تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 17 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر گاه يكى از شما وضو بگيرد و بسم اللّه الرحمن الرحيم نگويد. شيطان در آن شريك است...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826933639




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

امام به روایت خانواده


واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: امام به روایت خانواده
علاقه و احترام به همسر یکی از ویژگیهای حضرت امام بوده که درخاطرات بسیاری از نزدیکان ایشان روایت شده است.
به گزارش خبرنگار حوزه احزاب و تشکل‌های گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ پانزدهم رمضان سالروز ازدواج حضرت امام خمینی(ره)است. برای مشتاقانی که همواره درجستجوی سیره امام  هستند شاید روش ایشان درزندگی شخصی نیز بسیارآموزنده باشد.دو خاطره از‌نزدیکان امام و یک خاطره از مرحوم خانم ثقفی همسر مکرم حضرت امام درپی می آید. 
 

امام به روایت خانواده



 
وقتی خانم مسافر می‌شود 
 
امام در اوائل ازدواجشان با خانم قرار گذاشته بودند سالی یک بار خانم به تهران بروند و سه ماه تابستان را در تهران  بگذارنند خودشان هم به خمین می‌رفتند. 
این برنامه همیشه بود و حتی تا بزرگ شدن ما نیز ادامه امام سختشان بود که خانم در زمستان به مسافرت بروند و از روزی که خانم به مسافرت می رفتند،اخم‌های امام در هم بود تا خانم برگردد، امادر موقع ورود خانم به منزل می خندیدند و این یکی از راه‌های ابراز علاقه امام به خانم بود. 
 
 
خانم چطورند؟ 
 
درشرایط سختی که امام درروزهای اخیر داشتند، هر وقت چشم باز می کردند اگر قادر به صحبت بودند،می گفتند"خانم چطورند؟ "می گفتیم " خانم خوبند، بگوئیم بیایند پیش شما؟ می گفتند: "نه خانم کمرشان درد می کند.بگذارید استراحت کنند(چون خانم یک هفته قبل از عمل آقا به مناسبت کمرشان یک مقدار ناراحتی پیدا کرده بود که دکتر گفته بود باید مدتی استراحت کنند) این قدر نسبت به خانم دقت داشتند. 
 

امام به روایت خانواده


 

قضیه پناهگاه منتفی شد  


تا از هر نظر به کسی اعتماد نداشت، مسئولیتی را به او نمی داد،یا با او مشورت نمی کرد. اما در مسائل مملکتی و مشورتها و برخی امور به احمد آقا نمایندگی داده بود و به نظر او احترام می گذاشتند و با دقت گوش می دادند.  
 ولی همان طور که از علمکردشان پیدا بود،آقا اصولا فردی صریح و بی رو در بایستی بودند. 
 
اگر می فهمیدند که احمد آقا کاری خلاف میل ایشان یا مصالح کشور انجام داده است،بی درنگ از رادیو و تلویزیون و مطبوعات به مردم می گفتند و هیچ ابایی نداشتند که پسرشان است. 
 
در زمان بمباران،حاج احمد آقا،پیش آقا آمده بود و اصرار داشت ایشان را زیر سقفی محکمتر ببرد و آقا راضی نمی شد. 
راضی کردن آقا در این مسائل،مشکل بود. دیدم احمدجان اصرار دارد و آقا هم با تندی مخالفت می کند،گفتم: (احمد آقا! اگر قرار باشد بمب بیفتد روی سرمان، می افتد،و اگر هم قرار نباشد،نمی افتد. آقا را اذیت نکن.) 
آقا خندیدند و قضیه پناهگاه و سقف مطمئن هم منتفی شد. 



امام به روایت خانواده




امام در سوگ حاج مصطفی


علاقه امام  به حاج احمد آقا، تا قبل از انقلاب که ما در نجف بودیم زیاد پیدا نبود. زیرا ایشان در ایران بودند. ولی سفر آخری که با همسرش و حسن آقا- که کوچک بود به عراق آمده بودند و می خواستند پس از دو ماه برگردند،امام علاقه داشتند که احمد جان در عراق بماند. البته من اصرار بیشتری داشتم.


آقا به ایشان گفتند: به خاطر مادرت،چند ماه دیگر هم بمان. 


بیست روز پس از این ماجرا،شهادت آقا مصطفی اتفاق افتاد و این هم خواست خدا بود که در آن روزها آقا تنها نباشند و احمد آقا در نجف باشد.
 
شهادت حاج مصطفی خیلی آقا را ناراحت کرد. من داد می زدم و گریه و زاری می کردم،ولی ایشان مرد بود و توی مردم نمی توانست گریه کند. 


می گفت: (من مصطفی را برای آینده اسلام می خواستم) 
 
ولی در شب می دیدم که گریه می کند.مگر می شود پدر گریه نکند! روز،خودش را نگه می داشت ولی شب‌ها می دیدم که گریه می کند. برای مصطفی به طور خاصی گریه می کرد. همین علاقه بود که برایش چهل نفر را برای نماز وحشت گرفت و شب هفتم شام داد. به طوری که هر که می خواهد بیاید بخورد. 
 







۱۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۵:۰۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سیاسی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن