واضح آرشیو وب فارسی:فریادگر: صمد بهرنگی نویسنده نام آشنایِ ادبیات کودکان ونوجونان، معلمی که یکی از درخشان ترین داستان های حوزه کودکان را در کارنامه خود دارد، در یکی از آثارش از دو تیپ معلم یاد می کند: اول معلم هایی که به نظرش حکم «کیمیا» را دارند و هر روزی که می گذرد در عرصه آموزش وپرورش کم یاب تر می شوند و گروه دیگر معلمانی هستند که بهرنگی از آن ها با عنوان نه چندان جالب «گوشت مرده» نام می برد! از نظر بهرنگی معلمان کیمیا در واقع معلمانی هستند که از روی عشق وعلاقه به تدریس، وارد این حرفه شده اند و به راستی شیفته زندگی با کودکان ونوجوانان هستند ونیاز به شغل و درآمد اولویت اصلی آن ها در انتخاب شغل معلمی نبوده است. اما گروهی که با اجبار تن به شغل معلمی داده اند و نیاز مالی وداشتن شغل تنها محرک یا محرک نخست آن ها در وارد شدن به حرفه معلمی بوده است، همان گروهی را تشکیل می دهند که نویسنده ومعلم جوانمرگ تاریخ ادبیات ایران، به آنها لقب نه چندان مودبانه گوشت مرده را داده است. با این همه اما، در این تقسیم بندی کلی صمد بهرنگی ظریفه ای نهفته است که نمی شود از کنار آن آسوده گذشت وآن این که سیستم آموزش وپرورش ما در طول سالیان از جذب علاقه مندان به این حرفه تا حدود زیادی ناتوان بوده است. .به زبان دیگر، سیستم جذب نیرو در آموزش وپرورش ما قادر نیست بهترین افراد را برای فرستادن بر سرکلاس بچه های مردم ، برگزیند. گفته اند در کشور ژاپن معلمان به قدری با علاقه مندی و دلسوزانه با بچه ها سر و کله می زنند که بچه ها هنگام پایان یافتن ساعت کلاس با بی رغبتی وحتی با گریه کلاس را ترک میگویند. فارغ از میزان درستی یا نادرستی این ادعا، یک سیستم آموزشی مطلوب، چیزی شبیه به این باید باشد که بچه ها پس از پایان کلاس با بی میلی از کلاس خارج شوند! این که چرا نظام آموزشی ما قادر نیست تا بهترین ها را برگزیند به علت های چندی بر می گردد که شاید در بالای فهرست آن، حقوق ومزایای پایین در صدر نخست باشد. امری که شاید رغبت اولیه معلمانی که با عشق وعلاقه وارد این حرفه می شوند را نیز در طول زمان کم رنگ کند! امروزه، نقش سیستم آموزشی در آموزش آداب شهروندی و اصول دموکراسی چنان پر رنگ است که بدون آن کمیت جامعه تا ابد لنگ خواهد بود. این درست است که در زمانه وسایل ارتباط جمعی و انفجار اطلاعات، مدارس دیگر تنها منبع صدور آگاهی و اطلاعات نیستند اما هنوز وهمچنان نقش معلمان کاربلد و سیستم آموزشی تندرست، نقش بنیادین را در تربیت مدیران و سیاستمداران آینده کشور بازی می کنند. معلمی که در امرار معاش و چرخاندن چرخ زندگی با مشکلات گوناگون رو در رو باشد، حتی اگر با عشق و علاقه نیز وارد این حرفه شده باشد، دیری نمی پاید که انگیزه وشوقش را در هزارتوی روزمرگی از کف خواهد داد و بدل به کارمندی خواهد شد که خود بیشتر از دانش آموزان کلافه و بی اشتیاق، در تب وتاب پایان یافتن وقت کلاس و بیرون زدن از مدرسه می شود! خبر تنبیه بدنی و حتی تجاوز در مدارس که این روزها در روی خروجی رسانه ها می نشیند ، هشداری به مسوولین آموزش وپرورش است که باید سوراخ غربال آیین نامه های استخدام آموزش وپرورش را تنگ تر بگیرند ودر انتخاب معلمان وسواس بیشتری به خرج دهند. معلمان همواره در کشور ما جزو قشر زحمت کش بوده اند اما انصاف باید داد که افراد کارنابلد و غیر علاقه مند نیز در مدارس ما بیش وکم به چشم می آیند واین به هیچ رو خبر خوبی برای کودکان ما وصد البته جامعه ما در آینده نیست.
یکشنبه ، ۲خرداد۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فریادگر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]