واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: «حسادت زنانه» رازقتل هوو
کد خبر: ۵۹۰۵۶۰
تاریخ انتشار: ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۸ - 19 May 2016
ماجرای گریه های یک نوزاد و تخم مرغ نیمرو، سرنخ کلاف پیچیده یک پرونده جنایی بود که هووی خونسرد را در جایگاه قاتل نشاند و تحقیقات پلیسی – قضایی نشان داد که متهم 38 ساله، سومین زن همسر خود را با انگیزه حسادت و کینه های زنانه به قتل رسانده است.
به گزارش اختصاصی خراسان، عصر بیست و سوم فروردین، زنی با پلیس 110 تماس گرفت و در حالی از قتل هوویش خبر داد که مدعی بود همسرش به دلیل اختلافات خانوادگی سومین زن خود را به قتل رسانده و متواری شده است.
مأموران انتظامی نیز در پی دریافت این خبر، ماجرای جنایت را به قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند و بدین ترتیب دقایقی بعد با حضور قاضی احمدی نژاد و کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی در منزل 3 طبقه محل وقوع جنایت، تحقیقات در این باره آغاز شد. جسد مربوط به زنی 24 ساله بود که داخل رختخواب و کنار گهواره نوزاد قرار داشت. بررسی های مقدماتی بیانگر آن بود که زن جوان با پیچیده شدن بند قنداق نوزاد به دور گردنش به قتل رسیده است در حالی که بند قنداق نیز کنار جسد افتاده بود.
هووی 38 ساله مقتول که بسیار خونسرد به نظر می رسید، نگاهی به جسد سومین زن شوهرش انداخت و گفت: او (مقتول) یک زن مطلقه بود که همسرم حدود 2 سال قبل با او ازدواج کرد اما مرا بیشتر از دیگر همسرانش دوست داشت.
این زن اضافه کرد: زن اول شوهرم در استان سیستان و بلوچستان زندگی می کند اما به خاطر این که نتوانست فرزندی به دنیا بیاورد، حدود 12 سال قبل با من ازدواج کرد که من 6 فرزند قد و نیم قد به دنیا آوردم ولی او باز هم با زن مطلقه دیگری ازدواج کرد و آن زن (مقتول) در طبقه سوم منزلی که به نام من است ساکن شد در حالی که من هم در طبقه دوم ساختمان زندگی می کردم. چند ماه اول زندگی مشکلی با یکدیگر نداشتند اما کم کم اختلافات خانوادگی بین آن ها شروع شد تا این که شب گذشته (بیست و دوم فروردین) صدای مشاجره لفظی آن ها را شنیدم...
در این هنگام قاضی احمدی نژاد پرسید: دعوای آن ها به خاطر چه موضوعی بود؟ هووی مقتول پاسخ داد: او (مقتول) از مدتی قبل می خواست برای پذیرایی منزلش مبل بخرد و به همین خاطر هم پافشاری می کرد تا این که صبح امروز (روز حادثه) من فرزندانم را به مهدکودک بردم. وقتی به منزل بازگشتم حدود ساعت 11 صبح بود که دیدم خودرو همسرم نیست! من هم به منزل خودم رفتم ، ساعت 3 بعدازظهر صدای گریه نوزاد 6 ماهه هوویم را شنیدم. فکر می کردم مادرش در حال استحمام است و نوزاد گریه میکند. برای ساکت کردن نوزاد او از پله ها بالا رفتم و با دیدن جسد هوویم که داخل رختخواب پهن شده در پذیرایی قرار داشت، در جایم میخکوب شدم. تازه فهمیدم که همسرم او را کشته است به همین خاطر با تلفن همراه او تماس گرفتم ولی او پاسخم را نداد! من هم نوزاد هوویم را که خیلی گریه می کرد با خودم به طبقه پایین بردم و سپس با پلیس تماس گرفتم.
گزارش خراسان حاکی است: در این هنگام چشم کارآگاه پلیس آگاهی به ظرفی افتاد که بخشی از تخم مرغ های نیمرو به همراه 2 قاشق داخل ظرف قرار داشت.
کارآگاه پرسید: همسرت معمولاً ساعت چند از خواب بیدار می شود؟ زن 38 ساله پاسخ داد: بین 10 تا 10:30 صبح بیدار می شود! بنابراین گزارش، پس از ثبت اظهارات زن جوان و ضبط مدارک موجود در محل مانند بند قنداق (آلت قتاله) ناگهان قاضی احمدی نژاد دستور بازداشت زن 38 ساله را در حالی صادر کرد که همسر او متواری شده و به تلفن هایش نیز پاسخ نمی داد.
زن جوان با خونسردی تمام و در حالی که از بی گناهی خود اطمینان داشت روانه بازداشتگاه شد تا با دستگیری همسرش، راز این جنایت برملا شود. ولی همسر فراری این زن، خود را به پلیس معرفی نکرد و او نیز اصرار داشت که همسرش مرتکب قتل شده است! چند روز بعد از وقوع این حادثه درحالی که کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی با بررسی پیامک های ارسالی زن جوان برای همسرش به سرنخ هایی از این پرونده جنایی دست یافته بودند، زن جوان دوباره به دستور سرهنگ حمید رزمخواه ( رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) مورد بازجویی های تخصصی و فنی قرار گرفت.
این زن در پاسخ به سوال افسر پرونده که پرسید اگر مقتول و همسرش با یکدیگر اختلاف داشتند، پس چرا صبحانه (تخم مرغ نیمرو) را در کنار یکدیگر خورده اند آن هم درست زمانی که همسر تو دقایقی بعد (ساعت 11 صبح) از خانه خارج شده است؟ سکوت کرد.سکوت زن جوان، ظن کارآگاهان را بیشتر کرد تا این که وی چند روز بعد در شعبه 208 بازپرسی توسط قاضی ویژه قتل عمد مورد بازجویی قرار گرفت.
قاضی احمدی نژاد پس از راهنمایی و نصیحت هایی که حدود یک ساعت طول کشید خطاب به زن جوان گفت: شما مدعی هستید که ساعت 3 بعداز ظهر متوجه گریه های نوزاد شده اید، درحالی که جنایت ساعت 11 صبح رخ داده است اگر این کودک از ساعت 12 ظهر هم شروع به گریه کرده باشد طی 3 ساعت دیگر رمقی برای گریه ندارد! از سوی دیگر نیز گریه نوزاد 6 ماهه آن قدر شدید نیست که صدای گریه اش از طبقه پایین ساختمان شنیده شود! متهم که دیگر پاسخی برای این سوال ها نداشت به تناقض گویی پرداخت و دقایقی بعد ناچار به اعتراف شد و قتل هوویش را به گردن گرفت.
این گزارش حاکی است: قاضی احمدی نژاد نیز پس از اعتراف زن جوان، وی را در اختیار کارآگاهان قرارداد تا زوایای پنهان دیگر این پرونده جنایی مورد کنکاش های پلیس قرار گیرد بنابراین با توجه به مضمون پیامک هایی که بین او و همسرش رد و بدل شده بود، متهم در تنگنای سخت بازجویی های تخصصی حقیقت ماجرا را فاش کرد و گفت: از وقتی که همسرم با آن زن مطلقه ازدواج کرد حسادت ها و کینه های زنانه نیز بین ما شکل گرفت. ابتدا توجه زیادی به او نمی کردم ولی وقتی در منزل من ساکن بود و به من و فرزندانم توهین می کرد دیگر نمی توانستم کارهایش را تحمل کنم تا این که روز حادثه وقتی همسرم از منزل بیرون رفت من هم به طبقه بالا رفتم. او را از خواب بیدار کردم و گفتم چرا به من توهین می کنی؟ در همین لحظه مشاجره ما بالا گرفت و من هم که عصبانی بودم با بند قنداق نوزادش او را خفه کردم و سپس تلفنی ماجرا را به همسرم اطلاع دادم. از سوی دیگر نیز همسرم دارای پرونده سنگین نزاع منجر به قتل در زابل بود و می دانستم که او به منزل نخواهد آمد چرا که می ترسید اگر دستگیر شود باید مجازات آن پرونده را هم تحمل کند. این بود که همسرم را به عنوان قاتل معرفی کردم درحالی که همسرم از من خواست تا خودم را به پلیس معرفی کنم!
گزارش خراسان حاکی است: در پی اعترافات صریح متهم در اداره جنایی پلیس آگاهی، وی با صدور قرار بازداشت موقت روانه زندان شد تا تحقیقات بیشتری در این باره صورت گیرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]