واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب ایلام: همترین این دلایل عبارتند از : سنتی بودن جامعه ،انتخاب نماینده براساس ویژگی های کاریزمایی،عدم توجه به معیارهای عقلایی، و مهمتر از همه عدم تعادل میان انتظارات مردم با میزان توان و محدوده ی اختیارات و وظایف نماینده است . ماکس وبر جوامع را به سه دسته تقسیم نموده که عبارتند از سنتی،کاریزمایی،عقلایی. واقعیت این است که جوامع ما جز جوامع سنتی بوده و انتخاب به طور گسترده ای مبتنی بر تعصبات قومی و قبیله استآفتاب ایلام : زهرا حیدری : چرا مردم استان ما هر چهار سال یکبار بر علیه نمایندگانشان متحد میشوند ؟؟؟؟ همان نمایندگانی که خودشان انها را با آراء بسیار بالایی راهی بهارستان نموده بودند ، از قدرت برکنار میکنند . این امر دارای دلایل زیادی است اما آنچه که اصل و دال مرکزی این مقاله را تشکیل می دهد ، توجه ویژه به مهمترین دلایل متقن و تآثیرگذار بر این امر است .مهمترین این دلایل عبارتند از : سنتی بودن جامعه ،انتخاب نماینده براساس ویژگی های کاریزمایی،عدم توجه به معیارهای عقلایی، و مهمتر از همه عدم تعادل میان انتظارات مردم با میزان توان و محدوده ی اختیارات و وظایف نماینده است . ماکس وبر جوامع را به سه دسته تقسیم نموده که عبارتند از سنتی،کاریزمایی،عقلایی. واقعیت این است که جوامع ما جز جوامع سنتی بوده و انتخاب به طور گسترده ای مبتنی بر تعصبات قومی و قبیله است که در آن قبیله و تعصبات قومی بیشترین نقش و بالاترین تآثیرگذاری را دارد و گاهی برخی از معیارهای کاریزماتیک نیز از سوی مردم بکار گرفته می شود. نبود اطلاعات کافی از محدوده ی وظایف و میزان اختیارات نماینده و عدم توجه به معیارهای واقعی و عقلایی برای انتخاب نماینده باعث میشود که به محض ورود یک کاندیدا از سوی قبیله تمام تصمیمات مردم دچار تغییر و دگرگونی گردد و آنان را برای تغییرات و انقلاب های متعدد و تغییر سریع نمایندگانشان آماده نماید.اما آنچه که امروزه نقش بسیار بالایی در ترغیب مردم جامعه برای رفتن به سمت انقلاب علیه نمایندگان سابقشان دارد ،عدم تعادل میان سطح انتظارات مردم با میزان توانمندی و محدوده ی اختیارات و وظایف نمایندگان است .واقعیت تلخ جامعه ی ما این است که متاسفانه مردم تصور می کنند برای یک نماینده هیچ غیر ممکنی وجود ندارد و نماینده قادر است به طور جادویی ، تمام محال ها را ممکن نمایید و به طرز خارق العاده ای تمام مشکلات مردم حوزه ی انتخابی اش را حل کند .اما واقعیت ان است که یک نماینده مانند سایر افراد دارای یک سمت سیاسی بوده و دچار محدودیت های زیادی است و وظیفه ی اصلی اش قانونگزاری است و هرگز از توان جادویی و خارق العاده ای برای حل تمام مشکلات سخصی و عمومی که مردم متصور هستند برخوردار نیست .نمایندگان نیز مانند سایر رجال سیاسی از قدرتی با حدود و مرز مشخص و همچنین محدودیت های فراوان مواجه هستند.((((جیمز دیویس )))) معتقد است که اگر میان میزان انتظارات مردم و توان پاسخگویی ، تعادل وجود نداشته باشد انقلاب رخ میدهد .واقعیت جامعه ی امروز ما همین عدم تعادل میان میزان انتظار مردم از نماینده با میزان توان نماینده است و همین مساله باعث ایجاد شکاف میان مردم و نماینده گردیده است و به محض ورود نماینده به مجلس مردم به دلیل عدم دستیابی به خواسته هایشان که اکثرا خواسته های نابجا و غیر معقول از نماینده است و باید خودشان از طریق سایر قسمت های بوروکراتیک اداری آن مطالبات و مشکلات را پیگیری نمایند ،دچار ناراحتی و دلزدگی از نماینده می شوند .مردم باید این نوع نگرش ناصحیح را اصلاح نمایند و خواسته هایشان را با میزان توان و محدوده ی وظایف و میزان قدرتی که قانون به نماینده داده ، مطابقت دهند وگرنه هر روز این شکاف در جامعه بیشتر می شود و قطعا نماینده ها را از رسیدگی به وظایف اصلیشان باز میدارد .اینکه از یک نماینده انتظار برود که به تنهایی ، تمام مشکلات شخصی و عمومی حوزه ی انتخابی اش را در کمترین زمان ممکن حل نماید ، انتظاری غیر عقلایی و آرمانی دست نیافتنی است چرا که اگر قرار باشد یک نماینده تمام مشکلات را حل کند و به تمام خواسته ها ی شخصی مردم پاسخ دهد دیگر جامعه چه نیازی به این همه سیستم پیچیده ی بوروکراتیک اداری دارد؟؟؟؟ مردم باید به این باور برسند که وظایف و اختیارات و قدرت در بوروکراسی اداری تقسیم شده است و بر این باور غلط که یک نماینده از قدرتی گسترده و نامحدود برخوردار است و وظیفه اش حل تمام مشکلات شخصی و عمومی حوزه ی انتخابی اش است ، خط بطلان بکشند .اگر نوع نگرش جامعه به میزان قدرت و محدوده ی وظایف نماینده تغییر نکند ، قطعا هرگز توسعه و نوسازی و دگرگونی سیاسی ،فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در اینگونه جوامع رخ نخواهد داد.
پنجشنبه ، ۲۳اردیبهشت۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب ایلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]