واضح آرشیو وب فارسی:بابک آنلاین: بخشی از مشکلات اقتصاد هنر ما به وزارت آموزش عالی و هیات دولت برمی گردد یعنی در جایی که خبری از هنر نیست، اما سیاست گذاری های بخش هنر در آنجا اتفاق می افتد. ... ...به گزارش بابک خبر به نقل از کرمان هنر؛ هنگام صحبت از خرید اثر هنری باید بسیار مراقب بود، چرا که در این صورت اثر هنری به کالا تبدیل می شود و ما با ضرر و منفعت روبرو هستیم. نکته مهم در این میان سیستم ارزش گذاری است که ما چنین سیستمی نداریم و اینکه خریدار، این را بفهمد و درک کند که چه ارزشی می دهد و چه ارزشی را می گیرد، مثل بورس های بزرگ دنیا ارزش اقتصادی آثار هنری معمولا در پایه ای شکل می گیرد که هیچ خط کشی ندارد. در دانشکده های هنری ما نوعی متدولوژی آموزشی حاکم است که در آن به دانشجو آموزش می دهند که کمی بعد از سفیدشدن موی سر احتمالا هنرمند می شود و آثارش ارزشمند و ناگهان به آنها لقب استاد می دهند. زمانی که دانشجو از فضای آموزشی وارد بازار می شود، کجاست آن متر و خط کشی که تعیین کننده ارزش اثرش باشد؟ این طور است که ما همواره به دنبال کسانی هستیم که سنی از آنها گذشته و بر این اساس اعتباری یافته اند مانند آنهایی که پس از مدتی حضور در تلویزیون ناگهان به منتقد فیلم تبدیل می شوند! ما نیازمند یک سیستم ارزش گذاری آثار هنری هستیم که وقتی یک اثر به طور مثال ۲۰۰ هزار تومان ارزش گذاری می شود، بعد از گذشت دو روز نشود ۱۸۰ هزار تومان و ما چنین سیستمی را نداریم. در بازارهای مکاره غرب، یک اثر هنری A دلار قیمت گذاری می شود که این قیمت ممکن است افزایش یابد اما هرگز کاهش پیدا نمی کند؛ بماند که توسط عواملی این اثر چه بسا ارزش فرهنگی، سیاسی و رسانه ای پیدا کند البته آنها نیز خطا می کنند اما مهم این است که سیستم ارزش گذاری شان در بستر مشخصی اتفاق می افتد. در بحث اقتصاد هنری با چه طیف هایی روبرو هستیم؟ طیف اول- هنرمندان کسانی هستند که از راه هنر امرار معاش می کنند البته نه به این معنی که کار هنری را جهت فروش بیافرینند، هنرمندان حرفه ای به هیچ وجه چنین نیتی ندارند. آنان نقاشی می کشند برای نقاشی، خط می نویسند برای خوشنویسی و این سیستم درستی است که ما در قدیم یعنی حدودا ۱۵۰ سال پیش به قبل داشته ایم. متأسفانه هر وقت صحبت از زمان قدیم می آید می گویند اینان سنت گرایان متحجر هستند. در آن زمان هنرمند پولی دریافت می کرد و با آن زندگی می گذراند و بعد مشغول کار هنری خود می شد که این دو مابه ازای هم نبودند اما در دوره جدید، هنرمندان ما به ازای پولی که دریافت می کنند و یا سفارشی که می گیرند، هنری می آفرینند که معمولا آثار بسیار سطح پایینی هستند، به طور مثال از فرهنگستان هنر وقتی بودجه ای می آید چند تابلو سفارش می دهند و دیگر مهم نیست که این تابلوها چه باشند. در سیستم سفارشی هنر، اثر هنرمند حتما مابه ازای سفارش است که از این کار هنر برنمی آید و وقتی سفارش بر اساس تعداد و قیمت گرفته می شود (ضمن احترام به هنرمندان کشور) طبیعی است که آثار درخشانی نخواهیم داشت اما وقتی بین اثر هنری و مخاطب رابطه برقرار می شود.در اینجا هنر با جان ارتباط برقرار کرده که فکر نمی کنیم هنرمند چنین اثری هنگام خلق اثر در عالم اقتصاد بوده باشد بلکه او برای خودش کار کرده است. هنوز که هنوز است بسیاری از صدها هزار اثر هنری ما در مقابل یک اثر دوره تیموری، دوره ای که مغول های وحشی حامی شان بودند، برابری نمی کند؛ در حالی که هنرمند امروزی تکنیک، فرم و رنگ را بهتر از سلطان محمد می شناسد، پس اتفاق دیگری در حال رخ دادن است. طیف دوم- سیاست گذاران ما که با بودجه ها و اعتبارات محدود و البته با ملاحظات فردی، سیاسی و گروهی حضور دارند کسانی هستند که در پست هایی ماهیتاً فرهنگی قرار دارند اما اغلب از آن بهره برداری های سیاسی می کنند. طیف سوم- هنرمندان آماتوری که گه گاه کار می کنند مثل پزشکانی هستند که کار نقاشی می کنند و برای آنها تفاوتی نمی کند که آثارشان را بفروشند و یا نفروشند. طیف چهارم- این گروه بسیار تعیین کننده، دانشجویان و فارغ التحصیلان هنر هستند. تعداد کارشناسان ارشد و دکتراهای هنر، رشد بسیاری داشته است و امروزه دانشگاه های ما فارغ التحصیلان بسیاری می دهند که همه آنها ادعا دارند و به محض فارغ التحصیلی دیگر حرف گوش نمی دهند و اگر ارشد خود را بگیرند، استاد شده و اگر دکترا بگیرند که دیگر خدا را هم بنده نیستند. در واقع دانشکده های ما تکنسین هنر پرورش می دهند؛ با این اوصاف پشت در اتاق آقای X به جای یک نفر ۲۰ نفر قرار می گیرند، کسانی که مدعی هستند و دیگر بحث موی سفید و پیشکسوت هم مطرح نیست. هنوز مهر مدرک خشک نشده می خواهند تابلو بفروشند و اگر نخرند سریع معترض می شوند. در نتیجه می بینیم بخشی از مشکلات اقتصاد هنر ما به وزارت آموزش عالی و هیات دولت برمی گردد یعنی در جایی که خبری از هنر نیست، اما سیاست گذاری های بخش هنر در آنجا اتفاق می افتد. در کار هنرمندان حرفه ای، عزت، بسیار مهم تر از پول است و نیز تأمین معلمان در حدی که آبرویشان حفظ شود و بعد از رسیدن به سن بازنشستگی بتوانند تا آخر عمر ارتزاق کنند. بیمه هنرمندان بالای ۶۰ سال رقمی بسیار ناچیز است. خلاقیت هنری در بسیاری از هنرمندان بعد از رسیدن به سنی کاهش یافته و یا حتی به صفر می رسد مانند برانکوزی که در سال های آخر عمر خود تنها کارهای قبلی را صیقل می داد اما این بدان معنی نیست که چنین هنرمندی بی ارزش شده بلکه باید برایش تدبیری اندیشید اما هنرمندان آماتور به چیز دیگری می اندیشند، اینکه چطور می شود از این آب گل آلود ماهی گرفت، اگر تابلو را خریدند که خریدند وگرنه بتوانند از محفلی جایزه بگیرند که البته این گروه اصلا طرف حساب ما نیستند.
دوشنبه ، ۲۷اردیبهشت۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بابک آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 60]