واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
نوسازی اصولگرایان، ضرورتی غیرقابل انکار
روز نو : اصولگرایان در تهران رأی نیاوردند؛ آن هم به صورت کامل. هر 30 نفر آنها در حالی از راهیابی به مجلس دهم بازماندند که در سه دوره مجالس گذشته اکثریت به دست آنها بود. اصولگرایان از اوایل سال 94 به بعد به تکاپویی جدی برای جبران شکستشان در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 افتادند. آنها بهویژه در یک سال گذشته سعی کردند تا شاید بتوانند با همگرایی هر چه بیشتر، موضعشان را بر صندلیهای سبز بهارستان حفظ کنند. از تشکیل جلسههای سه نفره آیات موحدی کرمانی، مصباحیزدی و محمد یزدی در فروردین سال گذشته بگیرید تا برگزاری جلسهای مشترک بین سران اصولگرایان و تلاش حجتالاسلام تقوی، رئیس شورای همگرایی اصولگرایان، همهوهمه نشان از گامهای جدی جناح راست کشور برای تکرار مجلسی اصولگرا بود. میهمانها هم مشخص بودند: طیفهای مختلف اصولگرایی از سنتیها و پایداریها تا جامعتین و انصار حزبالله. آنها در این جلسهها بر سازوکارهای پیروزی تأکید میکردند و البته سرخط این سازوکارها هم مشخص بود: تأکید بر نقاط ضعف دولت یازدهم و چهرههای شاخص اصلاحطلبی در سخنرانیها. شاید بهخاطر همین تأکیدها هم بود که گذشته از تلاش چهرههای شاخص این جریان سیاسی کشور برای رقمزدن انتخاباتی با احتمال پیروزی برای آنها، بحث میزان محبوبیت آنها در بین مردم، یکی از مواردی بود که در طول سال گذشته بارهاوبارها در بین رسانهها به آن پرداخته شد.
سابقه آنها نزد افکار عمومی حداقل از هشت سال رویکارآمدن دولت محمود احمدینژاد به بعد، سابقهای مخدوش تلقی میشود و بهخاطر همین هم باید سالهای آخر رویکاربودن محمود احمدینژاد را سالهایی سخت اصولگرایان و البته سالهایی برای کاهش میزان محبوبیت آنها دانست؛ اگرچه چهرههای مهم این جناح سیاسی کشور بارهاوبارها در دولت دوم محمود احمدینژاد سعی بر مبراکردن اصولگرایان از تصمیمات احمدینژاد داشتند و بسیاری از آنها حتی حمایت خود را از دولت نهم و دهم پس گرفتند اما کاهش میزان محبوبیت اردوگاه اصولگرایان چیزی نبود که با این پاپسکشیدنها دیده نشود. با همه این اوصاف ، اصولگرایان با لیستی به نام ائتلاف بزرگ اصولگرایان پا به عرصه انتخابات گذاشتهاند؛ لیستی متشکل از چهرههای نامدار این جریان سیاسی کشور از غلامعلی حدادعادل و مرتضی آقاتهرانی گرفته تا غلامرضا مصباحیمقدم و محمدحسن ابوترابیفرد و اعضای منتسب به جبهه پایداری. لیستی با شعار «معیشت، امنیت و پیشرفت.» سازوکار هم همان بود: انتقاد به اردوگاه مقابل و بهچالشکشیدن اصلاحطلبان و حامیان دولت از نظرهای فرهنگی، اقتصادی و سیاست خارجی. با همه این تلاشها و باوجود ردصلاحیتها در اردوگاه اصلاحطلبان، لیست ائتلافی اصولگرایان به صورت کامل در تهران رأی نیاورد و در دور دوم انتخابات هم پیروزی با لیست امید بود. شکستی که آنطور که امیر محبیان، رئیس مرکز پژوهشی راهبردی آریا و مؤسس حزب نواندیشان میگوید نتیجه نداشتن مقبولیت آنها در بین مردم بود. محبیان که تحلیلگر قابل اعتنایی در میان اصولگرایان به حساب میآید، در گفتوگو با «وقایع اتفاقیه» معتقد است، نوسازی تشکیلاتی اصولگرایی، ضرورتی تام و غیرقابل انکار است تا این جریان بتواند برای جبران شکستهایش بیشتر اندیشه کند. مشروح این گفتوگو را بخوانید:
آقای محبیان، همانطور که میدانید اصولگرایان در دور دوم انتخابات هم چندان موفق نبودند و با اتمام این انتخابات، اکثریت مجلس به دست اصلاحطلبان و حامیان دولت افتاد. نظر شما درباره دلایل رأینیاوردن مطلق اصولگرایان در تهران و بعضی از حوزههای انتخابیه دیگر چیست؟
دلایل رأینیاوردن اصولگرایان در بعضی از حوزهها مشابه دلیل رأینیاوردن اصلاحطلبان در بعضی از حوزههاست؛ عدم مقبولیت لازم برای کسب رأی!
اساسا به این موضوع که اصولگرایان نتوانستهاند نظر مردم را در چند انتخابات اخیر جلب کنند، اعتقادی دارید؟
نگاه به سیاست و روند تحولات از دریچه محدود و مقطعی، منجر به ظهور اشتباهات تحلیلی مهلک خواهد شد. سیاست، فرازونشیب و بالاوپایین بسیار دارد و هیچ تضمینی برای محبوبیت جاودان در سیاست نیست؛ چه اصولگرا و چه اصلاحطلب با هوشیاری خود رشد میکنند و با اشتباهاتشان افول.
قبل و بعد از انتخابات بسیاری از چهرههای اصولگرا، قراردادن چهرههای جبهه پایداری در لیست ائتلافی اصولگرایان را اشتباه میدانستند. به نظر شما آیا حضور اعضای جبهه پایداری در لیست ائتلافی اصولگرایان دلیل شکست اصولگرایان در تهران بود؟
بله؛ تأثیر داشته و به مردم پیام داد، لیست تهران در مجلس به جنجالها و درگیریها خواهد افزود.
شاید به خاطر همین رأینیاوردن و جنجالهاست که پس از نتایج هفتم اسفند نیز اصولگرایان به جای آسیبشناسی نتیجه بهدستآمده، اتهاماتی مانند دخالت دولت در انتخابات مطرح کردند. درست است؟
بعضی افراد و شخصیتها این نکته را مطرح کردهاند که لابد دلیلی ارائه خواهند داد. ستاندن حق اعتراض قانونی میتواند بستر دیکتاتوری را فراهم کند. دقت کنید که در بازیهای سیاسی در عمل به حذف حقوق مردمسالارانه دست نزنید.
آیا شما با این نظر که اصولگرایان در این سالهای اخیر نتوانستهاند زایشی داشته باشند و اگر زایشی بوده، رادیکالیزم شده است، موافقید؟
این فرض درست نیست یا حداقل دقیق نیست. اصولگرایان زایش بسیاری هم داشتهاند و رشد رأی آنها در مقایسه با دورههای قبل حاکی از این است اما محوریتیافتن تندخویان دلایل زیادی دارد که جای پردازش بسیار دارد و فضای سیاسی کشور، بستر لازم را فراهم کرده است.
با همه این تفاسیر، آیا امکان تشکیل ائتلافی فراگیر از سوی اصولگرایان برای انتخابات سال 96 وجود دارد؟
مهم، رسیدن به ائتلاف فراگیر و مانند آنها نیست. بالاتر از این اسمهای دهانپرکن باید به صورت ریشهای مشکلات را دید و جریان اصولگرایی را مفهوما و از نظر تشکیلاتی نوسازی کرد.
این ائتلاف باوجود غیبت ریشسفیدانی مانند آیتالله مهدویکنی و مرحوم عسگراولادی حول چه افرادی میتواند شکل بگیرد؟
هرچند غیبت این بزرگواران صدمهای به سامان اصولگرایی وارد کرده ولی فرصتی هم پدید آمده که اصولگرایی را از شانههای افراد برداریم و بر تشکیلاتی قدرتمند؛ ملی و مردمسالار قرار دهیم. نوسازی تشکیلاتی اصولگرایی ضرورتی تام و غیرقابل انکار دارد.
آیا امکان بازگشت اصولگرایان به برخی چهرههای میانهرویشان مانند علی لاریجانی وجود دارد؟
اصولگرایان به آقای علی لاریجانی دید مثبتی دارند. البته فقط پایداریها شدیدا و شاید غیرمنطقی با وی خصومت میورزند. البته آنها باید مواظب باشند در تخاصم از حدود اخلاقی، عقلی و شرعی خارج نشوند وگرنه ممکن است شایعاتی که حکایت از دیدارهای بعضی از پایداریها و حمایت آنها از ریاست عارف برای جلوگیری از ریاست لاریجانی دارد، صحیح پنداشته شود که در آنصورت به وجهه این دوستان در میان اصولگرایان صدمه خواهد خورد. البته حتما بعضی از علمای گروه پایداری مواظبت خواهند کرد اما بعضیها هم بهجز پایداریها به لاریجانی انتقاد دارند که بیشازحد به اصلاحطلبان نزدیک شده که توجیه سیاسی و عقلانی ندارد و دکتر لاریجانی باید به این نکات هم دقت کند.
به نظر شما آیا رأی مردم در تهران و در دور دوم انتخابات در بعضی از شهرستانها، رأی به تغییر ریاست مجلس هم بود؟
عقلا لاریجانی باید گزینه مطلوب اصولگرایان معتدل، مستقلها و اصلاحطلبان و بهویژه هواداران دولت باشد؛ زیرا مدیریت او فضا را از دوقطبیبودن خارج و معتدل میکند و شنیدهام ظاهرا بزرگان جناح اصلاحات هم در رایزنیها به همین نتیجه رسیدهاند و احتمالا به آقای عارف پیشنهاد نایبرئیس اول یا مرکز پژوهشها را خواهند داد ولی بههرحال باید منتظر شد و دید چه اتفاقی میافتد.
اما به نظر میرسد رأی مردم چیزی غیرازاین را نشان میدهد؟
ریاست مجلس محصول رأی نمایندگان و رایزنیها در محافل سیاسی است و برای ریاست مجلس اصولا از مردم رأی گرفته نمیشود.
تاریخ انتشار: ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]