محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827048973
حرف‌های عجیب بسکتبالیست آمریکایی درباره حضورش در ایران
واضح آرشیو وب فارسی:الف: حرف‌های عجیب بسکتبالیست آمریکایی درباره حضورش در ایران
تاریخ انتشار : جمعه ۷ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۲۱:۲۰
بسکتبالیست آمریکایی سابق تیم پیکان در مصاحبه‌ای حرف‌های عجیبی در مورد حضورش در ایران زد.به گزارش فارس، کریس هرن در گفت‌وگویی با رادیو سایت یاهو، در مورد گرفتاری‌های اعتیادش به مواد مخدر و الکل حرف زد.وی در بخشی از مصاحبه‌اش در مورد سال ۲۰۰۵ که در تیم پیکان ایران حضور یافت و با وجود اعتیاد شدید، بازی می‌کرد، به موضوعاتی مثل تهیه مواد مخدر اشاره کرد.وی اظهارکرد:پیداکردن مواد مخدر اصلا کاری سخت نبود. برای این کار فقط لازم بود تاکسی بگیرم. مواد مخدر برای خودش یک زبان بین‌المللی دارد. باید بدانید شما مجبور نیستید به زبان مردم آن کشور حرف بزنید تا آنچه را که می‌خواهید پیدا کنید.برای این منظور باید تاکسی می‌گرفتم.راننده هم تلاش می‌کرد و البته می‌‌توانستم ترس از فاش شدن این ماجرا را در چشمانش ببینم. در بیشتر موارد، راننده تاکسی نیمه شب به منزلم می‌آمد. زنگ می‌زد، من هم به کنار پنجره می‌رفتم و او مواد را به سمت من پرتاب می‌کرد. بعد هم سوار تاکسی‌اش می‌شد و می‌رفت. او حتی مشروب هم می‌آورد. وضعیتی جالب در آنجا بود و به طور کلی پیداکردن این چیزها در آنجا سخت نیست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]
-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها