واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: مهمانهاي ناخواندهاي كه صاحبخانه ميشوند!
يكي از تصاوير ناخوشايندي كه به مجرد شنيدن نام "تابستان" به ذهن مخاطبان متبادر ميشود، تصاوير تاسفبار مهمان هاي ناخوانده اي به نام ريزگردهاست كه بشدت عرصه زندگي را به مردم تنگ كرده و ...
نویسنده : علي خدايي بيجاري
یکی از واقعیتهای انکارناپذیر در حوزه محیط زیست کشوراین است که غالبا پدیدههای نوظهور و مخربی که به عنوان "مهمان ناخوانده" در رسانه ها تیتر میخورند وبراي مدتي درزبان رسانه اي كشور مصطلح میشوند ، پس از مدتی به صاحبخانه تبدیل شده و چنان میخ خود را محکم بر زمین می کوبند که هیچ مسئولی – با تمام خدم و حشم تحت فرمان خود- قدرت و توان جنباندن این مهمان ناخوانده را ندارند ! حجت بر حق این مدعا، گرد و خاکهای معمول ومتعارفی است که درفصول گرم سال آسمان پایتخت و قاطبه شهرها و روستاهای کشور را ميدان يكهتازیهاي خود قرار مي دهند! گرد وخاکهایی که با اصطلاحي تحت عنوان"ریزگردها" از آنها نام برده می شود. به گونهاي كه در چند سال اخير، يكي از تصاوير ناخوشايندي كه به مجرد شنيدن نام "تابستان" به ذهن مخاطبان متبادر ميشود، تصاوير تاسفبار همين ريزگردهاست كه بشدت عرصه زندگي را به مردم تنگ كرده و خواسته و ناخواسته آستانه تحمل شهروندان را پايين آورده است! با اين اوصاف چندی پیش خبر مهمی که روی خروجی غالب رسانه ها قرار گرفت، خبر تعطیلی کارخانه های شن و ماسه تهران بود. گرچه شمار این کارخانه های آلاینده به سه کارخانه می رسيد که دو کارخانه قبل از آغاز سال جدید به نص صریح قانون تمکین کرده و کرکره هایشان را پایین کشیدند و این همه داد وقال رسانه ای گويا فقط بر تعطیلی یک کارخانۀ باقیمانده دلالت دارد!
بنابراین پرواضح است که با تعطیلی کارخانه سوم (يعني آخرین کارخانه ) باید اوضاع واحوال آلودگی هوا بر وفق مراد حاصل آید و شهروندان پایتخت نشین اثری از آثار ریزگردها یا همین غول شکسته شاخ خاک و خلی را ملاحظه نفرمایند، یا دست کم هجوم ریزگردها به میزان قابل تمیزی کاهش یافته باشد. اما در این مقال آنچه که با اصول سرانگشتی و چرتکه اندازیهای معمول نگارنده جور درنمیآید، مشتمل بر مواردي است كه محلل تشکیک و توضیح است؛ لذا در ادامه به ذکر چند نکته بسنده می شود. یکم: آنگونه که از اظهارات عجیب مسئولان موظف به رفع آلودگی هوا، در چند سال گذشته برمیآید، منشاء وجود و دليل غلظت ریزگردها (وطوفاني که برای نخستین بار در خرداد سال 93و94 در تهران و کرج طوفان حادث شد و خسارت سنگيني به بار آورد)، به فعالیت کارخانه های شن و ماسه جنوب و جنوب غرب تهران بازمی گردد! گرچه بسیاری از رسانهها از جمله روزنامه جوان در آن زمان ادله بسیاری را بر شمردند، مبني بر اينکه، این میزان آلودگی و این حجم غلظت نمی تواند به فعالیت چند کارخانه شن و ماسه منحصر شود. مطلبي که متاسفانه هیچ توضیح تکمیلی و پاسخ قانع کنندهای ذيل انتشار آنها به رسانهها و اذهان عمومی ارائه نشد و كماكان مرغ مسئولان وقت يك پا داشت و روابط علي- معلولي ايجاد ريزگردها همچنان به فعاليت اين سه كارخانه پيوند مي خورد!
با این همه اگر بپذیریم که این نظریۀ مملو از اشکال، بر فرض محال صحت هم داشته باشد و اکنون که مسئولان محترم شاخ این دیو دوسر را شکسته و پوزه اش را به خاک مالیده اند ومنشا آلودگی – که همان کارخانه های سه گانه باشد- را از بین برده اند، باید قاعدتاً تمام یا بخش اعظمی از آلودگی رفع و رجوع شده باشد. اما به استشهاد شواهد چنین نشده وگرد و خاک همچنان در تهران ترکتازی می کند! با این احوال شاید هم ممکن باشد که تیر مسئولان خدای نکرده به سنگ خورده و به اصطلاح،عزم جزمشان به کاهدان زده باشد که در این آشفته بازار و در ميان عملكردهاي وارونه اين روزها قطعاً امری بدیهی به شمار می رود وبايد گفت سرتان سلامت! دوم: جالب اینجاست که مسئولان و متولیان حوزه محیط زیست فعالیت کارخانه های شن و ماسه را تنها به واسطه آلایندگی هوا و ایجاد گرد و خاک محکوم کردهاند، نه بخاطر معضلی به مراتب بزرگ تر و مخرب تر! معظلي به نام "فرسایش خاک"، که در حال حاضر یکی از معضلات نوظهور جهان به شمار می رود و به دلیل بحرانزایی و بحرانزدگی محیط زیست ، فرسایش خاک در اين بازه زماني در کشور ما با سرعتی هفت برابر میانگین جهانی وسه برابرمتوسط آسیا، به پیش می رود و گستره هاي تحت حفاظت و عرصههای طبيعي را در کوتاه ترین زمان ممکن به ورطه نابودی می کشاند!
محمد درویش مدیرکل دفترمشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست درتازه ترین اظهار نظر خود كه به مناسبت هفته محیط زیست ايراد شده، گفته است که مهمترین چالشهایی که ما درحوزه محیط زیست با آن روبه روهستیم، فرسایش خاک است که جابهجایی خاک درایران رقم بالایی رابه خودش اختصاص داده است. براساس رقمی که انجمن علمی خاک ایران گزارش کرده درخوشبینانه ترین برآوردها دستکم۲میلیارد تن خاک را درسال ازدست میدهیم که به نسبت مساحت کشورمان۷برابرمیانگین جهانی و سه برابرمتوسط آسیا است. شرایط شیمیایی حاکم بر این منطقه به نحوی است که فرایند تولید خاک بسیار طولانی است و بین۲۰۰سال تا۱۰۰۰سال تولید یک سانتیمتر خاک طول میکشد،پس ماسرمایه بزرگی راازدست میدهیم که متوجه اهمیتش نیستیم وعملاً درطول چند نسل هم دیگر برگشت پذیرنیست! سوم: ارزش هرتن خاک، 28 دلار برآورد شده است. بنابراین هرسال چیزی حدود۵۶میلیارد دلار از سرمایه ملیمان را با فرسایش خاک ازدست میدهیم! اين مدعا بهترين دليلي است كه به مسئولان گوشزد مي كند كه بايد به جاي استفاده از شن و ماسه در بخش عمران كه حجم بسيار زيادي را شامل مي شود (وهمين امر مخاطرات جدي وغير قابل جبراني را براي محيط زيست كشور به ارمغان مي آورد، به فكر جايگزينهاي صنعتي مانند پوكه معدني و فراوردههايي از اين دست بود كه ضمن در پيش گرفتن رويهاي باهدف حفاظت از منابع طبيعي، صنعت ساختمان را به سوي سبك سازي سوق داد كه ضمن در امان ماندن گستره هاي تحت حفاظت و منابع و مواهب طبيعي كشور، در بحرانهايي مانند سيل و زلزله و...نگران كشتار شهروندان با بتون و متريال هاي عمراني سنگين نبود. ضمن آن كه استفاده ازمحصولات صنعتي في نفسه مي تواند منفعت هاي ديگري را در پي داشته باشد. مثلا استفاده از مصالح صنعتي جايگزين مصالح طبيعي را ميتوان به عنوان عايقهايي در برابر سرما و گرما و صوت به كار گرفت و در اين رهگذرشايد بشود به اهدافي كه پيشترها در امر مديريت مصرف انرژي ترسيم شده بود، فائق آمد.
منبع : جوان آنلاين
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 126]