تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بلند مرتبه ترين مردم نزد خداوند در روز قيامت كسى است كه در روى زمين بيشتر در نصیحت و...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816366801




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

کودکان وحشت زده می لرزیدند!


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: کودکان وحشت زده می لرزیدند!
کد خبر: ۵۹۳۱۲۵
تاریخ انتشار: ۰۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۳ - 29 May 2016


 نیمه شب دوم خرداد جنایت هولناکی در مشهد رخ داد که طی آن مادری 40 ساله و 2 دختر 3 و 6 ساله اش به طرز فجیعی به قتل رسیدند. اگرچه پی گیری سریع این پرونده جنایی با صدور دستورات ویژه ای از سوی دادستان مشهد و تلاش شبانه روزی قاضی ویژه قتل عمد و کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی ، تنها طی 24ساعت به دستگیری عاملان این جنایت مخوف منجر شد اما وقوع این جنایت هولناک افکار عمومی را جریحه دار کرد و شهروندان در تماس های مکرر خود با گروه حوادث روزنامه خراسان خواستار برخورد قاطع دستگاه قضایی با عوامل این جنایت شدند.

به گزارش خراسان، خبرنگار ما نیز در ادامه پیگیری این پرونده کم سابقه جنایی گفت وگویی با عاملان قتل فجیع 3 عضو یک خانواده انجام داده است. آنچه می خوانید بخش هایی از این گفت وگوی 3 ساعته است اما به دلیل وحشتناک بودن چگونگی ارتکاب قتل ، ضمن عذرخواهی از خوانندگان خوب خراسان از ذکر جزئیات آن معذوریم.

نامت چیست و چند سال داری؟ حمزه ج هستم و 21 سال دارم.

سابقه کیفری هم داری؟ بله به خاطر اعتیاد به مواد مخدر زندانی شده ام.

ازدواج کرده ای؟ نه!مجردم

چه نسبتی با افشین (طراح جنایت و عامل دیگر قتل)دارید؟ پدر من، پس از مرگ مادرم با مادر افشین ازدواج کرد در واقع او برادر ناتنی من است.

نقشه قتل را چگونه طراحی کردید؟ من در روستا بودم که افشین تماس گرفت و تلفنی از من خواست به مشهد بیایم. او گفت با من کاری دارد ولی من سوال نکردم که چه کار داری؟ فکر کردم حتما برای من شغلی پیدا کرده است. بعد از ظهر شنبه (روز جنایت) در پارک منطقه قلعه خیابان او را دیدم که با احمد و سهراب (2 متهم دیگر پرونده) بودند. افشین گفت: برویم به خانه مادرم! من می‌خواهم با او صحبت کنم!!

چگونه وارد منزل مادر افشین شدید؟ما در اطراف منزل آن ها بودیم. احمد (شوهر خواهر افشین) به منزل آن ها رفت و آمد داشت. او که به خانه مقتولان رفته بود خبر آورد که کسی در منزل نیست فقط آمنه و 2 دختر کوچکش در خانه هستند. او در حیاط را هم باز گذاشت که من و افشین و سهراب وارد شدیم. افشین از کوله پشتی خودش تبر را بیرون آورد و من هم بلافاصله صدای تلویزیون را بلند کردم سپس چوبدستی که پشت تلویزیون قرار داشت را برداشتم که اگر همسر آمنه آمد او را بزنم. دختران کوچک جیغ می کشیدند که نجمه دختر 3 ساله را من گرفتم و دختر 6 ساله دیگر را هم سهراب گرفت. وقتی افشین مادرش را داخل اتاق خواب با تبر می زد دختر کوچک هم وحشت زده فریاد می کشید. سهراب وقتی این صحنه را دید حالش بد شد و نغمه (دختر 6 ساله) را رها کرد و داخل حیاط نزد احمد رفت. من هم ابتدا با چوبدستی به سر دختر 3 ساله زدم و مقابل چشمان خواهرش او را روی زمین انداختم و با چاقو کشتم!

چاقو را از کجا تهیه کردی؟ آن را از خانه آمنه برداشته بودم که بعد از قتل هم داخل کوچه انداختم.
چرا به صورت موازی ضربات چاقو را کشیده بودی؟ به خاطر این که من گوسفندان زیادی را سر بریده بودم آن لحظه هم ...

مشروب هم می خوردی؟ نه من اهل مشروب و مواد مخدر صنعتی مانند شیشه نیستم ولی شیره می کشم!

چرا صدای تلویزیون را بلند کردی؟ بچه ها و مادرشان سروصدا می کردند و احتمال داشت همسایگانشان متوجه موضوع شوند!

دلت به حال دختران کوچک نسوخت؟

نه! آن ها وحشت زده بودند و از ترس می‌لرزیدند اما بعد از آن کمی دلم سوخت!!

چرا پیکر نیمه جان نغمه زیر جسد مادرش افتاده بود؟ وقتی او را با چاقو زدم سروصدا می کرد به همین خاطر جسد مادرش را بلند کردم و او را زیر جسد انداختم.

وقتی وارد خانه شدید مادر افشین چیزی نگفت؟ چرا سوال کرد برای چه آمده اید؟ که افشین گفت: من پسرت هستم آمده ایم تا با تو صحبت کنیم!!

خون مقتولان به در و دیوار منزل پاشیده بود، لباس های شما خونی نشد؟ چرا! من از قبل یک دست لباس به همراه خودم داشتم! لباس های خون آلودم را عوض کردم. بعد از آن هم من و افشین سروصورت و دست های خون آلودمان را در سرویس بهداشتی شستیم.

سند منزل را چه کسی سرقت کرد؟ وقتی مادر افشین تبر را دید خودش به اتاق رفت و سند منزل را به افشین داد ولی بعد با هم جرو بحث کردند. آمنه قصد داشت تبر را از افشین بگیرد ولی او مهلت نداد و ضرباتی را به سروصورت مادرش زد.

تبر را چه کردید؟ افشین داخل کوچه آن را از کوله پشتی خودش بیرون آورد و به پشت بام یکی از همسایگان انداخت.

گفت وگو با طراح و عامل قتل مادر 40 ساله

اسمت چیست و چند سال داری؟ افشین ج هستم و 21 سال سن دارم.

چه زمانی نقشه قتل مادرت را کشیدی؟ من از 8 سال قبل مادرم را ندیده بودم . فقط می‌خواستم او را ببینم و با هم صحبت کنیم.

پس چرا با چاقو و تبر و چند نفری به سراغش رفتید؟ از شوهرش می ترسیدم.

چرا از چند روز قبل از جنایت به دنبال آدرس منزل مادرت بودی؟ فقط می‌خواستم او را ببینم!!

چرا از مشهد نقل مکان کردید؟ وقتی دو هفته قبل خواهرم به طرز مشکوکی جان سپرد پدرم گریه می کرد به همین خاطر از مشهد به روستا نقل مکان کردیم.

انگیزه ات از ارتکاب این جنایت فجیع چه بود؟ ذهنیت بدی از مادرم داشتم اما نمی خواستم او را بکشم وقتی او ما را رها کرد و رفت زخم زبان های دیگران را نمی توانستم تحمل کنم!

از منزل مادرت چه چیزی بردی؟ مادرم فکر کرد برای سند رفته ام به همین دلیل سند منزل را به من داد ولی من برای سند نرفته بودم اما فقط سند را با خودم بردم.

این جنایت هولناک چگونه رخ داد؟ حدود ساعت 23 شب بود که احمد (نامزد خواهرم) زنگ زد که بیایید کسی در خانه نیست ما هم که همان اطراف بودیم حرکت کردیم. احمد در حیاط را باز گذاشته بود وقتی با مادرم صحبت کردم او تبر را از دستم گرفت که تیغه آن کف دستم را خونی کرد من هم عصبانی شدم و ابتدا یک ضربه به پای او زدم و سپس بقیه ضربات را به سرو صورتش وارد کردم.

الان چه احساسی داری؟ هیچی! پشیمانم! اگرچه دلم برای دخترها می سوزد چون دختر بزرگتر شبیه خواهرم بود!
























این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن