واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: اعتراف غربی به ناممکنبودن گشایش اقتصادی
«گشايش اقتصادي با اميد بستن به امريكا ممكن نيست» اين گفتههاي يك مقام مسئول در نظام جمهوري اسلامي ايران نيست، اظهارات يكي از منتقدان دولت يازدهم هم نيست يا آنكه تيتر يكي از رسانههاي منسوب به جريان ارزشي هم نيست بلكه موضع روزنامه فايننشال تايمز است.
«گشايش اقتصادي با اميد بستن به امريكا ممكن نيست» اين گفتههاي يك مقام مسئول در نظام جمهوري اسلامي ايران نيست، اظهارات يكي از منتقدان دولت يازدهم هم نيست يا آنكه تيتر يكي از رسانههاي منسوب به جريان ارزشي هم نيست بلكه موضع روزنامه فايننشال تايمز است.
اين ميتواند پاسخي غربي به جريان غربگراي داخلي به شمار آيد كه ماههاست تلاش ميكند اين باور را به افكار عمومي بقبولاند كه تنها راه برونرفت كشور از مشكلات كنوني كوتاه آمدن در برابر غرب و عدول از مباني و اصول سياست خارجه نظام انقلاب اسلامي است. اين جريان از همين منظر - در طول 33 ماه اخير – هزينههاي بسياري را بر جامعه اسلامي تحميل و تلاش كرده زمينههاي عاديسازي روابط بين تهران- واشنگتن را هم فراهم كند.
عناصر و وابستگان به اين طيف بدون توجه به ظرفيتها و تواناييهاي داخل هرگونه تلاش براي تكيه به توان داخلي يا همان اقتصاد مقاومتي را تندروي ناميده و از همين منظر تلاش كرده تا جامعه را به دو قطب تندرو و ميانهرو تقسيم كند. روزنامه فايننشال تايمز در همينباره مينويسد: «ميانمار ميتواند مايه عبرتي براي ايران باشد چراكه امريكا با گذشت چهار سال هنوز تحريمهاي اين كشور را كاملاً لغو نكرده و به ادامه يافتن اقدامات تنبيهي تأكيد دارد. به رغم تغيير تاريخي در دولت ميانمار، امريكا همچنان بخشي از تحريمها عليه اين كشور را ادامه خواهد داد. اين رويكرد امريكا احتمالاً به بحثهايي دامن خواهد زد مبني بر اينكه آيا چنين اقدامات تنبيهي نميتواند نتيجه معكوس داشته باشد؟»
اين روزنامه در ادامه درباره علت اينكه ايرانيها نبايد نسبت به امريكاييها اميدوار باشند بيان ميكند: «تصميم امريكا مبني بر ادامه بخشي از تحريمهاي ميانمار، شش ماه پس از آن اتخاذ ميشود كه دولتي در انتخابات ميانمار پيروز شده كه خواستار اتحاد كشور براي ايجاد دموكراسي است. اين ماجرا در زماني اتفاق ميافتد كه امريكا از سوي ايران و برخي كشورهاي اروپايي به بدعهدي در اجراي توافق هستهاي متهم شده است... در همين حال برخي مقامات ارشد امريكا نگرانند و هشدار ميدهند استفاده بيش از حد از تحريم به عنوان ابزار سياست خارجي امريكا ميتواند نتيجه معكوس داشته باشد... اين مقامات امريكايي بر اين باورند كه اصرار بيش از حد بر تحريمها ممكن است نقش محوري دلار در سيستم اقتصاد جهاني را تضعيف كند.»
اصرار از رهبري، انكار از ذوقزدگان داخلي
بيتوجهي به اقتصاد درونزا طي سه سال گذشته و اصرار بر پيگيري مشكلات داخلي از مسير توسعه روابط با نظام سلطه رهبر معظم انقلاب اسلامي را بر آن داشت تا ايشان اين بار در قالب نامگذاري سال 95 لزوم توجه به توسعه درونزا را مورد تأكيد قرار داده و اصرار كنند كه تنها راه فائق آمدن بر تحريم و محدوديتهاي بينالمللي توسعه برونزا نبوده و نگاه به درون است.
زماني ميتوانيم درك بهتري از شعار سال داشته باشيم كه به ياد آوريم، در طول 37 سالاز انقلاب اسلامي تمركز دشمنان همواره بر اين قرار گرفته كه با اعمال تحريمهاي اقتصادي و تجاري مسير پيشرفت و توسعه كشور را با مشكل مواجه كرده و الگوي جمهوري اسلامي ايران به عنوان نماد مقاومت و ايستادگي در مقابل دنياي غرب را نيز مخدوش كند. گستره تحريمها در چند سال اخير به بهانههاي مختلف از جمله پرونده هستهاي، افزايش يافته و بيشتر روي حوزه اقتصادي ما- كه ضعفي ساختاري است - متمركز شده تا بلكه هم ما را وادار به تسليم سازند و هم از نفوذ و گسترش گفتمان انقلاب اسلامي در دنيا جلوگيري كنند، البته هدف نهايي دشمن در تمامي اين تحريمهاي اقتصادي حول يك محور اساسي به نام ايجاد نارضايتي عمومي در مردم، سستكردن پيوند مردم با نظام اسلامي و در نهايت ايجاد فرصت براي فتنهگري جريانهاي ضدانقلاب و معاند ميچرخد.
كدام اقتصاد رافع مشكلات داخلي است برونزا يا درونزا؟
در فضاي داخلي نوع برخورد جريانها و نخبگان سياسي با «پديده تحريم» و «كيفيت بياثر كردن تحريم» و همچنين «چگونگي حركت درمسير پيشرفت كشور»، بسيار متفاوت و گاه متناقض بوده است، به گونهاي كه جماعتي از يك جريان سياسي راه برونرفت از وضعيت كنوني و مقابله با فشارها را كنارآمدن با غرب، به معناي تعديل خواستهها و عدول از آرمانها ميدانند و دستهاي ديگر، گفتمان انقلاب و تقويت ساختارهاي داخلي كشور را به عنوان حلال مشكلات موجود جامعه پيشنهاد داده و در زمان حاكميتشان براساس آن عمل كردهاند.
نوع مواجهه با تحريمها و تهديدات غرب و چگونگي فائق آمدن بر مشكلات عديده داخليكه يكي از محورهاي محل مناقشه دو جريان مذكور است در ماههاي اخير وارد مرحله جديدي شده است، به گونهاي كه گروه نخست بر اساس تئوري توسعه وابستهگرا، تأكيد ميكنند كه بعد از برجام هستهاي برجام 2 و 3 هم بايد در دستور كار قرار گيرد تا معضلات ميان ايران و نظام سلطه به حداقل ممكن رسيده و راه فائق آمدن بر مشكلات كشور هموار شود.
اين گروه راهكار كاهش مشكلات داخلي به ويژه در حوزه اقتصادي را بر پايه گزارههايي نظير «تنشزدايي و اعتمادسازي مبتني بر ادبيات منفعلانه درمقابل غرب»، «وضع تئوري گفتوگوي تمدنها»، «بينش انفعالي نسبت به رژيم صهيونيستي در كنفرانسها و نشستهاي بينالمللي» و «اعلان آمادگي براي دست برداشتن از حمايت حزبالله و حماس توسط ايران» و «چشمپوشي از منافع ملت در عرصه خارجي و از جمله آن تعليق انرژي هستهاي» معنا ميكنند.
كاركرد ناموفق بخشي از اين طيف موسوم به اصلاحات، نه تنها باعث نشد كه آنها در اصول ديپلماسي خود براي مقابله با غرب و همچنين چگونگي مرتفع شدن مشكلات داخلي تجديدنظر كنند بلكه در آوردگاه انتخابات 92 هم درصدد برآمدند با به چالش كشيدن عملكرد جريان رقيب تئوريهاي منسوخ شده خود را تنها گذرگاه ايمن كشور از مشكلات كنوني، به افكار عمومي القا كنند. اين جريان در تحولات انتخابات آن سال، همواره تلاش داشت القا كند كه مشكلات بهوجود آمده در عرصههاي داخلي نتيجه سياستهاي اشتباه دولتهاي نهم و دهم بوده و تنها راه گريز از آن «مذاكره با امريكا» و «كوتاه آمدن در مقابل سياستهاي تهاجمي غرب» است.
تمركز هدفمند بر وابستهگرايي
تئوري «پيشرفت در گرو سازش توأم با تعديل مواضع» از سوي اين جريان بعد از انتخابات سال 92 بيش از گذشته ترويج شد تا جايي كه در جلسه معارفه وزير خارجه اظهار ميشود: «من كليد حل مشكلاتكشور را در دست سياست خارجي ميدانم.» سخنان معاون اول محترم رئيسجمهور در مراسم معارفه وزير اقتصاد مبني بر اينكه «دولت در گام اول به دنبال حل مشكلات اقتصادي از طريق تعامل با دنياست» هم يكي ديگر از اظهاراتي است كه بيم گسترش نظريه «توسعه برونگرا» و آسيبهاي ناشي از آن را گوشزد ميكند. بيان اينگونه اظهارات از سوي چهرههاي مطرح دولت نشان داد كه برخي از تصميمگيران و تصميمسازان در دولت يازدهم بروز مشكلات داخلي را ناشي از ديپلماسي نادرست خارجي دانسته و برخي از دولتمردان بنا دارند حل مشكلات اقتصادي و مبنايي كشور را از پنجره سياست خارجه و رايزني با كشورهاي 5+1 و به ويژه امريكا پيگيري كنند. به نظر ميرسد تفكري كه باعث اتخاذ اينگونه اظهارات ميشود، شباهت زيادي با ساختار فكر افرادي دارد كه با سناريوي هدفمند و جهتدار، در طول 32 ماه گذشته تمام نابسامانيهاي بهوجود آمده را به ضعفهاي ديپلماسي صورت گرفته و تحريمهاي بيروني نسبت ميدادند.
نگاه ويژه رهبر انقلاب به اتكا به ظرفيتهاي دروني
رهبر معظم انقلاب اسلامي در اكثر سخنرانيهاي سه سال اخير خود بلااستثنا بر مسئله توجه به درون و تلاش براي استحكام ساخت دروني نظام و قدرت دروني تأكيد كرده و راه برونرفت از وضعيت فعلي را اقتصاد مقاومتي دانستهاند.
ايشان در مراسم تنفيذ حكم رئيسجمهور يازدهم اشاره ميكنند: «درس بزرگي كه ما از اين فشارهاي اقتصادي دريافت كرديم، اين است كه هرچه ميتوانيم، بايد به استحكام ساخت داخلي قدرت بپردازيم، هرچه ميتوانيم در درون، خودمان را مقتدر كنيم، دل به بيرون نبنديم. آنهايي كه دل به بيرون ظرفيت ملت ايران ميبندند وقتي با چنين مشكلاتي مواجه شوند، خلع سلاح خواهند شد. ظرفيتهاي ملت ايران خيلي زياد است. ما بايد بپردازيم به استحكام ساخت دروني اقتدار ملي...» همچنين در نخستين ديدار خود با اعضاي هيئت دولت در شهريورماه سال 92 ضرورت نگاه به درون را اينگونه بيان ميكنند: «نگاهمان به بيرون نباشد... اميدمان را به بيرون از ظرفيت داخلي كشور ندوزيم» و در هفته پس از آن در ديدار با خبرگان رهبري ميفرمايند: «راهحل اصلي مشكلات كشور، تقويت ساخت دروني نظام براساس نگاه عاقلانه و خردمندانه است... تقويت ساخت دروني كشور نيز از طريق پيشرفتهاي علميو مديريت درست اقتصادي امكانپذير است.»
آنچه مهم است اين نكته ميباشد كه غربيها هم به لزوم توجه مسئولان و مقامات ايراني به تواناييها و قابليتهاي دروني كشورمان پي برده و ميدانند كه از برجام و امثال آن چيزي عايد ايران نميشود اما در كمال تعجب كماكان جرياني در داخل اصرار دارد كه راه فائق آمدن بر مشكلات داخلي از مسير عدول از گفتمان انقلاب اسلامي و توسعه روابط با نظام سلطه ميسر ميشود.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۰:۰۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 7]