واضح آرشیو وب فارسی:مهر: انتقال فلسفه بازی چلسی و اینتر به آتلتیکو مادرید و حالا نفت تهران
نسلی که عاشق نمی شود!
شناسهٔ خبر: 3614635 - دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۳
مجله مهر > دیگر رسانه ها
دفاع دیوار بتونی که به کاتانچیو معروف شد را ابتدا در دهه هفتاد ایتالیایی ها پایه گذاشتند.با توجه به شیوه ای که می گفت ابتدا مواظب دروازه خودت باش،بعد به فکر بردن حریف. روزنامه گل نوشت: چهارشنبه شب گذشته وقتی بایرن مونیخ پا به ویسنته کالدرون مادرید گذاشت،معلوم بود که کار راحتی در برابر آتلتیکوی سیمئونه ندارد.آتلتیکویی که بارسا را حذف کرده بود و حالا آمده بود تا مقابل مردان مونیخیشانس خود را بیازماید.شیوه بازی آتلتیکو قبل از بازی البته قابل پیش بینی بود.یک بازی بسته متمرکز در نیمه زمین خودی و متراکم در باکس جریمه متکی بر ضد حمله برای برد احتمالی و استفاده از پشت دفاع حریف.سالها قبل البته تیمهای دیگری نیز این روش را آزمایش کرده بودند و گاهی هم نتیجه گرفتند.این شیوه از کجا شروع شد و بعد از دوره هایی که آزمایشش را پس داد تبدیل به فلسفه تیمهایی شد که از قبل خود را بازنده می دانستند و می خواستند با این روش تنها نتیجه را برای خود کنند؟
پایه گذاری کاتانچیوی لاجوردی ها
دفاع دیوار بتونی که به کاتانچیو معروف شد را ابتدا در دهه هفتاد ایتالیایی ها پایه گذاشتند.با توجه به شیوه ای که می گفت ابتدا مواظب دروازه خودت باش،بعد به فکر بردن حریف.در دهه هفتاد البته ایتالیا از شیوه ای که مبدعش بود نتیجه ای نگرفت و حتی در کشور خودش در ۱۹۸۰ جام ملتهای اروپا را هم نتوانست ببرد و وقتی آلمان غربی جام ملتها را روی سر بد،آنها چهارم شدند.اینجا بود که یک ترمیم اساسی در سیستمشان انجام دادند و دو سال بعد به جام جهانی رفتند.تیم بی امید ایتالیا با سه مساوی و تنها به لطف یک گل زده بیشتر به جای کامرون از گروهش بالا آمد و تازه کارش را شروع کرد.اینجا بود که ماشین گلزنی ایتالیا،چشم امیدش را به پائولو روسی بست و در گروهی سخت آرژانتین سزار منوتی را با مارادونای پدیده اش برد و در بازی بعد از آن روبروی برزیل افسانه ای تله سانتانا قرار گرفت و شایسته ترین تیم آن سال را با زیکو و ادر و فالکائو و جونیور سه بر دو به زانو درآورد و به نیمه نهایی رفت.کمی روی این بخش بایستیم.برزیل افسانه ای آن زمان فلسفه بازی اش بر زیبایی فوتبال استوار بود همه تیمهای مقدماتی را از دم تیغ گذراند و حتی آرژانتین قهرمان دوره قبل را هم با مارادونا سه بر یک برده بود.تقابل فلسفه تله سانتانا و انزو بیرزوت همان تقابلی است که تا هم اکنون ادامه دارد و می توان بر سرش ساعتها بحث کرد.برزیل ۸۲ و بعد تر ۸۶ را هنوز هم به یاد می آوریم و در خاطره هایمان عاشق بازی شان می شویم،اما از ایتالیای آن سال که اتفاقا قهرمان هم شدبه جز یکی دو نقطه چیزی در خاطرمان نمانده است.بچه های آن نسل با این فلسفه و با آن ستاره ها عاشق فوتبال شدند،نه با کاتانچیوی دیوار بتونی. این یونان از کجا پیدایش شد؟
اوایل قرن جدید بود که تیمی ظهور و افول کرد که در زمان ظهورش هم خطرش را خیلی ها گوشزد کردند.یونان در جام ملتهای اروپا ۲۰۰۴ توانست شیوه ای را تعریف کند که هیچ لذتی برای کسی که می خواست یک فوتبال ببیند نداشت.تیمی که حتی اسمهای بازیکنانش را هم به سختی می شود تلفظ کرد و به حافظه سپرد انگار از فوتبال فقط به دنیال آن جام چند کیلویی بودند که خودشان را زیر آن به رخ بکشند.بی ریشه تاریخی و بی هیچ لذت بردنی.یونانی ها مثل سرداران باستانی خودشان احیانا در زمین فوتبال جنگی غیر قابل بازگشت را شروع می کردند و می خواستند به هر قیمتی در آن پیروز شوند.بازی آتلتیکو مادرید در چهارشنبه قبل نمونه کامل شده یونانی است که هیچ کس خاطره ای با آن ندارد.یونان رد جام ملتهای اروپا تنها نامی است به عنوان یکی از تیمهایی که جام را برده است،همین. نسلی که با آن فوتبال عاشق شد را نمی شود به خاطر آورد. چلسی و اینتر؛گاس و آقای خاص
شیوه یونان جلوتر که آمد تکمیل تر شد:توپ را به حریف بده و ورودیها را ببند،ضد حمله بزن و بازی را ببر.این فوتبالی بود که در سال ۲۰۰۹ چلسی گاس هیدینگ بازی کرد و تنها تیمی که توانست متوقفش کند بارسای تازه متولد شده پپ گواردیولا بود.اینتر مورینیو اما در سال بعدش توانست پپ را با بارسایش در نیمه نهایی زمین گیر کند،با همین فلسفه؛دفاع متراکم در باکس جریمه و بستن ورودیها.اینتر در فینال مونیخی ها را هم به همین شیوه بردند و قهرمان شدند.الان اینتر مورینیو کجاست؟ چلسی گاس هیدینگ کجاست؟ چلسی البته با همین شیوه و بدون گاس هیدینگ،با دی ماتئوی ایتالیایی در ۲۰۱۲ در مونیخ، بایرنی را برد که امید اول قهرمانی در خانه خودش بود.چلسی و اینتر لیگ قهرمانان اروپا را بالای سر بردند و نامشان فقط روی جام حک شد،اما فلسفه فوتبال چرکشان با تمرکز بر «هدف وسیله را توجیه می کند» به تیمی رسید که ۵۰ درصد راه فینال میلان را رفته است. روح سیمئونه در کالبد آتلتیکو شاید تیم سیمئونه سه شنبه شب به فینال میلان برود یا نرود.فرقی نمی کند.حرف بر سر این مسیر است.مسیر و روندی . فلسفه ای که اگر در فوتبال رشد و کند و پا بگیرد،دیگر نمی توان امیدی به فوتبال داشت.دیگر نمی توان به بچه های نسل بعد از خاطره های فوتبال سال ۲۰۱۶ گفت.نمی توان امیدی داشت به اینکه مارادونایی بیاید و از وسط زمین هفت انگلیسی را دریبل کند و دروازه پیتر شیلتون را باز کند.نمی شود عاشق کرایفی شد که در فینال ۱۹۷۴ بی هراس از صف ژرمنها،به خط زد و هلند را حدود سی و چند دقیقه از آنان پیش انداخت.ادری دیگر نمی آید که از سی متری تور دروازه داسایف را بلرزاند،فان باستنی ظهور نمی کند که چنان به توپ بکوبد که داسایف سکندری بخورد و نبیند توپ از کجایش رد می شود.اینها نمی آیند،چون نیازی نیست بیایند.چون نیازی نیست فوتبال بازی کنیم.می خواهیم جام بگیریم،نتیجه می خواهیم فقط.فقط برایمان بردن جام مهم است.چه شکلی اش مهم نیست. موافقان این نگاه اتفاقا در ایران هم زیادند.آنهایی که اعتقادی به عاشق شدن ندارند.اعتقادی ندارند که این فوتبال باید ادامه پیدا کند.یک لحظه فکر کنید اگر مسی ای ظهور نمی کرد که جلوی این شیوه بایستد،چه اتفاقی می افتاد؟ یک لحظه فکر کنید اگر قرار بود آلمان ۲۰۱۴ اینگونه قهرمان جهان بشود چه اتفاقی رخ می داد؟ آتلتیکو ببرد یا ببازد،باید نگران نسلی بود که آرام آرام از این توپ و ۲۲ نفری که دنبالش می دوند بدش می آید.آتلتیکوی سیمئونه الان نبازد،بعدا حتما خواهد باخت،اما این فلسفه کور بی هیجان راه خودش را می رود.راهی که به ایران هم رسیده است.
ظهور چرک در نفت خام
این راه به ایران هم رسیده است.وقتی چهارشنبه شب آتلتیکویی را دیدیم که با یک گل بایرن پپ را برد،اصلا فکر نمی کردیم کمتر از ۲۴ ساعت بعدش عین همین روش را در استادیوم ازادی ببینیم.این را من اینجا نمی نویسم که شما فکر کنید تحلیل خودم است و احیانا با آن مخالف باشید.این را مربی نفت تهران با قاطعیت گفته است که به بچه هایشان سفت و سخت فهمانده اند که مثل آتلتیکو بازی کنند.پس می بینید که این غده اگر راهش را نبندی به بد جاهایی سرایت می کند.اگر بخواهی ضد فوتبال بازی کنی و تنها به دنبال جام باشی چرکی نگاه و فلسفه ات،انرژی منفی اش را به کل فوتبال سرایت می دهد.نفت تهران تا دقیقه ۸۲ یک توپ-حتی یک توپ-روی دروازه پرسپولیس نیاورد و بازی را با سوت پایان داور دو بر صفر برد.واقعا اهمیتی ندارد که تیم خوشحال کجا ایستاده است،اما این فلسفه نگرانی می آورد.با این روش دیگر پروین و ناصر محمد خانی و فرشاد پیوس و خداداد عزیز و علی دایی ظهور نمی کند. نفت تهران نشان داد می شود در ایران هم ابزار فوتبال بسته ماکیاولی را به خوبی اجرا کرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]