نزديكان او هشت تن در دفاع مقدس به شهادت رسيدهاند كه دو برادرش از جمله اين شهدا هستند. ...
نویسنده : زينب محمودي عالمي
علي اصغر شاليكار از رزمندگان باسابقه دفاع مقدس است كه افتخار جانبازي در جبهههاي جنگ تحميلي و دفاع از حرم را توأمان دارد. از نزديكان او هشت تن در دفاع مقدس به شهادت رسيدهاند كه دو برادرش از جمله اين شهدا هستند. در اثناي گفت و گويمان متوجه شديم كه شاليكار سابقه دوستي با سردار شهيد همداني را دارد و پسر عمويش محمد شاليكار نيز از شهداي مدافع حرم است. متني كه پيش رو داريد، حاصل همكلامي ما اين با رزمنده و جانباز دفاع مقدس و مدافع حرم است.
چطور شد كه مسير جهاد را در زندگيتان انتخاب كرديد؟
من در يك خانواده مذهبي و كشاورز متولد شدم. مادرم بسيار مهربان و دلسوز و پدرم كشاورز بود. پدرم روحيه انقلابي داشت و رزمنده جبهههاي جنگ بود. مدام به جبهه اعزام ميشد. ما پنج برادر بوديم كه چهار نفرمان به جبهه اعزام شديم و دو برادرم در دفاع مقدس به شهادت رسيدند. برادرانم علي و حسين در عمليات فتحالمبين و رمضان آسماني شدند.
براي اولين بار كي به جبهه اعزام شديد در چه عملياتهايي شركت كرديد؟
سال 64 سوم راهنمايي بودم كه به جبهه اعزام شدم و درعملياتهاي والفجر8، كربلاي 5، والفجر 10 و بيتالمقدس7 حضور داشتم. تقريباً تا پايان جنگ در جبهه بودم. در چهار عمليات دچار موج انفجار و شيميايي شدم و گلوله به گردن و كتف و تركش به آرنج و دستم اصابت كرده است و اكنون جانباز 25درصد هستم.
سبك زندگي خانوادهتان به چه صورت بوده كه دو شهيد و يك جانباز تقديم اسلام كرد؟
به جرئت ميگويم مادرم اگر مرد بود فرمانده لشكر ميشد! ايشان مشوق ما براي حضور در جبهه بود. خانواده ما از طرف مادر و پدر خيلي مذهبي بودند. حدود 10 شهيد از بستگانمان تقديم اسلام شد.
شما با سردار جبهه مقاومت اسلامي شهيد همداني سابقه آشنايي داريد، از خصوصيات اين شهيد بگوييد.
با سردار همداني از طريق يكي از دوستان آشنا شدم و آشناييمان به رفاقت و ارتباط تبديل شد. حتي سه روز قبل از اينكه به سوريه بروند خدمتشان بودم و اين آخرين خداحافظي ما بود. به ايشان گفتم سردار باديگارد نميخواهيد؟ گفت شاليكار برو نيروهايت را براي سوريه آماده كن. سردار همداني شرايط سني و درجه و جايگاهشان با ما اختلاف زيادي داشت اما او به منزل ما آمدند انگار كه حدود 20 سال با ما رفيق و آشنا بود. يك روحيه بسيار خوب و قوي و بسيجي داشت. كمتر سرداري در اين رده است كه حالت زمان جنگ را حفظ كرده و خاكي و متواضع باشد.
شما جبهههاي جنگ تحميلي را چشيدهايد، باز چرا به جبهه دفاع از حرم رفتيد؟
تا زندهايم بايد براي اسلام و انقلاب قدم برداريم. يك وقت كار فيزيكي، يك موقع نوشتن و قلم زدن و يك موقع بيان. انسان تا زماني كه توان دارد بايد اين تكليف را در دفاع از ولايت و نظام انجام دهد. بر همين اساس خودمان را معاف از جهاد نميكنيم. لذا بنده براي اولين بار سال 93 يك مرحله به عراق رفتم و سال 94 هم به سوريه اعزام شدم.
گويا شما در سوريه مجروح هم شديد؟
16 آذر 94 در استان حلب زخمي شدم. با شهيد فيروزآبادي و سردار شهيد حاج محمد شاليكار پسرعمويم در يك منطقه بوديم تا زماني كه ايشان تير خورد و به فاصله هشت متري من روي زمين افتاد و بعد از چند روز در آي سي يو به شهادت رسيد. شهيد مرادخاني هم آنجا بود. من از ناحيه كمر و لگن مجروح شدم. چهار گلوله به من اصابت كرد كه دو گلوله در بدنم باقي ماند.
به نظر شما در فتنههايي كه دشمن مرتب براي ملت اسلام درست ميكند چه كار بايد كرد تا در جبهه حق باشيم؟
تاريخ تكرار مكررات است. جبهه حق و باطل از ابتداي خلقت وجود داشت فقط شيوهها و روشهاي دشمن عوض ميشود. اين نبرد تا ظهور آقا امام زمان(عج) هست تا اينكه انقلاب جهاني شود و جهان به صلح و صفا برگردد. بنابراين تا زمان ظهور منجي جبهه حق و باطل وجود دارد و بايد تشخيص دهيم كي حق است و كي باطل. قرآن به صراحت جبهه حق و باطل را معرفي ميكند كه پيرو شيطان و هواي نفس نباشيد و پيرو خدا باشيد. در مذهب شيعه نيز بحث ولايت فقيه مهمترين بحث است كه اگر ما تابع ولايت فقيه باشيم و گوشمان به فرمان ولي دوخته باشد، هيچ خطري اسلام و انقلاب و ايران را تهديد نميكند امام فرمود پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به مملكت اسلامي آسيبي نرسد. مادامي كه ما پيرو ولايت فقيه باشيم به حتم از تمامي فتنهها سربلند بيرون ميآييم و به يقين پيروزي از آن جبهه مقاومت اسلامي و مدافعان حرم است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۸:۴۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]