واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: بيل و بومرنگ محمود احمدينژاد
ميگفتند در صندوق عقب پژوي معروفش، بيلي هست براي بازكردن گرفتوگيرهاي جوبهاي پايتخت.
به گزارش نامه نیوز، روزنامه شرق در یادداشتی نوشت؛ ميگفتند در صندوق عقب پژوي معروفش، بيلي هست براي بازكردن گرفتوگيرهاي جوبهاي پايتخت. ميگفتند وقتي نيمههاي شب، از «بهشت» به سمت نارمك ميرود از خدمت بيمنت به خلق خدا احساس خستگي نميكند؛ چشم ميدواند به اينسو و آنسوي خيابان. اگر زبالههاي هميشهروان جوبهاي تهران جايي را بند آورده باشد، كنار ميزند، صندوق عقب را باز ميكند و آستين را بالا ميدهد تا كار رفتگران زحمتكش شهرداري را كمي سبك كرده باشد؛ كار همانهايي كه يكبار لباسشان را در مراسم تقديري كه «عكس يك» كيهان شد بر تن كرد. تصويرش در عكسهاي سياه و سفيد دادگاه «سلام» در روزنامهها چاپ شده بود؛ اما در ميان سياسيون كمتر كسي بود كه او را بشناسد. آنجا با پيرهن سفيد و شلوار پارچهاي نشسته بود. در سالهاي شهرداري، زمستان و تابستان همان بود بهاضافه يك كاپشن كرمرنگ يا سفيد. در ميان اصلاحطلبان تا زماني كه كار از كار نگذشت، كسي او را جدي نگرفت؛ او و حاميانش اما جدي بودند، كاملا جدي. آنقدر جدي و مصمم كه از مدتها پيش در فرايندي كه «كيهان» آن را «پيچيده و چندلايه» توصيف كرد، از استاندار گمنام اردبيل و نامزد ناكام مجلس، «معجزه هزاره سوم» بسازند. يك ماه مانده به دور نخست انتخابات ٨٤، خبرنگاري از يك تحليلگر ارشد اصلاحطلب كه سابقه نمايندگي مجلس را نيز در كارنامه داشت، خواست درمورد شانس هريك از نامزدهاي موجود براي پيروزي اظهار نظر كند. سياستمدار باتجربه درمورد پايگاه رأي هركدام تحليلي ارائه كرد و وقتي رسيد به نام او، گفت: «سطح بحث را پايين نياوريد، لطفا سؤال بعدي!» در هفته نفسگير منتهي به سوم تير ٨٤ سرودي بيرون آمد با ملودي آشناي «يار دبستاني»، فقط شعرش را به فراخور اوضاع و احوال روز تغيير داده بودند: «موافق علم و سواد محمود احمدينژاد، دشمن تبعيض و فساد محمود احمدينژاد...» و بعد ميرسيد به سر حرف اصلي: «اومده تا كه جوونا فرصت خدمت بگيرن، تجربهها محترمن مجمع و شورا بشينن». اينها همه حالا به خاطرهاي دور ميماند. فرقي ندارد براي برخي رؤيا باشد و براي برخي كابوس. مهم اين است كه اغلب فكر ميكنند «ديگر تمام شد...» ميگويند نه نهادهاي بالادستي اجازه ميدهند، نه خلقالله ديگر مفتون جلوهفروشيهايي از اين دست ميشوند. شايد حق با آنها باشد. البته فقط شايد. در سياست تاكنون كسي موفق به توليد واكسن نشده است. تجربه يك پديده-هرچقدر هم طاقتسوز -براي مردمان هيچ كجاي جهان مصونيت در برابر تكرار آن پديده به ارمغان نياورده است. و از آن مهمتر؛ شايد احمدينژاد به تاريخ پيوسته باشد؛ اما احمدينژاديسم چه؟ برخي پديدهها به بومرنگ ميمانند؛ هرچه با شدت بيشتري به دوردستها پرتابشان كني، با شدتي بيشتر به سويت بازميگردند. راهحل جلوگيري از برخورد جسم سخت با سر، تغيير مكان است... .
مطالب مرتبط
احمدینژاد چگونه احمدینژاد شد
اما و اگرهای حضور احمدی نژاد در انتخابات 96/ تاکتیک اصولگرایان معتدل در قبال نزدیکان رئیس جمهور سابق
باهنر:در انتخابات از محمود احمدى نژاد حمايت نمى كنم/ منتقدان علاقه دارند دولت آقای روحانی یک دورهای شود
رقيبان احتمالی رييسجمهور «بيرقيب»
احمدينژاد؛ چالش جناح راست در سال ٩٦
احمدی نژاد مستقل یا سردار محبوب؟
پیشبینی زیباکلام از انتخابات سال 96
۱۸ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]