واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: ايران و عدم درك سياست خارجي هند
در حال حاضر ملقمهاي از جهتگيريهايي بر سياست خارجي هند حاكم است كه در اين جهتگيريها اگر هند ناچار به انتخاب باشد ملاحظات كشورهاي بزرگ و برتر را نسبت به ايران در نظر خواهد گرفت.
آفتاب-دكتر نوذر شفيعي*: تاريخچه طولاني روابط ايران و هند در طول تاريخ به هزارهها ميرسد. در واقع ايران تا سال 1947 ميلادي با كشور هند همسايه بود. پس از اينكه شبه قاره هند تجزيه شد پاكستان به عنوان كشور حائل مابين ايران و هند قرار گرفت. در ادبياتي كه درباره سياست خارجي هند وجود دارد، سياست خارجي اين كشور به سه مقطع تقسيم ميشود.
يك مقطع طولاني كه از استقلال هند در سال 1947 شروع ميشود تا سال 1990 كه مصادف با پايان جنگ سرد و فروپاشي اتحاد جماهير شوروي است ادامه پيدا ميكند. سياستي كه در اين دوره به عنوان جهتگيري سياست خارجي هند مطرح شد به نهروئيسم معروف است.
در اين دوره شاخص اصلي سياست خارجي هند شامل عدم اتحاد با قدرتهاي بزرگ و ائتلاف با كشورهاي جهان سوم ميشد در اين دوره هند تلاش ميكرد به عنوان ميانجيگر ميان قدرتهاي بزرگ و تقويت نهادهاي بينالمللي، در جهت منافع هند موضعگيري كند به عبارت ديگر يك رويكرد ايدئولوژيك در سياست خارجي هند حاكم بود. در واقع برآيند نهروئيسم در سياست خارجي هند در جنبش عدم تعهد مشهود است.در اين دوره حزب كنگره در هند حاكم بود و خط مشي هند در چارچوب نهروئيسم تعبير و تفسير ميشد.
دومين نگرشي كه برسياست خارجي هند حاكم شد تفكر نئوليبراليزم بود. اين نگرش طي يك دهه از سال 1990 تا سال 2001 ميلادي وارد سياست خارجي هند شد. در اين دوران اصلاحات اقتصادي درهند شروع ميشوند و جريانهاي قدرت در هند در حال متحول شدن هستند به عبارت ديگر در اين دوره قدرت از انحصار حزب كنگره خارج ميشود و بر پايه خط مشي نئوليبراليزم كه اقتصادمحور است قرار ميگيرد. اتحاد و ائتلاف با قدرتهاي بزرگ، كسب تكنولوژيهاي برتر جزء جريانهاي اصلي سياست نئوليبراليزم هند محسوب ميشود. آنها از طريق سياست درهاي باز سعي ميكنند تا اختلافات سياسي با كشورهاي همسايه خود را حل كنند و براي حل اين اختلافات سياسي، حركت در زمينههاي همگرايي اقتصادي را يك بستر مناسب ميدانند به همين دليل در مجموع هنديها تلاش ميكنند در سطوح كلان خود را با پديده جهاني شدن همراه كنند. اين سياست برگرفته از سياست نئوليبرال مبتني بر اتحاد و ائتلاف در سياست خارجي است كه شامل بخشهاي اقتصادي نيز ميشود.
تحول بعدي از سال 2001 و بخصوص در زماني كه حزب راستگراي «بهاريتا جاناتا» قدرت را در دست ميگيرد در سياست خارجي هند نمايان ميشود. در اين دوره سياست خارجي هند تحت عنوان نئوليبراليزم مطرح ميشود. جهتگيري اصلي اين سياست خارجي امنيت محور و توجه به قدرت نظامي هند است و سعي ميكند با قدرتهاي بزرگ وارد تعامل شود تا حدي كه در مديريت امور جهان نقش بيشتري ايفا كند در چنين شرايطي هند كه به يك قدرت هستهاي تبديل شده است از طريق عضويت در شوراي امنيت تبديل به يك قدرت سياسي ميشود و در كنار تاثير جريان نئوليبرال بر قدرت اقتصادي هند، اين كشور را به يك قدرت بزرگ منطقهايي تبديل ميكند.
عوامل زيادي بر روي تغيير و تحولات سياست خارجي هند تاثيرگذار است ولي آنچه ميتوان از سياست خارجي هند نتيجه
” نگرش نئوليبراليزم طي يك دهه از سال 1990 تا سال 2001 ميلادي وارد سياست خارجي هند شد.... “
گرفت اين است كه سياست خارجي اين كشور از حالت ايدئولوژيك خارج شده و نوعي جهتگيري پرگماتيسم (عملگرايي) را دنبال ميكند. در چنين شرايطي ايران نميتواند از هند انتظار داشته باشد به عنوان يك كشور جهان سوم و رهبر جنبش عدم تعهد از موضع كشورمان حمايت كند بلكه اين حمايت تنها در چارچوب محورهاي منفعت محور امكان روي دادن خواهد داشت.
براي بررسي روابط ايران و هند در شرايط كنوني بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه هنديها، ايران را چگونه ميبينند و در مقابل ايرانيها چگونه هند را ارزيابي ميكنند.
وجود ديدگاههاي متفاوت نشان ميدهد كه چالشهايي در سياست خارجي ايران و هند وجود دارد. بر اساس مدارك منتشر شده از سوي وزارت امور خارجه هند، ديدگاه هنديها به ايران داراي اين مشخصهها ميباشد:
1- ايران كشوري با موقعيت ژئواستراتژيك مناسب است.
2- ايران يك قدرت مهم منطقهايي در آسياي غربي است.
3- ايران كشوري با منابع غني نفت و گاز است.
4- ايران يك كشور با نفوذ در جهان اسلام است.
5- ايران كشوري شيعه با علائق مذهبي خاص خودش است.
6- ايران، آمريكا را يك كشور خصم ميداند و با مجموعه كشورهاي غربي داراي تعارضات ايدئولوژيكي است.
7- ايران به عنوان يك كشور آرمانگرا، اين آرمانگرايي را در سياست خارجي اين كشور حاكم كرده است.
در ايران به هندوستان چگونه نگريسته ميشود:
1- هند مجموعهايي از كشورهاي شرقي تلقي ميشود و ايران شرقي بودن ايران و هند را بخشي از هويت مشترك دو كشور قلمداد ميكند.
2- ايران، هند را يكي از كشورهاي اصلي جنبش عدم
” اتحاد و ائتلاف با قدرتهاي بزرگ، كسب تكنولوژيهاي برتر جزء جريانهاي اصلي سياست نئوليبراليزم هند محسوب ميشود.... “
تعهد ميداند و هنوز انتظار دارد تا در چارچوب جنبش عدم تعهد سياست خارجي يكساني را داشته باشند.
3- از ديدگاه ايران، هند از جمله كشورهاي جهان سوم است و لذا انتظار دارد هند سياستهاي تجديدنظر طلبانهايي نسبت به نظام سياسي و اقتصادي بينالمللي داشته باشد.
4- از ديدگاه ايران، دو كشور ايران و هند داراي پيوندهاي عاطفي و فرهنگي مشتركي هستند.
5- از ديدگاه ايران رفتارهاي سياسي و بينالمللي هند در گذشته نشان داده كه سياست مستقلي را در پيش گرفته و اين خط مشي نيز با منافع ملي ايران همسويي دارد.
6- ايران و هند مخالف سياستهاي يكجانبهگرايي آمريكا در سطح جهان هستند و اين عاملي براي همسويي سياست خارجي آنها محسوب ميشود.
اكنون با توجه به توضيحاتي كه ارائه شد ميتوانيم بررسي كنيم كه چرا هند در شوراي حكام عليه ايران راي داد؟ چرا هند در سياست خارجي خود سعي ميكند تا آمريكا را بر ايران ترجيح دهد؟ چرا نگاه هند به سوي قدرتهاي بزرگ بيشتر از نگاه به قدرتهاي منطقهايي است؟ چرا آنها انگليس، فرانسه، آمريكا، روسيه و حتي چين كه رقيب خود ميداند نسبت به ايران اولويت ميدهد؟ در مقابل بايد پرسيد چرا انتظارات ايران از هند ثابت مانده است؟
در واقع رويكرد حاكم بر هند و نگرشي كه اين كشور به ايران داشته تغيير كرده است ولي نگاه ايران به هند ثابت مانده است. به همين دليل وقتي تغييراتي در سياست خارجي هند نسبت به ايران اتفاق ميافتند ميگوييم كه اين اتفاقات براي ما غير منتظره است زيرا هنوز انتظارات ايران از هند ثابت مانده است. اين در حالي است كه اكنون جهتگيري سياست خارجي هند سيال و برپايه اصل منافع محور تعيين ميشود. هر كجا كه منافع هند ايجاب كند حركت ميكند به همين دليل وقتي بحث فعاليتهاي هستهايي
” چرا نگاه هند به سوي قدرتهاي بزرگ بيشتر از نگاه به قدرتهاي منطقهايي است؟ چرا آنها انگليس، فرانسه، آمريكا، روسيه و حتي چين كه رقيب خود ميداند نسبت به ايران اولويت ميدهد؟... “
ايران مطرح ميشود موضع رسمي هند اين است كه پيوستن به مقررات بينالمللي داوطلبانه است و اكنون كه ايران داوطلبانه به مقررات بينالمللي پيوسته است اجراي اين مقررات الزامآور ميباشد. به همين روش هند راي عليه ايران را توجيه ميكند و يا حتي به صراحت اعلام ميكنند كه هند با توجه به اينكه ميداند فعاليت هستهاي ايران صلحآميز است ولي تمايلي ندارد قدرت هستهاي جديدي وارد عرصه منطقه شود.
هند همان كشوري است كه تا ديروز NPT را تبعيضآميز ميدانست و عضو NPT نبود ولي اكنون اينچنين مواضع محافظهكارانهاي اتخاذ ميكند. آنها درباره اسرائيل ميگويند كه ايران و اسرائيل براي ما هر دو يك كشور هستند و ايران را براي ايران ميخواهيم و انتظار داريم كه ايران نيز هند را فقط براي هند بخواهد. روابط هند با آمريكا و اسرائيل ربطي به روابط ما با ايران ندارد. به آمريكاييها نيز ميگويند كه همانطور كه شما روابط خودتان را با پاكستان تنظيم ميكنيد ما نيز تمايل داريم روابط خودمان را با ايران تنظيم كنيم. اين رويكردهايي است كه در سياست خارجي هند وجود دارد.
در ايران نيز گفتمانهاي مختلفي در سياست خارجي ايران وجود داشته است. در دوراني راديكالها، پرگماتيسمها و سياست محورها حضور داشتهاند. در دورهاي كه راديكالها قدرت را در ايران در اختيار داشتند در هند هنوز جريانهاي نهروئيسم حاكم بود ولي در زماني كه جريان نئوليبرال در هند روي كار ميآيد در ايران نيز پرگماتيسمها به قدرت ميرسند. در اين دوره روابط اقتصادي ايران و هند وارد مرحله جديدي ميشود و صحبت از قراردادهاي اقتصادي بزرگ و راهاندازي كريدور شمال و جنوب مطرح است. در واقع سال 1993 نقطه عطف اين مناسبات محسوب ميشود.
پس از اينكه آقاي رائو به عنوان بازمانده نهروئيسم وكسي كه خط مشي ليبرال و آزادسازي اقتصادي در هند را ترويج ميدهد به قدرت ميرسد. در ايران نيز روند سازندگي اتفاق ميافتاد در چنين شرايطي دو كشور به لحاظ اقتصادي همديگر را پيدا ميكنند.
در سال 2001 كه حزب «بي.جي.پي» به قدرت رسيد روابط ايران و
” آنها ميگويند كه ايران و اسرائيل براي ما هر دو يك كشور هستند و ايران را براي ايران ميخواهيم و انتظار داريم كه ايران نيز هند را فقط براي هند بخواهد.... “
هند يك گام به جلو برداشت و از اقتصاد محور به امنيتمحور ارتقاء مييابد. در سال 2003 اعلاميه دهلينو مابين دو كشور ايران و هند منعقد ميشود دو كشور يكديگر را شريك استراتژيك خود عنوان ميكنند و متاثر از اين بيانيه است كه تمرينات نظامي ايران وهند شروع ميشود. كشتيهاي نظامي هند در بندر چابهار و بندرعباس پهلو ميگيرند و كشتي نظامي ايران وارد بندر كوچي هند ميشود و به دنبال آن مانورهاي مشترك تحقق مييابد. به همين ترتيب توافق ميكنند كه هند به بازسازي تسليحات روسي در ايران از جمله زيردريايي و هواپيماهاي ميگ بپردازد.
در عرصه اقتصاد نيز دو گام بزرگ در حوزههاي انرژي و ترانزيت برداشته ميشود. طي توافقنامهاي در حوزه انرژي به مدت 25 سال، هر سال 5 ميليون تن گاز مايع و روزانه 100 هزار بشكه نفت در اختيار هند قرار ميگيرد. كريدور شمال و جنوب شروع به كار ميكند و اقيانوس هند را به درياي بالتيك متصل ميكند پيشنهاد بازار مشترك با محوريت ايران، هندوستان، پاكستان و كشورهاي آسياس مركزي مطرح ميشود. تمام اين موارد در شرايطي اتفاق ميافتد كه ايران و هندوستان يكديگر را پيدا ميكنند ولي از سال 2005 به بعد كه متغير آمريكا وارد معادله رابطه ايران و هند ميشود سياست خارجي هند تغيير جهت ميدهد. هند با توجه به تاكيدهايي كه دارد ولي مذاكرات طولاني خط لوله انتقال گاز ايران به جنوب غرب آسيا متوقف ميشود. در همين دوران يكي از پيشنهادهاي آشكار آمريكاييها اين است كه از هند خواستهاند تا در مناسبات خود با ايران تجديدنظر كند.
در مجموع در حال حاضر ملقمهاي از جهتگيريهايي بر سياست خارجي هند حاكم است كه در اين جهتگيريها اگر هند ناچار به انتخاب باشد ملاحظات كشورهاي بزرگ و برتر را نسبت به ايران در نظر خواهد گرفت به همين دليل اين كشور با كشورهاي آمريكا، فرانسه،انگليس و كانادا پيمان مشاركت استراتژيك امضاء كرده است.
تعبير هنديها اين است كه 50 سال بر روي دنده چپ تاريخ خوابيده بودند و به سوي شرق گرايش داشتند و اكنون تحولي اتفاق افتاده و فرصتي پيش آمده است تا روي دنده راست تاريخ قرار بگيرند كه به معني همكاري با غرب است و اولويت سياست خارجي هند در اين جهتگيري بايد به طور دقيق مورد بررسي قرار گيرد.
* استاد دانشگاه و كارشناس مسائل آسياي جنوب شرقي
يکشنبه 26 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 264]