تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  حضرت فاطمه زهرا (ع):خدای تعالی ایمان را برای پاکیزگی از شرک قرار داد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833383068




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گفتگو با دختر و همسر یک مرد جنایتکار


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
گفتگو با دختر و همسر یک مرد جنایتکار




هفدهم فروردین ماه سال گذشته جنایت هولناکی در شهرک مصطفی خمینی شهریار اتفاق افتاد.





روزنامه ایران: هفدهم فروردین ماه سال گذشته جنایت هولناکی در شهرک مصطفی خمینی شهریار اتفاق افتاد.

یکی از ساکنان محلی در تماس با پلیس اعلام کرد مردی در همسایگی‌شان ساعت‌ها است همسر، دختر و پسرش را زیر شکنجه قرار داده است. مأموران وارد عمل شدند و با رساندن خود به خانه مرد خشمگین با دیدن آثار خون روی در و دیوار و میله بار فیکس رها شده در وسط اتاق خود را در برابر یک حادثه هولناک دیدند. بدین ترتیب بازپرس اصغر احمدی، کشیک ویژه قتل دادسرای شهریار در محل حاضر شد و با اظهارات تکان‌دهنده مادر خانواده، پرونده قتل فجیعانه محمدحسین 12 ساله زیر ضربات بی‌رحمانه پدر شکنجه‌گر در دست تحقیق قرار گرفت.

با اظهارات این زن، پدر خانواده که فراری شده بود یک روز پس از حادثه در مخفیگاهش دستگیر و با قرار قانونی روانه زندان شد. دختر 17 ساله این مرد که به کما فرو رفته بود چند روز مانده به عید به هوش آمد و با اینکه شکستگی زیادی در دستان و قفسه سینه‌اش داشت از مرگ حتمی نجات یافت

گفت‌وگو با فاطمه

فاطمه که هنوز نتوانسته به خانه‌اش بازگردد در حالی که علاوه بر جراحات جسمانی، روحش نیز آسیب زیادی دیده  گفت: هنوز باور ندارم برادرم را از دست داده‌ایم. وقتی از هوش رفتم می‌دانستم او را به بیمارستان بردند اما حتی تصورش را هم نمی‌کردم که محمدحسین دیگر زنده نباشد. نمی‌توانم به خانه‌مان برگردم. در و دیوار آنجا و حتی کوچه‌مان تصویر محمدحسین را جلوی چشمانم می‌آورد و وحشتناک است.

این دختر که همه لحظات آن شب شوم، کابوس هر روزه‌اش شده است با اینکه سعی می‌کند همه چیز را فراموش کند اما ثانیه به ثانیه فریادها و خشم پدر و ناله‌های برادر مدام در گوشش می‌پیچد.

وی درباره آن روز گفت: ساعت حدود 11 شب بود که مادرم از ابزارفروشی پدرم به خانه آمد و به محمدحسین گفت پدرت فهمیده تو 45 هزار تومان ترقه نسیه گرفته‌ای و حسابی عصبانی است. محمدحسین رنگش پریده بود. می‌دانست عاقبت عصبانیت پدر چیست! او با مادرم به مغازه رفتند آن لحظات تنها فکری که به ذهنم رسید این بود که به خانواده پدرم زنگ بزنم و از آنها کمک بگیرم اما هیچ کدام توجهی نکردند. وقتی محمدحسین به اتاق آمد رنگ به رو نداشت و صورت و دستانش زخم بود از زانویش هم خون می‌آمد. می‌گفت پدرم حتی با یک تبر او را زده است.

خواستم زخم محمدحسین را ببندم که ناگهان پدرم وارد خانه شد و با قفل کردن در ورودی سالن من و محمدحسین را در اتاق تنها گیر انداخت. مادرم پشت در بود کاری از دستش بر نمی‌آمد. پدر دست و پای محمدحسین را با بست پلاستیکی بست و به جانش افتاد. فاطمه که هنوز از یادآوری آن لحظات وحشت دارد، ادامه داد: وقتی دیدم پدرم محمدحسین را رها نمی‌کند و برادرم رمقی برایش نمانده جلو رفتم اما او مرا هم زد و چون جلوی دست و پایش بودم دست‌های مرا هم با پارچه بست و شاید سه تا چهار ساعت هر دویمان را کتک زد. این شکنجه ادامه داشت پدر مادرم از راه رسید و میله بارفیکس را از پدرم گرفت و پس از یک ساعت کلنجار رفتن با او راضی‌اش کرد محمدحسین را به بیمارستان ببرند. محمدحسین گوشه‌ای افتاده بود و ناله می‌کرد که بعدها شنیدم به بیمارستان نرسیده و جان باخته است.

این دختر که زنده ماندن خود را معجزه می‌داند، گفت: من بعد از رفتن پدر و مادرم به سختی توانستم روی پایم بایستم که عمه و مادربزرگم به خانه‌مان آمدند و شروع به تمیزکردن آثار خون‌ها کردند. وقتی خاله و مادربزرگم – مادر مادرم- آمدند خواستند مرا با آژانس به بیمارستان ببرند که پدرم رسید و به زور مرا سوار ماشین خودش کرد. آخرین چیزی که پیش از بیهوش شدن به یاد دارم این است که خودرو در جایی متوقف شد و در حالی که چشمانم سیاهی می‌رفت سرم چند باری به مانعی مثل جدول کنار خیابان خورد و به کما فرو رفتم.

فاطمه بعد از به هوش آمدن تنها یک بار با پدرش تلفنی صحبت کرده که می‌گوید جز تهدید هیچ چیزی نبود: «یادم نمی‌آید که از بچگی تا به حال وجود پدرم به زندگی‌ام آرامش داده باشد. از همان کودکی همیشه فریاد بود و بددهنی و ضرب و شتم. حتی آثار زخم و بخیه روی صورتم هم در 5 ماهگی به خاطر کتک‌‌های پدرم ایجاد شده است. حالا هم که بعد از این حادثه و داغ برادرم یک بار از زندان با من تماس گرفت چیزی جز تهدید نبود و باز هم فقط سعی داشت وحشت به دل من بیندازد. دختر نوجوان با این شرایط هنوز نمی‌داند در ملاقات با پدر چه خواهد کرد. او گفت: وقتی یاد ضجه‌های برادرم می‌افتم و چهره بدون ترحم پدر روی چشمانم می‌آید حس می‌کنم فقط قصاص پدرم آرامم می‌کند اما هنوز نمی‌دانم چشم در چشم او چه خواهم کرد و چه کلمه یا جمله‌ای به زبانم خواهد آمد.

مادر چه گفت؟

شاید تنها خاطره شیرینش از زندگی 18 ساله مشترکش با مرد بدررفتار و خشن، لحظه تولد فاطمه و محمدحسین باشد. مادر سیاهپوش با یادآوری آخرین التماس‌های محمدحسین داغش زنده شده و اشک صورتش را پر می‌کند.

یادآوری لحظه‌ای که محمدحسین با سر و صورت خونی از او آب می‌خواست و التماس می‌کرد لباسش را درآورد تا او بتواند نفس بکشد مانند تیری در قلب او فرو می‌رود. این مادر به شوک گفت: هر کس پس از این حادثه به شکلی زندگی‌ام و واکنشم در آن لحظات را تعبیر می‌کند اما هیچ‌کس نمی‌تواند حال آن لحظات من و بچه‌هایم را درک کند. من از اول ازدواجم حتی یک لحظه آرامش نداشتم و به هر بهانه‌ای شوهرم مرا زیر مشت و لگد می‌گرفت. شوهر من معتاد نبود اما بقدری خشن بود که روزگارم سیاه شد. به خاطر بچه‌هایم نمی‌توانستم جدا شوم چون او بچه‌ها را به من نمی‌داد. همه محل از رفتار او در عذاب بودند و هر کس به نوعی از او آزار دیده بود.

این زن ادامه داد: از روزی که این اتفاق افتاد و محمدحسین را از دست دادم فقط دعا می‌کردم فاطمه بماند که خدا او را دوباره به من داد اما او نمی‌تواند فضای خانه را تحمل کند و در خانه اقوام مانده است. زندگی‌ام خیلی سخت شده است. از یک طرف داغ از دست دادن محمدحسین شب و روزم را سیاه کرده و از طرف دیگر مشکلات مالی و بی‌پولی نابود‌مان کرده است. خانواده شوهرم کمکی به ما نمی‌کنند و حتی اجازه نمی‌دهند در مغازه  را باز کنم. در حال حاضر هم با کمک همسایه‌ها و فامیل زندگی‌ام را می‌گذرانم اما نگران مخارج عمل دستان فاطمه هستم.

او که از یادآوری یاد پسرش مدام گریه می‌کرد در پایان صحبت‌هایش گفت: شوهرم حتی یک سر سوزن از کشتن پسرش ناراحت نیست و همه می‌گویند چون او ولی دم است بخشیده خواهد شد اما من به عنوان یک مادر داغدیده از قوه قضائیه می‌خواهم شوهرم را به اشد مجازات برسانند. من یک زن تنها هستم که حالا با یک دختر هیچ پشتوانه‌ای ندارد از مسئولان می‌خواهم حق پسرم را بگیرند و با مجازات همسرم نگذارند خونش پایمال شود. من از روز مرگ پسرم دیگر شب و روز ندارم هر روز را با عکس‌ها و لباس‌های او به شب می‌رسانم و مطمئنم این داغ تا مجازات شوهر بداخلاقم کم نخواهد شد.







تاریخ انتشار: ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۰





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 132]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


حوادث

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن