تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 7 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هرگاه نيّت فاسد شود، بلا و گرفتارى پيش مى آيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845501792




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خاطرات امام خمینی(ره) از زبان آیت‌الله محلاتی


واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران: خاطرات امام خمینی(ره) از زبان آیت‌الله محلاتی
آیت‌الله رسولی محلاتی از کودکی به همراه والدین‌اش با امام خمینی(ره) و خانواده مکرم‌شان مأنوس و در دبستان هم‌درس و هم‌بازی مصطفای امام بود.

خاطرات امام خمینی(ره) از زبان آیت‌الله محلاتی
به گزارش خبرنگار حوزه احزاب و تشکل‌های گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ آیت‌الله رسولی محلاتی از کودکی به همراه والدین‌اش با امام خمینی(ره) و خانواده مکرم‌شان مأنوس و در دبستان هم‌درس و هم‌بازی مصطفای امام بود.
 
این انس با گذشت زمان و در جوانی به شاگردی امام و عشق آتشین به استاد انجامید. با این پیشینه بود که آیت‌الله سیدهاشم رسولی محلاتی، به زودی در زمره نزدیک ترین اصحاب و یاران رهبر کبیر انقلاب قرار گرفت.
 
دانش سرشار ایشان که به شیوه نگارش و خطی زیبا نیز آراسته بود، از یک سو و اعتماد عمیق حضرت امام به وی از سوی دیگر، جایگاه و منزلت متمایزی را برای ایشان نزد امام خمینی رقم زد.

وی در گفت‌وگو با مجله پاسدار اسلام به ذکر خاطراتی از حضرت امام (ره) و خانواده ایشان پرداخته است. بخش‌هایی از این گفتگو را در ادامه می‌خوانید:

ارتباط ما با امام برمی‌گردد به ارتباط و دوستی و رفاقتی که مرحوم پدر ما با امام و مرحومه والده ما با خانم امام (ره)  داشتند.
 

خاطرات امام از زبان آیت‌الله محلاتی



دوره مرحوم آشیخ عبدالکریم حائری  برای تحصیل به حوزه علمیه قم رفتند و همان جا با امام آشنا شدند. ایشان ارادت خاص و عجیبی به مرحوم امام داشتند که داستانش مفصل است و بنده برخی از شواهد آن را عرض خواهم کرد. همین باعث شده بود که ما با خانواده حضرت امام رابطه خانوادگی داشته باشیم. مادر ما با خانم امام ( رحمةالله‌علیه)  رفت و آمد داشتند.


 

خود من با مرحوم حاج‌آقا مصطفی، قبل از این ‌که طلبه شویم، در کودکی از کلاس ششم ابتدایی در یکی از مدرسه‌های قم همکلاس بودیم. بعد هم که به حوزه علمیه آمدیم و مشغول تحصیل علوم دینی شدیم، مدتی با ایشان هم‌مباحثه بودیم. یادم هست که سیوطی را مقداری با ایشان مباحثه ‌کردم. بعد هم یک هم‌مباحثه سومی پیدا کردیم که مرحوم آیت‌الله فاضل لنکرانی بودند و یادم هست که مغنی و حاشیه را با ایشان مباحثه می‌کردیم.

یادم هست با مرحوم حاج‌آقا مصطفی در دوره نوجوانی و جوانی در مدرسه فیضیه بودیم که آن زمان خیلی خلوت و بسیاری از حجره‌های آن خالی بود. تازه رضاشاه رفته و محمدرضا آمده بود. رضاشاه خیلی به حوزه‌های علمیه ضربه زد و طلبه‌ها را تار و مار و خلع لباس کرد و در نتیجه طلبه خیلی کم بود.

ما گاهی در رودخانه قم به مَرّه بازی و چوگان بازی مشغول می‌شدیم و بعضی اوقات هم در تابستان‌ها به چاله حوض می‌رفتیم. حمام‌های قم خزینه‌هایی داشت که منبع آب آن بود و پشت خزینه‌های آب گرم، گودال‌هایی قرار داشت که به آنها چاله حوض می‌گفتند و بسیار بزرگ بودند. آن موقع استخرهای امروزی برای شنا وجود نداشت و چاله حوض‌ها را به صورتی درست کرده بودند که تابستان‌ها برای شنا استفاده می‌شد.

 من و حاج‌آقا مصطفی برای شنا به آنجا می‌رفتیم. یادم هست به گوش مرحوم آقای بروجردی رسانده بودند که بعضی از طلبه‌ها با بچه‌های قم می‌روند چاله حوض برای شنا. آقای بروجردی هم گفته بودند:  «اسامی آنها را بنویسید و شهریه‌هایشان را قطع کنید.»
 

خاطرات امام از زبان آیت‌الله محلاتی



از جمله کسانی که شهریه‌اش قطع شد، آیت‌الله سبحانی بود که یک بار آمده بود چاله حوض و شهریه‌اش را قطع کرده بودند. یک روز امام(ره) در صحن حضرت معصومه(س) به من رسیدند و فرمودند: «شنیده‌ام مصطفی می‌رود چاله حوض. هر وقت رفت به من خبر بدهید!». در این حد با هم رفیق بودیم.

یادم هست برای عقد حاج‌آقا مصطفی -‌ایشان داماد حاج‌آقا مرتضی حائری بودند و نوه حاج شیخ عبدالکریم، عیال ایشان بود امام در صحن مدرسه یا صحن حرم حضرت معصومه«س» به من فرمودند: «فردا شب مجلس عقد برای مصطفی داریم، شما هم بیایید»، یعنی خود امام شخصاً مرا دعوت کردند و این روی همان سابقه رفاقتی بود که با پدر ما داشتند.

امام (ره) عارضه‌ای شبیه به آسم داشتند. تنگی نفس مختصری داشتند. آن موقع تازه در تهران دکتری دستگاه جدیدی برای معالجه آسم آورده بود و فقط او این دستگاه را داشت. امام بعضاً روزهای پنجشنبه برای معالجه نزد این دکتر به تهران می‌رفتند. روزهایی که امام به تهران می‌رفتند، روز عید ما بود و به مرحوم حاج‌آقا مصطفی می‌گفتیم که باید ناهار درست کنی! خدا رحمت کند مادر ایشان چلوخورش خوبی درست می‌کردند و ما هم می‌رفتیم آنجا به سورخوردن. غرض این‌ که رفت و آمد ما از آن زمان بود.

یادم هست که پدر ما شب‌های جمعه پشت بلندگوی مسجد، دعای کمیل را با صدای رسا می‌خواند. امام به پدر من فرموده بود: «صدای دعای کمیل شما که از بلندگوی مسجد بلند می‌شود من می‌آیم و در حیاط می‌نشینم و تا آخر به دعای کمیل شما گوش می‌دهم.»


خاطرات امام از زبان آیت‌الله محلاتی



از علاقه امام به پدر ما مورد دیگری را نقل می‌کنم. یک بار پدرم دچار بیماری حصبه شده و چند روزی بستری بود. امام از طلبه‌های محلاتی پرسیده بودند: «چطور آقای آقاحسین پیدایشان نیست؟» گفته بودند: «ظاهراً کسالت دارند.»

آن روزها خانه ما در گذر الوندیه قم بود که بین عشق‌علی و چهار مردان بود. ساعت حدود 12-11 شب بود که دیدیم در می‌زنند. من رفتم در را باز کردم و دیدم امام و دکتر مدرسی هستند. دکتر مدرسی در آن موقع رئیس بیمارستان سهامیه قم و بهترین دکتر شهر و آخوندزاده بود. 

دکتر مدرسی با همه علمای قم آشنا و ذوقاً هم آخوند بود و شاید تحصیل حوزوی هم کرده بود. او طبیب حاذقی بود و همه قبولش داشتند. وقتی امام شنیده بود پدر ما مریض است، شبانه رفته بود و دکتر مدرسی را برداشته و به منزل ما آورده بود.
 
خانه ما محقر بود. در را که باز می‌کردید، دالان کوچکی بود و بعد پله می‌خورد و به اتاقی دم در می‌رسید و بعد وارد حیاط می‌شدید. امام آمدند و جلوی در آن اتاق که پدرمان در آن بستری بود، ایستادند و به دکتر مدرسی فرمودند: «بروید ایشان را معاینه کنید.»

دکتر مدرسی آمد بالا و پدرمان را معاینه کرد. معاینه شاید ده بیست دقیقه‌ای طول کشید و در تمام این مدت، امام سر پا در دالان ایستاده بودند تا ببینند دکتر مدرسی چه می‌گوید.
 دکتر مدرسی معاینه کرد و بلند شد و به امام گفت: «ایشان الحمدلله دوره خطر را گذرانده و عرق کرده و رو به بهبود است». امام هم خوشحال شدند و دعا کردند و رفتند. خلاصه عرضم این است که این علاقه بین پدرم و حضرت امام طرفینی بود. هم پدرم عجیب به امام علاقه داشت و هم امام به ایشان بسیار علاقه‌مند بود.
 
یادم هست وقتی امام را به ترکیه و بعد هم به عراق تبعید کردند، پدرم به تکاپو افتاد که به عراق برود. ساواک گذرنامه ایشان را به خاطر این‌ که می‌دانست به امام علاقه‌مند و مبلّغ ایشان است، نگه داشته بود.

 ایشان دائماً واسطه درست می‌کردند که بروند بپرسند چرا گذرنامه ایشان را نگه داشته‌‌اند؟ چند نفر از محضردارها و صاحب‌نام‌های تجریش که با ساواک آشنا بودند پرسیده بودند علت چیست که گذرنامه ایشان را نمی‌دهید؟ ساواک گفته بود به خود ایشان بگویید بیاید تا با ایشان مصاحبه‌ای کنیم. پدر ما رفته بود ساواک که گذرنامه‌اش را بگیرد.

 رئیس ساواک پرسیده بود: «شما می‌خواهی بروی عراق چه کار کنی؟» ایشان خیلی ساده گفته بود: «اول می‌خواهم بروم زیارت ائمه(ع) و بعد هم می‌خواهم بروم دیدن آقای خمینی» و همین مسئله باعث شد که گذرنامه ایشان را نگه دارند و ندهند.

 غرض این‌ که ایشان این ‌قدر به امام علاقه داشت و این علاقه و رفت و آمدها باعث شده بود که ما قبل از طلبگی با مرحوم حاج‌آقا مصطفی و مادر ما با خانم امام رفت و آمد داشته باشیم تا اینکه منجر شد به طلبه شدن ما.
 
یادم نیست که امام چه وقت درس خارج را شروع کردند، اما این را می‌دانم من و چند نفر دیگر جزو اولین کسانی بودیم که از امام تقاضا کردیم که درس خارج را شروع کنند. یعنی در زمان حیات مرحوم آیت‌الله بروجردی. من بودم و آشیخ محمدعلی قمی، آقای نصراللهی که مشهدی بود.

 رفتیم و از امام خواهش کردیم که یک درس خارج فقه را شروع کنید و امام در مسجد سلماسی درس را شروع کردند.
 ابتدا ۵، ۶ نفر بودیم و بتدریج بقیه خبر شدند و جمعیت درس خارج فقه ایشان زیاد شد و ایشان درس فقه را به مسجد محمدیه نزدیک صحن آوردند که الان جزء شبستان شده است. ایشان صبح‌ها در مسجد محمدیه درس فقه می‌گفتند و درس اصول را در همان مسجد سلماسی می‌دادند که باز ما جزو اولین شاگردان ایشان بودیم.
 
مرحوم شهید سعیدی خیلی شوخ و شیرین و مزّاح بود. در درس امام هم گاهی اشکال می‌کرد. یادم هست یک روز اشکال کرد و امام جوابش را دادند و باز یک چیزی گفت و امام فرمودند: «آقا را ببین! ما سپر را روی سر گرفته‌ایم و آقا شمشیر را به پا می‌زند.».

یعنی حرفش بی ارتباط است! ایشان هم معطل نشد و گفت: «قاعده‌اش همین است! وقتی شما سپر را به سر می‌گیرید، من باید شمشیر را به پا بزنم دیگر؛» غرض این ‌که از این شوخی‌ها هم می‌کرد.
 
مرحوم سعیدی از شاگردان خوب امام بود. وقتی پدر ایشان فوت شد، شاگردها به امام عرض کردند که پدر آقای سعیدی فوت کرده است و اگر اجازه بفرمایید برای تسلیت در خدمت شما برویم منزل ایشان. 

امام گفتند: «بسیار خوب». با امام رفتیم و آقای سعیدی -خدا رحمتش کند- چای آورد. امام معمولاً چای نمی‌خوردند. ظرف پرتقال وسط اتاق بود و مرحوم سعیدی آورد و تعارف کرد و امام گفتند: "میل ندارم"  ایشان هم یک پرتقال برداشت و با یک مداد آورد پیش امام و گفت: «چای که نخوردید، پرتقال هم که نمی‌خورید، پس لااقل امضا بفرمایید که رؤیت شد!» با این‌ که خودش صاحب عزا بود، از این شوخی‌ها هم می‌کرد، بسیار شوخ بود.

آقای بروجردی که فوت شدند، درس امام در مسجد اعظم تشکیل می‌شد و شاید شلوغ‌ترین درس بود. تا زمانی که در قم بودیم، درس خارج ما درس امام بود و درس خارج دیگری نرفتیم.





 



۱۳ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۶





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 115]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سیاسی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن