پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1848699162
چه کسی خبر پیروزی خاتمی را به او داده بود؟
واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: چه کسی خبر پیروزی خاتمی را به او داده بود؟
در کوران حوادث گوناگون پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در ماه سوم پرحادثه سال، «دوم خرداد» از آن رو ماندگار شده است که آغار دوره ای جدید در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ایران و مبداء شگل گیری گفتمانی جدید شد.
آفتاب : انتخابات دور هفتم ریاست جمهوری را می توان یکی از پرشورترین و رقابتی ترین انتخاباتی دانست که پس از دوران ابتدای انقلاب و سال های
دفاع مقدس، در پایان دولت آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی برگزار شد.
به گزارش آفتاب، برای نخستین بار بود که نسل جوان و زنان نقشی تعیین کننده و جدی در عرصه انتخابات ایفا کردند و انتخابی را رقم زدند که به مثابه تحولی شگرف تحلیلگران، سیاستمداران و جامعه شناسان را به خود خیره کرد؛ گواه این امر نیز صدها جلد کتاب و مقالات متعددی است که در سالهای پس از این انتخابات که مقام معظم رهبری به آن «حماسه تاریخی» لقب دادند به رشته تحریر درآمد.
گزافه نیست اگر بگوییم برداشت و تحلیل سیاسیون در مورد همین انتخاب مردم در دوم خرداد 1376 بود که مسیر سیاست ایران در سال های بعد را شکل داد.
گرچه امروز گفتمان دوم خرداد در آستانه بیست سالگی بسر می برد و پس از آن گفتمان های «عدالت» و امروز «اعتدال» مطرح شده اند، اما کسی منکر نیست که شعارها و اهداف مطرح شده در دوم خرداد کماکان به عنوان یک گفتمان جدی و پشتوانه یکی از جناخ های اصلی کشور همچنان پررنگ است.
جماران به مناسبت نوزدهمین سالگرد دوم خرداد 76 سه روایت از آن انتخاب را منتشر می کند که خواندن آنها خالی از لطف نیست.
روایت اول از آیت الله هاشمی رفسنجانی است که آن روزها در حال به انجام رساندن کارها برای تحویل دولت به جانشین بعدی ساختمان سفید پاستور بود؛ روایت دوم از علی محمد بشارتی وزیر کشور آن روزها و مجری انتخابات است و سوم هم سید عمادالدین خاتمی فرزند منتخب دوم خرداد و یکی از جوانان نسل سوم انقلاب است که روایتی از آن حال و هوای خانه در آن روزهای حساس بازگو می کند.
گفتم اجرای شعارهایتان دردسر دارد
...«غافلگیرکننده بود. بدین معنا که تا اواخر دوران تبلیغات انتخاباتی برداشت ناظرین غیر از این چیزی بود که به وقوع پیوست ولی برای ما که از هفته های قبل در جریان افکارسنجی ها بودیم غافلگیرکننده نبود».
شعار سید محمد خاتمی «توسعه سیاسی» بود و هاشمیرفسنجانی پیش از پیروزی اش در انتخابات با او از این سختیها سخن گفته بود؛ «اواخر دوره من آقای خاتمی پیش من آمد. هنوز کاندیدا نشده بود. مشورت کرد که کاندیدا شود و بعد هم گفت که می خواهم روی قانون گرایی و توسعه سیاسی تأکید کنم و شعارهایم این خواهد بود. من یک مقدار توضیح خواستم که این قانونگرایی و توسعه سیاسی چیست؟ مثلا مگر الان خلاف قانون عمل می شود؟ دیدم منظورش از قانون گرایی چیزهای دیگری است. همچنین توسعه سیاسی را تعریف کرد. من گفتم اینها رأی دارد و اگر کسی این مسائل را مطرح کند، مردم به او رأی می دهند. اما اجرای آن می تواند، برای شما دردسر جدی داشته باشد و در پایان کار نمی توانید به وعدههایتان عمل کنید. با تجربه علمی خودم این را گفتم. چون ما از اول پیروزی انقلاب افکاری داشتیم. در زمان مبارزات تفکر روشنی داشتیم و حرفهایمان را هم گفتیم و کم نیست ولی در عمل دیدیم این گونه نیست. ما خیلی آرمانی فکر میکنیم. فضای انقلاب و مردم، مخصوصا نیروهای وفادار به انقلاب و بدنه اصلی به گونه ای است که رهبری و امام در نظراتی که دارند، ناچار هستند به حوزه ای دینی این بخش از جامعه ملاحطه کنند».(گفت و گوی روزنامه جمهوری اسلامی و صادق زیباکلام با آیت الله هاشمی رفسنجانی. منبع: کتاب زندگی و زمانه آیت الله هاشمی رفسنجانی؛ جعفر شیرعلی نیا)
خبر پیروزی پدرم را روحانی داد
سید عمادالدین خاتمی در مهرماه 1392 در گفت و گو با «تاریخ ایرانی» حس و حال دیدن پدر در کسوت کاندیداهی انتخابات و سپس ریاست جمهوری در سنین کودکی را شرح می دهد:
در ۹ سالگی، دیدن عکس و پوستر پدر روی دیوارهای شهر چه حسی برای شما داشت؟ خودتان در تبلیغات برای انتخاب پدرتان مشارکت داشتید؟
لحظات هیجانانگیزی بود. من کمابیش به ستاد انتخاباتی خیابان بهآفرین و خیلی از میتینگها میرفتم. بیشتر همراه با خواهرم و به بخش زنان ستاد میرفتم. شام غریبان امامزاده صالح که درگیری مختصری در آن اتفاق افتاد یا سخنرانی فائزه هاشمی در ورزشگاه شهید افراسیابی را یادم هست. دیدن آن همه شور و شوق و شعار حمایتی خیلی هیجانانگیز بود. خانه ما یک انباری کوچک داشت که با پوسترهایی که از ستاد میآوردم، آنجا را به ستاد کوچکی برای خودم تبدیل کرده بودم.
تغییر شرایط خانواده برای شما در آن سن خوشایند بود؟
برای من عجیب بود که چرا مادرم از این اتفاق خوشحال نیست. برایم سؤالبرانگیز بود که با این همه توجه و ابراز محبتی که میشد، دلیل ناراحتی مادرم چه بود. ولی کم کم این تغییرات را حس کردم. دو شب مانده به انتخابات که ستاد بهآفرین را پلمب کردند، یکی از محافظین به خانۀ ما زنگ زد و گفت بهتر است شما شب را در هال کنار هم بخوابید تا اگر اتفاقی افتاد پیش هم باشید. البته برای کودکی ۹ ساله مثل من، خوابیدن در هال خانه جذابیت داشت، اما شروع درک تغییرات جدید بود. از سوم خرداد ۷۶ مردم خیلی به خانۀ ما که آن زمان در خیابان پاسداران بود میآمدند. افراد مختلفی از شهرستانها میآمدند، مثلا ساعت ۶ صبح زنگ میزدند که ما آمدیم آقای خاتمی را ببینیم. ما هم تجربه این شرایط را نداشتیم. در دوره انتخابات تعداد محافظین را زیاد کرده بودند و از خرداد تا مرداد که محل خانه را تغییر دادیم، عدهای از محافظین در زیرزمین خانه ما مستقر شده بودند. آنها هم تجربۀ این وضعیت را نداشتند که مردم به این شکل به خانه بیایند. با وجود محافظین، حس بودن غریبه در خانه را داشتیم.
مردمی که میآمدند خواستهای داشتند؟
نمیدانم خواستهشان چه بود اما یادم هست که بعضی وقتها شب نمیرفتند و تهیه شام برای آنها تبدیل به معضل میشد.
مراجعین اعضای ستاد انتخاباتی در شهرهای مختلف بودند یا مردم عادی؟
هم اعضای ستاد بودند و هم مردم عادی. خیلیها گوسفند قربانی کرده بودند و به خانه ما میآوردند. جالبتر اینکه بعضیها میگفتند ما نذر کردیم که اگر آقای خاتمی رئیسجمهور شود، گوسفند قربانی کنیم اما حالا پول نداریم، لطفا خودتان قربانی کنید به فقرا بدهید. یا زنگ میزدند میگفتند ما نذر کردیم که به تعداد رای ایشان صلوات بفرستیم، الان ما توانستهایم ۳ هزار صلوات بفرستیم، بقیهاش -۲۰ میلیون- را شما بفرستید.
تصویری که از رئیسجمهور داشتید، برای شما در آن سن و سال چگونه بود؟ به قول عامیانهاش فکر میکردید پدرتان چه کاره شده است؟
با ذهن آن موقع فکر میکردم همان وزارت است که قبلا داشت، اما کمی سرش شلوغتر است و مردم بیشتری او را میشناسند و بیشتر دوستش دارند.
وضعیت شما در مدرسه و نگاه همکلاسیها چطور بود؟
آن موقع روزهای امتحانات بود، من چند دقیقه به مدرسه دیر رسیدم. بعدا از همکلاسیهایم شنیدم که به هم گفته بودند عماد حالا که پدرش رئیسجمهور شده، معلم خصوصی میگیرد و به مدرسه نمیآید. همکلاسیها و دوستانم ابراز خوشحالی میکردند. افراد زیادی هم بودند که ادعای دوستی میکردند و علاقه داشتند نزدیک شوند.
در همان مدرسه ماندید؟
بله، من از اول دبستان تا پیشدانشگاهی در یک مدرسه بودم.
در خانواده چقدر به رئیسجمهور شدن پدرتان امیدوار بودید؟ خاطرهای هم در فیسبوک نوشتید که صبح سوم خرداد ۷۶ اولین کسی که به خانه شما زنگ زد و تبریک گفت، حسن روحانی بود. این خبر قابل باور بود؟
آقای روحانی که تماس گرفت و به مادرم گفت، مادرم به حالت تعجب خندید که چطور میشود؟ خوشبین نبودیم به اعلام پیروزی، البته با توجه به شور اجتماعی در بین مردم احتمالش میرفت که این نتیجه حاصل شود بویژه با اقبالی که به ایده پدر برای سفر با اتوبوس به کل کشور شد، اما فکر نمیکردیم که این نتیجه اعلام شود.
حدس من ساعت ١١ روز جمعه این بود که خاتمی برنده خواهد شد
علی محمد بشارتی وزیر کشور دولت سازندگی در گفت و گو با «شرق» به سوالاتی در مورد سمت و سوگیری مسئولان اجرایی انتخابات، نظرسنجی ها و روز برگزاری انتخابات پاسخ می دهد که نکات جالبی دارد.
او می گوید:
.....آقای هاشمی من را به خاطر اینکه راست یا اصولگرا هستم انتخاب نکرد. عملکردم را دیده بود. در آخرین سمینار قبل از دوم خرداد، من خدمت مقام معظم رهبری گفتم من آخرت خودم را به دنیای هیچ کسی نمیفروشم، هر کسی از صندوق بیرون آمد اسمش را میخوانم، آقا هم صحبت من را تأیید و تصدیق کردند. همین بود که در مجلاتی مثل گل آقا نوشتند: «بنویسید خاتمی بخوانید ناطق»، یعنی هیچکس باور نمیکرد. کیومرث صابری فومنی دوست ما بود. من بابت همین به او گله هم کردم.
به این دلیل که شما بالاخره متمایل به آقای ناطق بودید این انتظار میرفت که شاید نگاه شما در انتخابات تأثیرگذار شود.
بله، فکر میکردند چون من اصولگرایم و آقای ناطق هم اصولگراست، پس آقای ناطق از صندوق بیرون میآید.
آقای تابش معاون شما بود. شنبه هشت صبح سوم خرداد گفت ما پیشبینی میکنیم که انتخابات دومرحلهای شود. شما خاطرتان هست؟
من یادم نیست. اما آنچه مهمتر از حرف آقای تابش است این است که ساعت یک نیمه شب، آقای ناطق زنگ زد گفت چه خبر؟ گفتم شیخ رأی نیاوردید. گفت پس من چه کار کنم؟ گفتم اگر میخواهی نامت به بزرگی در تاریخ ثبت شود، در اطلاعیهای پیروزی آقای خاتمی را تبریک بگو. ایشان هم با مشاور خودش آقای نویسی مشورت کرد و اطلاعیه داد. آن چیزی که برای من محرز بود، این بود که این بار برخلاف توقع، اتفاقی در حال شکلگیری بود.
یعنی توقع شما کاملاً این بود که اسم آقای ناطق از صندوق بیرون بیاید.
بله، ما دو تا بولتن روزانه داشتیم. یکی را برای آقا و یکی را برای آقای هاشمی میفرستادیم. نظرسنجیها تا روز مثلاً ٣١ اردیبهشت مشخص نمیکرد که کدام برنده قطعی خواهند بود. ولی اینطور هم نبود که تصور شود آقای ناطق دو سوم آرا را خواهد برد. روز دوم خرداد، آقای مهاجرانی که معاون پارلمانی بود، آمد به ستاد انتخابات و من از او سؤال کردم پیشبینی شما چیست؟ گفت به نظر من انتخابات دومرحلهای خواهد شد.
شما به عنوان وزیر کشور چه زمانی به این استنباط رسیدید که برنده نهایی آقای خاتمی است؟
حدس من ساعت ١١ روز جمعه این بود که آقای خاتمی برنده خواهند شد. فرمانداریها قلب تپنده انتخابات هستند. وقتی خبرها از آنجا میرسید - بدون اینکه وارد ماهیت موضوع شویم - گرایشها را میدیدیم و بررسی میکردیم و متوجه میشدیم که آرا به سمت آقای خاتمی است. قبل از اینکه همه اعلام کنند من آقای هاشمی را صدا کردم. خواب بود. خانمش گفت آشیخ اکبر خواب است. گفتم بیدارش کن. اولین خبر را من به آقای هاشمی دادم.
واکنش آقای هاشمی چه بود؟ چه کار کردند؟ میخواهیم بدانیم خوشحال شدند یا عکسالعمل خاصی نشان ندادند؟
خیلی خوشحال شدند. به دلایلی که الان جای شرحش نیست؛ ولی آقای هاشمی از انتخاباتی که ما برگزار کردیم لذت برد.
به نظر میرسد وزارت کشور توانست مدیریت خوبی هم بر اتفاقات دوران انتخابات داشته باشد. مثلاً «کارناوال عصر عاشورا» یا مثلاً حواشی دیگری که رخ میداد را چطور مدیریت کردید.
حالا شما وارد آن موارد نشوید.
یک نکتهای که میتواند به شما مربوط باشد فهرست نامزدهاست.
با آرای باطله ما پنج رأی در مصاحبهای اعلام کردیم. برای همین هم آقای ریشهری که دوست ما هم هست، بدشان آمد.
چون آرای باطله از میزان رأی آقای ریشهری بیشتر بود؟
آرای باطله چهارم بود. بالاخره من وزیر بودم باید اعلام میکردم. شاید برای شما الان سخت باشد باورش که با وجود اینکه من با آقای ناطق صمیمی بودم، اصلاً دلم نمیخواست ناطق یا خاتمی رأی بیاورند. دلم میخواست هر کسی که مردم دوست دارند، رأی بیاورد. این را من در محضر خدا میگویم. خاطرهای هم از آقای ناطق برای شما بگویم. در مجلس اول ١۵ نفر از نمایندهها رفتیم به کوبا برای اجلاس بینالمجالس. شبی ١٠ هزار دلار هزینه هر ویلا بود. ٣٠٠ هزار دلار برده بودیم و خاطرمان جمع بود کم نداریم اما بالاخره باید امانتداری میکردیم. برای همین ویلاها را پس دادیم و فقط یک ویلا گرفتیم و هر چهار نفر در یک اتاق ماندیم. من، آقای ناطق، آقای ولایتی و آقای دکتر زرگر در یک اتاق بودیم. یک روز آقای ناطق، بعد از نماز من را هل داد گفت ناراحت نباش عمر سفر کوتاه است. گفتم من در فکر سفر نیستم ولی خیلی ناراحتم. آقای ولایتی باور کرد، آمد کنار جانماز من گفت چه اتفاقی افتاده است؟ وقتی هر سه آمدند، گفتم علت دارد. من شهرستانی باید با سه نفر دهاتی هماتاق شوم! ناطق اهل نور است، به آقای ولایتی هم گفتم تو هم که اهل رستمآبادی. هر سهشان روستایی بودند و خندیدیم. این ویلا یک استخر داشت، آقای ناطق همه را میگرفت میانداخت در استخر. آقای موسوی تبریزی همراه ما بود، یک عبای خاشیه گرانقیمتی داشت که اگر آب به آن میرسید از بین میرفت. او همیشه آن را بر تن میکرد تا آقای ناطق نتواند او را داخل استخر بیندازد. اما یک روز آقای ناطق بالاخره او را با عبا داخل آب انداخت. آقای موسوی تبریزی هم ناراحت شد با همه قهر کرد. به آقای ناطق گفتم باید یک کاری کنید. بالاخره آقای ناطق هم با شوخی و خنده کاری کرد که آقای موسوی تبریزی هم کوتاه آمد.
ولی فهرست نامزدها به ترتیب حروف الفبا باید باشد ولی نام آقای ناطق اول بود. آیا وزارت کشور نقشی در آن داشت؟
نه، اینطور نبود. قانون میگوید باید به ترتیب حروف الفبا باشد. شاید در یک روزنامه اینطور منتشر کرده بودند.
نه، فهرست انتشاریافته از سوی وزارت کشور اینطور بود و محل بحث شد. یکی از دلایلی که میگفتند گل آقا آن طنز را ساخت، هم همین بود.
نمیدانم، الان حضور ذهن ندارم. شاید آن زمان هنوز این قانون نبود. اصل موضوع اما چیز دیگری است. قانونمند بودن یعنی وابسته نبودن. چون وابسته بودن معذوریتهایی ایجاد میکند که فرد را از جاده عدالت خارج میکند. آقای ناطق از ما توقع نداشت به نفع او رأی بخوانیم اما توقع داشت که از آرایش صیانت شود و الا نه من خانه ایشان میرفتم و نه ایشان خانه من آمده بود. آقای ناطق هم برای خودش یک جایگاهی قائل بود که افکار عمومی آن را قبول نداشت. من به او این را گفتم و کمی هم به او برخورد. وقتی آن شب به او گفتم که رأی نیاوردی خیلی خبر تعجبآوری برایش بود. ضمن اینکه من با آقای خاتمی اصلاً ارتباطی نداشتم که به او زنگ بزنم بگویم سید، رأی آوردی. وظیفه من نبود. در داخل ولی واکنشها زیاد بود. آنهایی که طرفدار آقای خاتمی بودند خوشحال بودند. طبعاً آنطرفیها هم احساس نگرانی میکردند. آقای جنتی تا یک نصف شب در ستاد انتخابات بود. در عوض آقا تشکر بالابلندی از وزارت کشور کردند، اما حاصلش چه شد؟ حاصل این شد که آقای خاتمی نیامد از این فرصت استفاده کند بگوید مردمی که به من رأی دادند فقط اصلاحطلبان نیستند، اصولگرایان هم هستند. همه مشاوران، استانداران و وزیران را از نیروهای چپ انتخاب کرد. عنصری مثل احمد خرم، استاندار من بود. این چپ چپ افراطی است یا آقای صوفی یا عبدالعلیزاده؟ اینها از چپ رد شده بودند. اسم این اصلاحطلبی نیست.
یعنی شما معتقدید از اصولگراها افراد زیادی به آقای خاتمی رأی داده بودند؟
بیشک. مملکت ما ٢٠ میلیون اصلاحطلب دارد؟
چرا نداشته باشد؟
باید شما دلیل بیاورید. ما یک مورد انتخابات سال ٧۶ را داشتیم، انتخابات مجلس پنجم هم بود. باید همه را کنار هم گذاشت. آقای خاتمی یک عنصر باعاطفه، صمیمی، باادب، متواضع و خوشمشرب است. هر وقت هنوز من را میبیند تا کمر خم میشود. من چه کردهام؟ چه گلی به سرش زده بودم؟ در نگاه چپها جایی برای راستها وجود ندارد، ولی آقای خاتمی اینطور نگاه نمیکرد. بعد از دوم خرداد، هاشمی دیگر رئیسجمهوری نبود و کابینه را دکتر حبیبی اداره میکرد. یک روز زنگ زدند که آقای خاتمی میگویند بیایید دفتر ایشان. من گفتم عرف این است که اگر کسی درخواست ملاقات دارد، ملاقاتشونده باید وقت دهد. اگر آقای خاتمی درخواست ملاقات دارد باید از من بخواهد وقت تعیین کنم من که درخواست نکردهام. گفتند این توهین به رئیسجمهوری منتخب است. خلاصه بعد دوباره تماس گرفتند گفتند آقای خاتمی گفته است فلانی هر وقت، وقت داشت بیاید، گفتم بگویید دوشنبه دو هفته بعد وقت دارم. وقتی من رفتم اولاً عمامهاش را برداشت و صندلیاش را گذاشت پایین صندلی من و باقلوای شهرشان را به من تعارف کرد. هر محبت و صمیمیتی بود دریغ نکرد. گفت من از شما استدعا میکنم یک دور با هم همکاری کنیم. گفتم نه. گفت چرا؟ گفتم من با شما توچال هم میآیم، اما با گروه شما نه. نمیگذارند من با شما باشم. گفت اینطور نیست. گفتم وقتی کار شروع شود معلوم میشود. گفت سفیر شو. گفتم ١٠ سال قائممقام وزیر خارجه بودم. گفت وزارت علوم، وزارت کشور، آموزش و پرورش؟ گفتم نه. گفت خواهش من این است که ماهی یک بار بیایید اینجا. گفتم نه. گفت فصلی یک بار یک نامه ادیبانه بنویسید. گفتم نه. هر کس بود جوش میآورد. رئیسجمهوری بود و ٢٠ میلیون رأی داشت. عدهای اینها را قاطی میکنند. یعنی شخصیت افراد را با موضعگیری سیاسی خلط میکنند. متوجه نیستند که آقای خاتمی شخصیتش یک چیز است و مواضعش یک چیز دیگر، چون نمیتوانند تفکیک کنند نمیتوانند ایشان را به عنوان یک دوست بپذیرند.
بشارتی در گفت و گوی دیگری با تاریخ ایرانی نیز روایت های شنیدنی از آن روزها دارد:
اظهارات هاشمی رفسنجانی در خطبههای نماز جمعه تهران در اردیبهشت ۷۶ و تذکری که به مسوولان اجرایی و ناظران داد مبنی بر اینکه «همان که رای مردم هست بیاید در صندوق و همان خوانده شود و همان اعلام شود» و هشدار او که «امروز هیچ گناهی را بدتر از این نمیدانم که کسی به خودش حق بدهد که در آرا مردم دست ببرد یا جریان را منحرف کند»، نشان از نگرانی جدی رییسجمهور وقت داشت؛ آیا شواهدی دال بر دخالت برخی جریانها در روند برگزاری انتخابات و شمارش آرا وجود داشت که هاشمی را به بیان این هشدارها و تذکرهای صریح وا داشت؟ گزارشهایی مبنی بر احتمال تقلب و تخلف ارائه شده بود؟
امیرالمومنین در نهجالبلاغه میفرمایند یک رهبر باید همیشه نگران باشد. رییسجمهور مسوول اداره کشور و رییس قوه اجرایی است، مهمترین موضوع آن روزها هم انتخابات ریاست جمهوری بود، طبیعی است که از این حیث هوشیار و مواظب باشد. علاوه بر آن گروهی علیه وزارت کشور جوسازی میکردند، به طور مثال به نقل از مرحوم کیومرث صابری در مجله «گل آقا» گفتند «بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق نوری.» عدهای هم مثل آقای مرعشی، رییس دفتر آقای هاشمی در این باره مانور میدادند. این مسایل آقای هاشمی را بیشتر نگران کرد. در همان ایام مقام معظم رهبری از هاشمی سوال کرده بودند موضوع چیست، آقای هاشمی گفته بود چیزی مهمی نیست، من همیشه برای انتخابات تذکر دادم، باید مراقب بود رای مردم مخدوش نشود. مقام معظم رهبری بعد از سمینار استانداران از من پرسیدند برنامه شما برای انتخابات چیست؟ عرض کردم من آخرت خودم را به دنیای هیچ کسی نخواهم فروخت، آرای هر کس از صندوقها بیرون آمد، من نامش را اعلام میکنم. آقا فرمودند ما همین انتظار را از شما داریم که از آرای مردم صیانت کنید. به رغم رفاقت زیادی که با آقای ناطق نوری داشتیم، او در آخرین ساعات شمارش آرا با من تماس گرفت و پرسید چه خبر؟ من گفتم «شیخنا رای نیاوردید!» گفت چه کنیم؟ گفتم طی یک اعلامیه به آقای خاتمی تبریک بگویید.
پس شما به ناطق نوری پیشنهاد دادید به خاتمی تبریک بگوید؟
من هم گفتم، شاید مشاوران دیگر ایشان هم پیشنهاد داده باشند.
بعد از برگزاری انتخابات واکنشها چگونه بود؟
بعد از انتخابات آقای کیومرث صابری را دیدم و درباره آن طنز مجله «گل آقا» از او پرسیدم. گفت: «بالاخره ما طنز مینویسیم، وگرنه علی محمد من سالهاست به شما ارادت دارم.» آقای خاتمی تا روز آخر مسوولیتم به من احترام میگذاشتند. ما به وظیفه خود عمل کردیم. هر مسوولی باید در حوزه کاری و مسوولیت خود خدا را در نظر بگیرد، باید به قانون عمل کند. ما اجازه ندادیم حتی یک رای جابجا شود. در برابر چشمان حیرتزده همه اعلام کردیم آقای خاتمی به ریاست جمهوری انتخاب شده است.
طبیعتا هیچ انتخاباتی مبری از تخلف نیست، اما وجه ممیزه انتخابات دوم خرداد ۷۶ با آن حساسیت سیاسی و نیز درصد بالای مشارکتکنندگان چه بود که به فاصله یک روز رقبای خاتمی به او تبریک گفتند و بعد از پنج روز شورای نگهبان صحت انتخابات ریاست جمهوری را تائید کرد؟ شفافیت روند اجرا و شمارش آرای انتخابات موثر بود یا فاصله آرا و یا جو سیاسی که پدید آمده بود؟
انتخابات ریاست جمهوری هفتم سالمترین انتخابات بود، البته در مقامی هم نیستم که بگویم در دورههای بعد تخلف شده، چون مسوول این کار شورای نگهبان است. اما در آن انتخابات احتمال اینکه در ستاد وزارت کشور تخطی صورت بگیرد، منتفی بود. مسوولان وزارت کشور در ۱۴ روز منتهی به انتخابات کیسه خوابهایشان را هم به ستاد انتخابات بردند و ملاقاتهای ما هم در ستاد انجام میشد. هر مسوولی به دیدار وزیر کشور میآمد سری هم به سایتهای ستاد میزد. اما مسوولان وزارت کشور در انتخابات اخیر که چنین بلوایی برپا شد، کسی را به ستاد راه ندادند. البته منظورم این نیست که این مسوولان نیتی داشتند، بلکه آنها بیتجربگی کردند، کاری کردند که دهان مخالفین باز شد. در سال ۷۶ در حین برگزاری انتخابات همه خیابانهای منتهی به ساختمان وزارت کشور در خیابان فاطمی باز بود، اما در انتخابات اخیر دیدم خیابان فلسطین و فاطمی را با قالبهای بتونی بستند، خب کار بیهودهای بود. این اقدامات اشتباه تاکتیکی بود.
گلایهای از شما بابت نحوه برگزاری انتخابات نشد؟ کسی شکایتی نکرد؟
هیچ گلهای نشد و کسی هم تعرضی نداشت، البته فقط آقای سیدرضا زوارهای بود که گفت تقلب شده است. با زوارهای تماس گرفتم گفتم کجا تقلب شده است؟ گفت حالا چرا ناراحتی، حالا بگذار در این فضا تنوعی باشد!
منبع: جماران
تاریخ انتشار: ۰۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۹:۲۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
نباید از کسی که کار خلاف شرع انجام داده حمایت کرد ولو اینکه فرزند ما باشد/ حمایت از مجرمین عذر بدتر از گناه اس
حجت الاسلام و المسلمین سالمی امام جمعه شهریار در واکنش به حمایت صاحبان نفوذ و قدرت از فرزندان مجرم خود و برائت نجستن از اقدام آنان به راه مبین گفت نباید مسئولین نسبت به مجرمین کوتاه بیایند و از مجرم حمایت کنند ولو اینکه آن مجرم فرزند آنان باشد به گزارش پایگاه خبری راه مبین حجتکواکبیان: فراکسیون امید پیشنهاد نایب رئیسی و ریاست 6 فراکسیون را به من داده است/ عارف انصراف نمی دهد - پایگاه
مصطفی کواکبیان منتخب مردم تهران در مجلس دهم در مورد حضورش به عنوان رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس آینده گفت در جلسه کواکبیان فراکسیون امید پیشنهاد نایب رئیسی و ریاست 6 فراکسیون را به من داده است عارف انصراف نمی دهدفراکسیون امید به من پیشنهاداتی برای نایب رییسی و همچنین ریاست برچه کسی هواپیمای مسافربری مصری را ساقط کرد؟ - پایگاه خبری اطلاع رسانی شفا آنلاین
شفاآنلاین اجتماعی عمومی گروه تروریستی داعش مسئولیت سقوط هواپیمای مصری را که از فرانسه عازم قاهره بوده برعهده گرفته و تهدید کرده که همزمان با برگزاری جام قهرمانی قوتبال اروپا در فرانسه حملات شدیدتری انجام خواهد داد به گزارش شفاآنلاین خبرگزاری اسپوتنیک روسیه به نقل از شبکه زفیمشکلات تاکسی داران بوکان در شورا بی جواب ماند - آژانس خبری تحلیلی زریان
پایگاه خبری- تحلیلی زریان مشکلات تاکسیداران بوکان که در نشست مدیران آژانسهای تاکسی تلفنی به نمایندگی از طرف تاکسیداران شهر بوکان با سه عضو شورای این شهر مطرح شد بی جواب ماند به گزارش زریان صبح روز سه شنبه 28 اردیبهشت مدیران آژانسهای تاکسی تلفنی به نمایندگی از طرف تاکسیداران شهامشب چه کسی میهمان برنامه 90 است؟ - سایت خبری تحلیلی بولتن
امشب برنامه نود با آیتم های دیدنی پوشش ویژه ای از هفته آخر لیگ برتر خواهد داشت و البته میهمانان ویژه ای هم از تیم قهرمان یعنی استقلال خوزستان به استودیوی برنامه دعوت شده اند به گزارش بولتن نیوز در برنامه امشبعبدالله ویسی سرمربی این تیم به همراه بازیکنان تاثیرگذارشیعنیمحمد طیبیخرید و فروش آنلاین تاکسی در پایتخت - پایگاه خبری تحلیلی صنعت کشور
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی میهن صنعت و به نقل از ایسنا میثم مظفر در مورد خرید و فروش آنلاین تاکسی با بیان اینکه در سایت سازمان تاکسیرانی سامانه خرید و فروش تاکسی ایجاد شده است گفت با ایجاد این سامانه اولا متقاضیان خرید تاکسی با مجموعه قوانین آشنا شده و در ادامه متوجه می شوندتاجگردون:فراکسیون اصولگرایان 121 عضو دارد/اصولگرایان و اصلاح طلبان هیچکدام فعلا اکثریت ندارند - سایت خبری تحلی
عضو هیات رییسه موقت فراکسیون امید مجلس دهم می گوید در روز انتخابات هیات رییسه مجلس مشخص خواهد شد کدام جریان اکثریت است غلامرضا تاجگردون نماینده گچساران در خانه ملت در گفتگو با خبرآنلاین درخصوص اخبار منتشر شده مبنی بر خروج فراکسیون امید از اکثریت با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخفصل افتضاح فان خال به جام ختم شد/پیروزی یونایتد ۱۰ نفره مقابل پالاس - پایگاه خبری دزنیوز
به گزارش خبرگزاری فارس دیدار فینال جام حذفی انگلیس از ساعت ۲۱ با مصاف منچستریونایتد و کریستال پالاس در ورزشگاه ومبلی لندن با قضاوت مارک کلاتنبرگ برگزار شد منچستر با غلبه بر اورتون راهی فینال شد کریستال پالاس با عبور از سد واتفورد به فینال پا گذاشت این دیدار در نهایت با نتیجه ۲پیروزی سه بر یک تیم ملی فوتبال ایران مقابل ستارگان سبز لنگرود + تصویر - پایگاه خبری تحلیلی لنگرنیوز
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی لنگرخبر عصر پنج شنبه ۲۳ اردیبهشت تیم ملی فوتبال پیشکسوتان ایران مهمان پیشکسوتان ستارگان سبز لنگرود در زمین شهدای این شهرستان بود در این دیدار دوستانه تیم ملی ایران توانست با نتیجه ۳ بر ۱ میزبان خود را شکست دهد یونس گرایلی علیرضا اکبرپور و مجتبی ترعکسی از نوجوانی سردار ملی - پایگاه خبری خلیج فارس
خلیج فارس ستارخان متولد ۲۸ مهر ۱۲۴۵ با نام اصلی ستارخان قره داغی از سرداران جنبش مشروطه ایران ملقب به سردار ملی است وی با ایستادگی در برابر نیروهای دولتی ضد مشروطه در تبریز جان فشانی های بسیاری کرد متن خبر نداردیکشنبه ۲خرداد۱۳۹۵-