واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: ريشه ايرانهراسي امريكا چيست؟
بلوکه کردن پولهاي ايران بعد از توافق هستهاي «دهنکجي» آشکار به برجام و نشاني از زير سؤال بردن اصل «توافق وکنار آمدن کشورها در مجامع جهاني» است و اين مسئله در دوران کنوني نميتواند ريشهاي جز «ايرانهراسي» و «ترس ازقدرت گرفتن بيشتر ايران» داشته باشد.
نویسنده : زينب عمراني
دو رويکرد عمده در ميان تحليلگران امريكايي نسبت به علل آزاد نشدن پولهاي بلوکه شده ايران وجود دارد که نه موازي، بلکه در ظاهر متفاوت و در نهايت به يک باور و نقطه مشترک ختم ميشوند.
رويکرد راديکال بر اين باور است که ايران هميشه در منطقه اساس ناامني و قدرتطلبي بوده است. ايران تفاوتهاي عقيدتي آشکار و ريشهاي با امريكا و رژيم صهيونيستي دارد و حتي براي اين رژيم در فلسطين حق حيات قائل نيست. در نتيجه با حذف تحريمها و سرريز سرمايه به اين کشور، بدون شک از آن براي گسترش شهرکهاي موشکي و نظامي زيرزميني و کوهستاني خود، خريد سلاحهاي فوقپيشرفته به ويژه از روسيه بهره خواهد برد و تمام اين موارد به آتشافروزي و به دنبال آن در خطر افتادن حيات امريكا و رژيم صهيونيستي خواهد انجاميد. و اما رويکرد ميانهرو با يک پله عقبگرد و البته با حفظ موضع تأييدآميز خود نسبت به پولهاي بلوکه شده ايراني، چنين تحليل مينمايد که اگر اين پولها آزاد شود، در شرايط حاضر براي ايران ميتواند حکم «مهره رخ» را در شطرنج «روابط بينالملل» بازي كند که عبارتند از سرعت گرفتن چرخه توليدات، افزايش فرصتهاي شغلي، تحقق بهتر پارامترهاي اقتصاد مقاومتي و در نهايت تسهيل روند حل و فصل و مديريت و خروج از مشکلات داخلي را براي ايران فراهم آورد. ورود به بازارهاي جهاني، با توجه به بهترين موقعيت ژئوپلتيک ايران در منطقه و نيز انرژيهاي فسيلي سرشار در اين خاک، به تدريج ايران را به يک قطب قدرت نه در منطقه که در جهان مبدل خواهد ساخت و آنگاه هدف اصلي برجام يعني «مهار ايران» محقق نخواهد شد و يک «قدرت بازدارنده تقابلي» باسابقه اختلافهاي ديرين سد راه منافع امريكا در منطقه برجستهتر خواهد شد. آنچه در اين گفتمان چه راديکال و چه ميانهرو به خوبي مشهود است، سه نکته بارز و اساسي است:
1- امريكا به گونهاي از پولهاي بلوکه شده ايران سخن ميگويد که گويي اين اموال بدهي دولت ايران به مردم امريكا بوده و قرار است از خزانه ملي امريكا به ايران بخشيده شود، نه اينکه اين پولها سرمايه و حق کشور ايران است که توسط امريكا پيشخور شده است!
2- در حال حاضر بزرگترين مانع سر راه اجرايي شدن و قدرت مانور برجام، انديشه «ايرانهراسي» است که ريشه در باورهاي واهي و مسموم نسبت به ايرانيان در امريكا دارد که خود ناشي از «تبليغات وسيع» و «ديپلماسي نرم» سرمايهگذاري شده دال بر منفينمايي از ايران در مجامع جهاني توسط امريكا و رژيم صهيونيستي است، نمونه آن تبليغات گسترده عليه ايران مبني بر دخالت در حملات تروريستي 11 سپتامبر است.
3- «کنترل و مهار» ايران و قدرت فزاينده کشور که در حال تبديل شدن به يک نيروي قدرتمند بازدارنده در منطقه است، خود آشکارترين علت ايرانهراسي و به دنبال آن ايرانستيزي و بلوکه کردن پولهاي ايران است. ايالات متحده از همان روزهاي نخست توافق، نه با انگيزه کمک به حل معضلات داخلي و خارجي ايران که با هدف عملياتي کردن تئوري خود دال بر «کنترل کردن رفتارهاي جمهوري اسلامي» و مهار آن و تأثير و نفوذ بر جريانها و تصميمات داخلي ايران، تا رسيدن به نقطه «عکسالعملسازي ديپلماسي ايران»به پاي ميز مذاکره آمد. هدفي که پس از برجام تا حدي بدان دست يافت و از ديپلماسي خارجي ايران به جاي روند عملگرا، يک جريان عکسالعملي ساخت. حتي باراک اوباما صراحتاً اعلام کرد که برجام وسيلهاي خواهد بود که ما منطقه و جهاني امنتر داشته باشيم. اين سخن علاوه بر آنکه نگاهي ايرانهراسانه و تروريسمانگاري در آن موج ميزند، به وضوح حاکي از اين معني است که ايران از اين پس تحت سيطره، کنترل و نظارت بيشتر امريكا خواهد بود. اما امريكا از اين مواضع ايرانهراسي چه سودي ميبرد!؟ تاريخ گواه اين حقيقت است که رواج اين انديشه و تخريب وجهه جهاني جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي رمز بقا و هژموني تحميلي ايالات متحده بر جهان است:
1- ايرانهراسي به ويژه در سالهاي اخير باعث فروش سلاحهاي کشتارجمعي و نيز جذب متحدان عربي حوزه خليج فارس عليه ايران به منظور انزواي جهاني ايران - حتي توسط همسايههاي کشور- با هدف عقب نشاندن از اقدامات و مواضع خود و مهار آن بوده است.
2- ايرانهراسي همچنين تئوري امريكا براي ايجاد سدي بزرگ در مقابل امواج بيداري اسلامي در کشورهاي مختلف جهان ميباشد. در سه دهه گذشته خيزشهاي اسلامي متعددي متأثر از انقلاب اسلامي، نه تنهادر منطقه که در آفريقا و امريكا رخ داده است. انديشه «تروريسم» و الحاق آن به نام مقدس اسلام و نيز ايران و حمايت از رشد گروههاي منحط تکفيري همچون طالبان و داعش در منطقه، از دستاوردهاي اتاق فکر غرب براي تقابل با اسلام و اشاعه آرمانهاي انقلاب اسلامي در سطح جهان بوده است.
3- ايرانهراسي و ايرانستيزي تنها گزينه موجود براي ادامه حيات رژيم صهيونيستي در فلسطين اشغالي است تا نوک پيکان خصومت، خشونت و جنگافروزي از نزديکترين همپيمان امريكا به سمت ايران بچرخد و مواضع ايران نسبت به مسلمانان فلسطين اشغالي به جاي انساندوستي، برادري و اتحاد اسلامي، وجهه قدرتطلبي و کينهتوزي در سطح جهان پيداکند. آنچه پرواضح است اين چرخه معيوب «ايرانهراسي»، «کنترل و مهار» و «اقدامات بازدارنده و خصمانه عليه ايران مانند بلوکه کردن پولهاي ايراني» هميشه محور انديشه، گفتار و ديپلماسي ايالات متحده نسبت به جمهوري اسلامي بوده و هرگونه رفتاري را از دولتمردان امريكايي حتي در دوران بعد از توافق هستهاي ميتوان با قرار دادن در اين فرمول به خوبي درک، تحليل و ريشهيابي کرد. امريكا به برجام نه به عنوان دري براي ورود ايران به بازارهاي جهاني که به عنوان دژ و قلعهاي براي «کنترل» ايران مينگرد و اين ايرانهراسي و ترس از قدرت گرفتن بيشتر ايران در منطقه و جهان- به علت تفاوتهاي عقيدتي بنيادين- بلاشک نه تنها مانع اجراي حقيقي و کارآمد برجام، که مانعتراشيهاي فراواني را در مسير رشد اقتصادي، صنعتي، سايبري و غيره موجب خواهد شد كه نمونه جديد آن رفتن بخش بزرگي از سرمايه ملي در ابهام براي بازگرداندن به کشور است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۲۰:۱۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 116]