واضح آرشیو وب فارسی:الف: حاشیه نگاری یکی از فعالین فرهنگی اصفهان از دیدار با مقام معظم رهبری
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۴۵
هفته قبل یکی از دوستان خبر داد که دیدار خصوصی با آقا قطعی شده است فقط باید اسمت تائید شود. با کلی نذر و نیاز و اضطراب بعد از چند روز خبر داد که اسمت تائید شده و باید دوشنبه بیت باشید. دو شب قبل از جلسه با دوستان جلسه ای مشورتی داشتیم. محورهای اصلی نامه مان به آقا را بررسی و جهت احتیاط ۲ نسخه آماده کردیم. روز دوشنبه ۲۰ اردیبهشت ساعت ۱۰ صبح پس از تائید اسامی وارد محوطه اندرونی بیت رهبری شدیم، سادگی و صمیمیت و معنویتش لبریز بود. ای کاش بقیه مسئولین هم دفتر و محل کارشان اینگونه بی آلایش و دوست داشتی بود. جمعی حدود ۴۰ نفره بود که البته بنده فقط برخی از آنها می شناختم.پس از حدود نیم ساعت انتظار نامه ها و کتاب هایی را که قبل از ورود در بازرسی از ما گرفته بودند، آوردند. قبل از تشریف فرمایی آقا، پسر بزرگ شان (حاج آقا سیدمصطفی خامنه ای) را دیدم. پس از احوال پرسی و روبوسی یکی از نامه ها را به همراه توضیحات خدمتشان تقدیم کردم. بعد از صرف چایی بالاخره آقا تشریف آوردند. رو در رو شدن با ولی امر مسلمین از فاصله نزدیک حالت عجیبی است که به سختی می توان توصیف کرد. چندین مرتبه نگاهم به نگاه آقا دوخته شد درحالیکه لبخند ملیحی بر لب داشتند. پس از احوالپرسی با حاضرین گفتند افراد صحبت هایشان را شروع کنند. آقای قالیباف، آیت الله اعرافی، حجت الاسلام دکتر رفیعی، حجت الاسلام سید محسن دعایی و دکتر بانکی مباحث خود را طرح کردند، پس از صحبت های هر کدام آقا حدود ۱۰ الی ۱۵ دقیقه نکاتی را ذکر می کردند که انشاء الله در ماه های آینده هر کدام به نحو مقتضی منتشر خواهد شد.
آخرین نفر دکتر بانکی صحبت کرد. در پایان صحبت هایش گفت جمله ای خارج از دستور دارم اجازه می فرمائید عرض کنم؟ آقا سری تکان دادند و اجازه دادند، ابتدا سلام همه بچه های فرهنگی را به آقا ابلاغ کرد و گفت دوستان یک نگرانی بابت شما دارند. آقا یک دفعه تعجب کردند و فرمودند برای چی نگرانی دارند؟! گفت به خاطر ادبیات سخنرانی های چند ماهه اخیر شما که متفاوت شده است. آقا گفتند چه تفاوتی کرده؟ آقای بانکی توضیح داد مانند حکایت یک پدر پیری که می بیند بچه هایش مسیر را اشتباه می رود، سفارش می کند در حالیکه سفارشش به گونه ای است که می بیند گوش شنوایی هم درکار نیست . آقا گفتند نه نگران نباشید، گوش شنوا هم هست، به آینده امیدوارم.حضرت آقا در بخشی دیگر از صحبت ها فرمودند: مسیر خوب جلو می رود و معتقدم داریم پیش می رویم، منتهی جنگ است دیگر. در جنگ هم می زنیم و هم می خوریم. خوب در جنگ نباید انتظار داشته باشیم که فقط بزنیم. منتهی من بسیار به کارهای مردمی امید دارم. آن اوقات تلخی هم که می بینید از برخی از عملکرد مسئولین است. آقایان می شنوند، تصدیق هم می کنند اما عمل نمی کنند اصلا انسان تعجب می کند چرا در نظام جمهوری اسلامی برخی اینطور عمل می کنند! مصداق مشخصی را هم از این عملکرد غلط ذکر کردند که فعلا از بیان آن معذورم.
هنوز نیم ساعتی تا اذان ظهر وقت باقی بود. دور آقا حلقه زدیم نفر اول هنرمندی بود که تابلو خوشنویسی از قرآن را به آقا تقدیم کرد و انگشتر آقا را گرفت. نفر دوم دکتر بانکی بود که کتاب عیش و معاش خود که چند ماهی از انتشار آن میگذرد را به آقا تقدیم کرد و چفیه آقا را گرفت. نفر سوم مدیر عامل بنیاد خاتم الأوصیاء بود که خاطره ای از سفر کشمیر اخیر خود را برای آقا تعریف کرد که آقا خیلی خشنود شدند. نوبت به بنده رسید، اصلا باورم نمی شد دعایی که چندین سفر زیر بقعه حرم امام حسین (علیه السلام) کرده بودم در حال استجابت بود. محافظ آقا قبل از اینکه نوبتم برسد گفت آقا کمی سرما خوردگی دارند و فاصله را با آقا رعایت کن. بالاخره نوبت به من رسید. قلبم از شوق با شدت زیادی می تپید. بعد از سلام و احوال پرسی دست آقا را بوسیدم. سلام همه دوستان را خدمتشان ابلاغ کردم و چند جمله ای راجع به جمع دوستان اصفهان برایشان توضیح دادم و نامه درخواستمان را تقدیم کردم. آقا ابراز خرسندی کردند و فرمودند بررسی می شود. در پایان هم از آقا تقاضای دعایی شخصی کردم. اصلا باورم نمیشد صحنه ای را که دهها بار در رویا دیده بودم اکنون در واقعیت تحقق پیدا کرده بود. چند نفر دیگری هم صحبت کردند. نزدیک اذان ظهر بود که آقا بلند شدند. پس از جلسه ناهار را که خورشت به و آلوچه خیلی خوشمزه ای بود میهمان بیت بودیم. و این بهترین عیدی بود که حضرت اباعبدالله (علیه السلام) در شب تولدشان هدیه دادند. آرامش عجیبی وجودم را فراگرفته بود. به خصوص از جمله ای که آقا فرمودند حالم خیلی هم خوب است. اصلا نفهمیدم این ثانیه ها چگونه سپری شد . مثل خواب عجیب و شوق انگیزی بود که آمد و رفت... اما اکنون عجیب دلم هوای دستهای مهربان و علوی آقا را کرده و بی تاب آن چهره درخشنده از نور ایمان شده است...منبع: رویش نیوز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 49]