واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: خلأ مهارت آموزي دانشجويان؛ آسيبها و راهكارها
«فارغالتحصيل بيكار!» اين عبارت دوكلمهاي را ميتوان يكي از انبوهترين! واقعيتهاي حال حاضر كشور دانست كه هر روز ...
نویسنده : حسن رضايي

«فارغالتحصيل بيكار!» اين عبارت دوكلمهاي را ميتوان يكي از انبوهترين! واقعيتهاي حال حاضر كشور دانست. هر روز در كوچه و خيابان، خانه اقوام و آشنايان، محل كار، ورزشگاه، باشگاه، استخر يا هر مكان عمومي ديگري ميتوان با چنين واقعيتي برخورد داشت. افرادي كه پس از اخذ مدارك تحصيلي مختلف از دانشگاهها، از نبود كار مناسب و بيكاري خود گلايه دارند. معضل بيكاري فارغالتحصيلان دانشگاهي در ايران، حتماً يك مسئله چند بعدي و داراي دلايل متعدد است. عدم نيازمحور بودن پذيرش دانشجو، نيازمحور نبودن مديريت آموزش عالي و عدم ارتباط مستحكم بين صنعت و دانشگاه، از جمله همين دلايل متنوع هستند. با اين وجود، بحث ما در اين مقال، درباره هيچ يك از دلايل پيش گفته نخواهد بود. سؤال ديگري كه با جديت بايد در همين مسير مطرح شود اين است كه آيا دانشجويان فارغالتحصيل، در صورت وجود زمينه اشتغال، آمادگي ورود به بازار كار را دارند؟! به بياني ديگر، آيا فارغالتحصيلان دانشگاههاي كشور را بايد نيروهاي عملياتي و آماده ورود به عرصه كار به حساب آورد يا مداركي كاغذي و بدون كارآيي؟!
طبيعتاً قضاوت مطلق در اين زمينه و سياه يا سفيد ديدن پاسخ اين سؤال، ما را به حقيقت موجود در متن جامعه دانشگاهي كشور رهنمون نخواهد كرد. ما در بطن همين نظام آموزش عالي كنوني، هم فارغالتحصيلان بسيار كارآمد داريم و هم افرادي مدرك به دست و بدون مهارت! با اين وجود، شكي در اين نيست كه بخشي از بيكاري فارغالتحصيلان دانشگاهي، به دليل عدم مهارتآموزي آنان در طول تحصيلات دانشگاهيشان است. دكتر بيژن وثوقي وحدت، معاون دانشگاه صنعتي شريف طي گفتوگويي در همين زمينه، وجود فاصله بين مهارتهاي دانشجويان و نيازهاي بازار كار را يكي از واقعيتهاي موجود در اين حوزه معرفي كرده و ميگويد: «اين مسئله يك واقعيت و مشكل اساسي است... معتقدم ما در استخدامهاي دولتي هم براي به كارگيري افراد نبايد زياد بر معدل و تعداد مقالات تأكيد كنيم. در واقع ملاك ارزيابي افراد بايد تركيبي از دانش و مهارتهاي آنها باشد.»
حال سؤال اين است كه راهحل رفع اين معضل چيست؟ آيا تنها با ايجاد تغيير در برخي سيلابسهاي تعريف شده براي رشتههاي مختلف دانشگاهي، ميتوان خلأ مهارت آموزي دانشجويان و انطباق دانش آنان با نيازهاي بازار كار را پر كرد؟ اگر واقعيت اين است، چرا ما در برخي رشتههاي فني- مهندسي و عملي نيز با وجود تعريف صحيح اين سيلابسها، با معضل عدم مهارت آموزي فارغالتحصيلان مواجه هستيم؟ در پاسخ بايد گفت حل معضل مهارت آموزي دانشجويان، طبيعتاً تنها با تغيير سيلابسهاي دروس دانشگاهي ميسر نخواهد شد. به زباني ديگر، دانشجو زماني مهارت لازم براي ورود به بازار كار را فرا ميگيرد كه علاوه بر انطباق سيلابسهاي ارائه شده به وي با نيازهاي صنعت و بازار كار، زمينه فعاليت مستقيم و بدون واسطه وي در صنعت نيز- آن هم در طول دوران تحصيل- فراهم شود. اگرچه قديمي بودن سيلابسهاي درسي در بسياري از رشتهها، دانشجويان و حتي اساتيد را آزار ميدهد، وليكن تغيير و تصحيح سيلابسهاي درسي، به خودي خود نخواهد توانست معضل مهارت آموزي دانشجويان را رفع كند.
چه اينكه، تعريف سيلابسهاي عملياتي كه دانشجو بخواهد باز هم آن را به صورت تئوري پاس كند، تفاوتي با پاس كردن واحدهاي تئوري و بيربط با واقعيات بازار كار نخواهد داشت. رجوع به بخش ديگري از سخنان معاون دانشگاه صنعتي شريف در اين مجال، باز هم مفيد خواهد بود. وثوقي وحدت در بخش ديگري از گفتوگوي خود در همين زمينه تأكيد ميكند: «مهمترين دليل اين مسئله- عدم مهارت آموزي دانشجويان- را نيز بايد در فاصله موجود بين صنعت و دانشگاه در كشور ما دانست. بودجه دانشگاههاي ما بر اساس نيازهاي صنعت هزينه نميشود و دانشگاهها در كشور ما تقريباً يك نهاد مستقل هستند... سطح ارتباط صنعت و دانشگاه در دانشگاهي مثل صنعتي شريف نيز خيلي ضعيف است.» واقعيت اين است كه دفاتر ارتباط صنعت و دانشگاه موجود در دانشگاههاي مختلف، نتوانستهاند آنگونه كه بايد و شايد، زمينه ايجاد اين ارتباط را فراهم نمايند. به نظر ميرسد براي حل اين معضل، به جاي تعريف نهادي بروكراتيك همچون «دفاتر ارتباط صنعت و دانشگاه» نياز به اقدامات زيرساختي و عميق ديگري است.
بايد در ساختار مديريت آموزش عالي و وزارت علوم، مسئله مهارت آموزي دانشجويان به عنوان يك اولويت اساسي مورد توجه واقع شده، براي اجرايي شدن آن برنامهريزيهاي عملياتي مفصلي صورت گيرد. در غير اين صورت، طبيعتاً كشور در آينده نه چندان دور، با معضلات و هزينههاي گستردهاي روبهرو خواهد شد. به عقيده كارشناسان، نگاه كسب درآمد دانشگاهها از پذيرش دانشجو و فرار از پذيرش هرگونه مسئوليت درباره اشتغال و پس از تحصيلات دانشگاهي افراد باعث شده تا امروز دستكم يك ميليون و ۲۰۰ هزار نفر از خروجي دانشگاهها تجربه تلخ بيكاري را بچشند. در يك حساب سردستي، در صورت احتساب هزينه ١٠ميليون تومان به ازاي دريافت يك مدرك كارشناسي، مشخص ميشود با احتساب جمعيت غيرفعال و بيكار تحصيلكرده بيش از ٦٧ هزار ميليارد تومان از بودجه مملكت كه توسط دولت و خانوارها براي دريافت مدرك كارشناسي هزينه شده، بلااستفاده باقي مانده است!
همانگونه كه ابتداي اين يادداشت آمد، معضل بيكاري فارغالتحصيلان دانشگاهي، معضلي چندجانبه و داراي دلايل متعدد است. واقعيت قابل تأمل ديگر در همين زمينه اين است كه اين دلايل، به صورت آشكاري به يكديگر گره خوردهاند. به صورتي كه به نظر ميرسد پس از تغيير سيلابسهاي دروس دانشگاهي و متناسب كردن آن با نيازهاي بازار كار در هر رشته، زيرساختيترين راهحل معضل مهارتآموزي دانشجويان، نيازمحور شدن آموزش عالي در سطح كشور است. بدان معنا كه وزارت علوم بايد خود را موظف بداند تا با شناسايي نيازهاي اصلي كشور و تعريف آن در قالب پروژههاي ملي، زمينه فعاليت علمي و عملياتي دانشجويان را در يك بستر واقعي و با هدف رفع نيازهاي ضروري كشور فراهم كند.
طبيعتاً در اين صورت، در كنار اينكه زمينه مهارتآموزي دانشجويان فراهم ميشود، بستر ارتباط مستحكم صنعت و دانشگاه نيز در بهترين صورت ممكن آن به وجود خواهد آمد. پيگيري طرحهاي كلان مصوب شوراي عالي عتف - كه برون داد نقشه جامع علمي كشور بودهاند- ميتواند داراي مزاياي چند بعدي باشد، علاوه بر رفع معضل هميشگي ارتباط ضعيف صنعت و دانشگاه، زمينه مهارت آموزي دانشجويان در بستر پروژههاي واقعي و مورد نياز كشور را نيز فراهم نمايد. در صورت عدم توجه به مسئله مهارت آموزي فارغالتحصيلان دانشگاهي، بعيد نيست در آينده مجبور شويم با وجود اين همه فارغالتحصيل دانشگاهي، براي رفع نيازهاي عملياتي بخشهاي مختلف كشور، دست به دامان كارشناسان خارجي شويم. يعني همان فارغالتحصيلاني كه نظام آموزش عالي كشورشان، زمينه مهارت آموزي آنان را به خوبي فراهم كرده است!
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۷:۳۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 116]