واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
دیکتاتوری خنده!/ نگاهی آسیبشناسانه به برنامههای طنز تلویزیون جامعه > آسیبها - حسین برکتی
با اتفاقاتی که اخیرا در چند جُنگ طنز تلویزیونی شاهد بودهایم، به نظر میرسد دیگر وقتش رسیده مدیران فرهنگی جامعه در خصوص این نوع رفتارها از انفعال و تسامح دوری کنند. جای شکی نیست که پدیده این روزهای تلویزیون ایران «جُنگ»های طنز هستند؛ «جُنگ»هایی که غالبا از قالب و فرمول مشخصی پیروی میکنند و راهکارهایی چون موسیقی، دعوت از مهمانان سرشناس، جایزه، حضور تماشاگر در صحنه و ... برای جذب مخاطب در اجراهایشان دنبال میکنند. از وجوه بارز این دست برنامهها میتوان به مجری محوری آنها اشاره کرد؛ به طوری که مجری به نیابت از کارگردان، میان برنامهها و برنامه های جنبی را هدایت میکند و نقش موثری در پیشبرد سناریوی از پیش تعیین شده و منطبق با خواسته تهیه کننده و کارگردان دارد. اما جالب اینجاست در برنامههایی که این روزها شاهد آن هستیم، از تخصص نویسنده، تهیه کننده، کارشناس و کارگردان خبری نیست و مجری به پشتوانه شهرتی که به دست آورده خود را همه کاره برنامه میداند و هر طور که میخواهد برنامه را مدیریت و کارگردانی میکند. مدیران و تهیه کنندگان برنامهها نیز که غالبا کارمندهای سازمانی هستند و شناخت دقیقی از حوزه رسانه و برنامهسازی ندارند؛ با هدف جذب مخاطب حداکثری به مجری اعتماد میکنند تا به هر شکل ممکن که میتواند برنامه را پرمخاطب کند. اما این مساله تا جایی پیش رفته که انفعال مدیران نسبت به برنامههای اجرایی توسط مجریان تلویزیون به چالشی به عنوان «مجریسالاری» در تلویزیون بدل شده است. شاید بتوان گفت این قضیه از جایی آغاز شد که مجریهای تلویزیون با الفاظی چون «به برنامه من خوش اومدین» انفعال تهیه کنندگان دولتی رسانه ملی را محک زدند و هنگامی که دیدند کسی از آنها نمیپرسد چرا برنامهای که با پول بیت المال ساخته و پخش میشود را به نام خود میزنند، پا را فراتر گذاشته و خود را نماینده مردم قلمداد کردند و به نقد سازمان، نهاد و یا اصنفاف مختلف پرداختند با این توجیه که تنها میتوان با نقد جامعه را اصلاح کرد. حال اینکه کسی نبود بپرسد مجری تلویزیون که تحصیلات مرتبط با موضوع مورد بحث را ندارد و در آن زمینه کارشناس نیست چطور به این درجه رسیده که مردم را نمایندگی کند و به نقد اموری بپردازد که هیچ صلاحیتی در مورد آن ندارد؟ حدیث خرما خوری که دیگران را از خوردن خرما منع میکند شاید در این جا به کار بیاید چرا که همین دست از مجریها در برنامههای متعددشان از اینکه ما ایرانیها عجب آدمهایی هستیم که در مورد هر چیزی که به ما مربوط نیست اظهار نظر میکنیم؛ مردم را به نقد میکشند! این روند «خودبرتر بینی» و «خودصاحبنظر بینی» در همه امور به جایی رسیده که حالا دیگر از نقدهای اتو کشیده سابق خبری نیست و مجری -کارشناس سابق امروز الزامی برای خود نمیبیند که پشت کلمات ثقیل گذشته مردم و مسئولان را به باد تحقیر با عنوان نقد بگیرد؛ پدرسالار تلویزیون امروز در رقابت با هم صنفانش در شبکههای دیگر تنها به فکر گرفتن خنده بیشتر از تماشاگران حاضر در صحنه و مردم است؛ تجارتی که با ارجاعهای علمی، فقهی و عرفی آن را به امری ضروری برای جامعه معرفی میکند و خود را متولی این امر میداند. جالب آنجاست که در چنین برنامههایی که ظاهرا خندیدن بر حاضران و به سخره گرفتن آنها مباح است، هیچگاه مخاطب حق ندارد به مجری بخندد یا او، هنر و اطلاعاتش را دست بیندازد بلکه برنامه به سمتی هدایت میشود که مجری، در نقش یک دیکتاتور یا نرمتر بگوییم دانای کل، مخاطبین را به خندیدن به مهمان برنامه سوق دهد. درواقع، با دیدن این برنامهها شاهد پادگانی هستیم از تماشاگرانی که در مقام سربازان و سیاهی لشکر، باید گوش به فرمان مجری بوده و با فرماندهی او به چیزی بخندند، جملهای را تکرار کنند، دست بزنند، بایستند یا بنشینند و اگر این شرایط آنطور که فرمانده خواست پیش نرفت، با هشدار، نگاه غضب آلود، سکوت یا کلام توبیخی مجری مواجه میشوند. حالا دیگر از جُنگهایی که چند بازیگر داشت که کارهایی سهوا یا عمدا اشتباه برای خنداندن مخاطب انجام میدادند خبری نیست، بلکه نوبت به خود مردم رسیده که سوژه خنده قرار بگیرند. مردمی که از خستگی کار روزمره به یکی از این برنامهها پناه میبرند تا بلکه کمی خستگیهای یک روز کاری سخت خود را التیام ببخشند؛ حالا باید به روی صحنه اجرا بیایند و با نهایت تحقیر موجب خندهی دیگران شوند یا درخانههایشان بنشینند و به تحقیر شدن تصویری از مردمی از جنس خودشان بخندند. این در حالی است که در چنین شرایطی این پرسش به وجود میآید که در جامعهای که طبق ارزشهای دینی، اخلاقی و عرفی خود هیچگاه وسیله حجتی برای رسیدن به هدف نبوده؛ چگونه میتوان تحقیر مردم را وسیلهای برای رسیدن به شادی و موفقیت دانست؟ به نظر میرسد رسانهای که باید بازتاب دهنده عزت نفس و کرامت انسانی و اخلاق باشد، امروز در موضعی منفعل اجازه میدهد عدهای فرصت طلب، بهداشت اخلاقی جامعه را دستخوش منافع فردی خود کنند و جامعه را به بردگی سرابی از سرخوشی، غفلت و بیهوده انگاری ببرند. با اتفاقاتی که اخیرا در چند جُنگ طنز تلویزیونی شاهد بودهایم، به نظر میرسد دیگر وقتش رسیده مدیران فرهنگی جامعه در خصوص این نوع رفتارها از انفعال و تسامح دوری کنند و از شئون مدیریتی خود با اصلاح الگوی جدیدی که در تلویزیون باب شده است دفاع کنند چرا که این آسیب تنها به تلویزیون بر نمیگردد و با ادامه این روند شاهد جامعهای خواهیم بود که عزت نفس خود را از دست داده و در مواجهه با هر فکر، ایده و الگویی که به او تحمیل شود منفعلانه برخورد میکند، زیرا اینطور فرا گرفته که انسانی شایسته تحقیر و تحمیق است. 47234
کلید واژه ها: تاثیر رسانهها - آسیب اجتماعی - جامعهشناسی - تلویزیون -
دوشنبه 20 اردیبهشت 1395 - 23:14:22
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 128]