واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: حدود دو سال قبل در حال تحقیقات قضایی روی پروندهای در دادسرای شهرستان قدس بودم که صدای زنگ تلفن کشیک قتل بلند شد. آن سوی خط یکی از افسران جنایی بود که میخواست ماجرای یک جنایت را گزارش دهد. او میگفت که انبار یک نمایشگاه خودرو منفجر شده و جسد سوخته مردی را در آنجا پیدا کردهاند.
با گزارش این جنایت همراه گروهی از کارآگاهان جنایی که به دنبالم آمده بودند به نمایشگاه خودرو در یکی از محلههای شهرستان قدس در غرب استان تهران رفتیم. اهالی مقابل نمایشگاه تجمع کرده بودند. ماموران با نوارهای «ورود ممنوع، صحنه جرم» محل حادثه را مشخص کرده و به اهالی اجازه نمیدادند وارد صحنه جرم شوند. همراه کارآگاهان پلیس جنایی وارد نمایشگاه خودرو شدیم. ماموران بررسی صحنه جرم در حال جمعآوری اسناد و مدارک به جا مانده از محل جنایت بودند. زمانی که پا در آنجا گذاشتم شعلههای آتش توسط آتشنشانان خاموش شده و جسد سوخته مردی در اتاقک نگهبانی کشف شده بود. بررسیهای اولیه آنها نشان میداد که این آتشسوزی نمیتواند یک حادثه باشد و به طور عمدی رخ داده است. تحقیقات مقدماتی نشان داد، مقتول کارگر نمایشگاه بوده و بر اثر اصابت ضربه به سرش فوت شده است. آثار خون همچنان روی در و دیوار آنجا دیده میشد. در محل جنایت دستورات لازم را به کار آگاهان جنایی دادم و خواستم که خانواده مقتول را شناسایی و برای ادامه تحقیقات به پلیس آگاهی احضار کنند. این در حالی بود که ساعاتی بعد خانواده مقتول شناسایی و توسط کارآگاهان جنایی مورد تحقیق قرار گرفتند. آنها به پلیس گفته بودند که مقتول به دلیل اختلافهایی که با همسرش و خانواده او داشته، خانه را ترک کرده و در نمایشگاه کار و زندگی میکرد. روزها در نمایشگاه خودرو کار میکرده و شبها نیز در اتاقک نگهبانی که در بخش انباری آنجا بوده، میخوابیده است. این خانواده میگفتند که شاید زن مقتول و اعضای خانواده او در قتل سهیل نقش داشته باشند. بنابراین این افراد برای تحقیقات به دادسرا و پلیس آگاهی فراخوانده شدند و مورد بازجویی قرار گرفتند. همسر مقتول و برادرانش ادعا میکردند که در این قتل نقشی نداشته و فقط با مقتول پیش از این درگیری داشتهاند، اما هیچ وقت قصد انتقام از وی را نداشتهاند. در حالی که تحقیقات از همسر و دیگر اعضای خانواده مقتول ادامه داشت ماموران به سرنخهایی دست یافتند که نشان میداد مقتول مدتی پیش شاهد سرقت احشام توسط برادرش و افراد دیگری بوده است. او سپس با مراجعه به دادگاه هشتگرد موضوع را اطلاع داده بود. با اطلاعاتی که او در اختیار قاضی پرونده قرار میدهد برادر مقتول و دوستانش یکی پس از دیگری بازداشت میشوند. بعد در ادامه تحقیقات راز سرقت 500 راس گوسفند را فاش میکنند. سارقان چند روز قبل از قتل با سپردن وثیقه در دادسرا آزاد شده بودند. پس از آزادی یکی از اعضای این باند مقتول را به مرگ تهدید کرده بودند. همین سرنخ کافی بود که ماموران احتمال دهند ممکن است مقتول قربانی شهادت در پرونده سرقت شده باشد. در این مرحله متهم به سرقتی که نگهبان نمایشگاه خودرو را به مرگ تهدید کرده بود تحت تعقیب پلیس قرار گرفت تا این که چند روز بعد از این جنایت او دستگیر شد. وی با انتقال به پلیس آگاهی بازجویی شد و گفت که در این قتل نقشی نداشته و نمیدانسته که مقتول شاهد سرقتشان بوده و او به پلیس و مراجع قضایی آنها را لو داده است. در ادامه تحقیقات این مرد مدعی شد که مقتول با همسرش اختلاف داشته بنابراین توسط این زن اجیر شده بوده تا شوهرش را به قتل برساند. این کار را انجام داده و قرار بوده که این زن مقداری پول در برابر این جنایت به وی بپردازد که هنوز نتوانسته پولی از همسر مقتول تحویل بگیرد. با ادعای این متهم، همسر مقتول مورد تحقیقات پلیسی قرار گرفت. این زن میگفت که این مرد را نمیشناسد و گفتههایش دروغ است. با شوهرش اختلاف داشته، اما او پدر بچههایش بوده و به مرگ وی راضی نبوده است. نمیداند که چرا این مرد غریبه به دروغ میخواهد پای وی را به پرونده قتل شوهرش بکشاند. در ادامه تحقیقات خود که روی همسر مقتول و خانوادهاش متمرکز کردیم معلوم شد که آنها انگیزههای لازم برای اجیر کردن متهم به قتل را در این جنایت نداشتهاند. متهم به قتل بازداشت شده مورد تحقیقات متوالی قرار گرفت و سرانجام بعد از یک هفته قفل سکوت خود را شکست. این بار اعتراف کرد که همسر مقتول و خانواده وی در این جنایت نقشی ندارند. عامل جنایت درباره انگیزهاش از این جنایت گفت: پس از دستگیری از طریق همدستانش متوجه شده شاهدی که آنها را لو داده برادر یکی از اعضای باند است. بنابراین در همان مدت زمان کوتاهی که در زندان بوده نقشه قتل را طراحی میکند. بعد که از زندان آزاد میشود محله به محله در جستجوی او بوده است. سرانجام پس از جستجوهای زیاد او را در یک نمایشگاه خودرو پیدا میکند. بعد با نقشهای از پیش تعیین شده داخل حیاط نمایشگاه پنهان میشود. شب هنگام که مرد نگهبان برای استراحت وارد اتاقک نگهبانی میشود از این فرصت استفاده کرده و با ورود به آنجا با بلوک سیمانی ضربههایی به سر مرد نگهبان زده و او را به قتل میرساند. قاتل چند ساعتی کنار جنازه میماند. بعد برای این که ردی از خود بر جای نگذارد و ماجرا لو نرود اتاقک نگهبانی را به آتش میکشد تا تصور شود مرگ او در جریان حادثهای بوده است. متهم گمان نمیکرد خون مقتول دامان او را بگیرد و ماجرای این جنایت فاش شود. عامل جنایت پس از این که صحنه قتل را بازسازی کرد روانه زندان شد. محسن پورساداتی - بازپرس جنایی دادسرای رباط کریم ضمیمه تپش
پنج شنبه 30 اردیبهشت 1395 ساعت 00:32
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]