واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ایران کشوری بزرگ و پهناور است. ایران، تهران و تهران خیابانی خاص به حساب نمیآید. شناخت چنین گسترهای طویل با تعیین مختصات مجازی و بر مبنای داد و ستد اطلاعاتی در دنیای دیجیتالی «وب» و بزرگراههای اینترنتی با قضاوت عقل و واقعیتهای زندگی پویا و فرهنگی ایرانیان مغایرت دارد. اعلام زودهنگام و قضاوت پیروزی انتخاباتی بر مبنای دادههای کاربران اینترنتی در انتصاب رمانتیک رئیسجمهور خیالی و متعاقب آن متهم کردن دستگاههای اجرایی و نظارتی به تقلب و سپس آتش زدن چند مغازه، بانک، خودروي سواري و اتوبوس، از همان سنخی است که به قول «آلبرکامو» به دنیای «فحشای کلمات» در لیبرال - دموکراسی تعلق دارد. کامو میگوید: «ما در عصر «فحشای کلمات» زیست میکنیم؛ میگوییم «صلح» اما «خشونت» و «جنگ» را اراده میکنیم و...». واقعیت این است که پس از دورهای فترت، زبان دیجیتالی و مردم گریزانه سازمان ریاستجمهوری در دولتهای هاشمی و خاتمی به زبانی واقعی و عینی در دولت نهم تغییر یافت. اهالی توهم، بخواهند و نخواهند مردم شهرها و روستاهای ایران زمین، دکتر احمدینژاد را از نزدیک دیدهاند، با او حرف زده و با وی نفس کشيدهاند. رئیسجمهوری را دیدهاند که در خانههای محقر و چادرهای عشایریشان با آنها همسفره شده است. رئیسالوزرایی که دست بسیاری از ملت را به گرمی فشرده و بر دستان پینه بسته برخی از آنها بوسه زده است. حقیقت این فرد با توهمات دنیای «وب» متفاوت است. در دنیای وب حتی کاربرانش در بیان محبت و رفاقت به یکدیگر دروغ میگویند. قرار ازدواج میگذارند اما بعدا معلوم میشود هر دوی آنها جزو پسران يا دختران اینترنتیاند. آری! سیاستی که با پیامک و با عشوههای اینترنتی ساخته شود، بنیانهایی به غایت سست دارد که با قدارههای طایفه اوباشان نیز پا نخواهد گرفت. انتخاباتی که با نظرسنجیهای اینترنتی و مجازی شکل بگیرد و بیاعتنا به مردمان واقعی ایران در تمامیت تهران و اصفهان و ایلام و خراسان و مازندران و... مهندسی شود و موجودیت خویش را اعلام کند، معلوم است که جزو دروغهای بزرگ به شمار خواهد آمد. آقای نخستوزیر! چشمها را باید شست و جور دیگری باید دید. حقیقت و عینیت در ایران، حقیقیتر از واژگانی است که صرفا از سوی موتورهای جستوجوگر گوگل شناسایی شود. جنبشهای اجتماعی در ایران عمومیتر از آن است که با چند متر پارچه سبز در خیابانها و میادین خاص به رخ ملت کشیده شود. آری! برخی در عصر فحشای کلمات زیست میکنند. میگویند دموکراسی اما دیکتاتوری اراده میکنند! میگویند مشارکت حداکثری مردم، اما پس از دریافت «نه» بزرگ، از آخورهای ضدمردمی و تلویزیونهای لسآنجلسی سردر میآورند! میگویند،جامعه مدنی اما بانک آتش میزنند و فروشگاه غارت میکنند. میگویند، راستگویی و اخلاق اما در دروغی شگفتآور و تاریخی در ظهر روز انتخابات اعلام پیروزی میکنند و قرار جشن و پایکوبی میگذارند. میگویند، احترام به حقوق خصوصی اما پس از باخت، قمه میکشند و در برخی خیابانهای شهر راهزنی میکنند و... اما بخواهیم و نخواهیم 22 خرداد88، انقلاب اسلامی ایران جوان شد. آری! در ابتداي ورود به دهه چهارم انقلاب، اثبات شد که بهار دولت اسلامی و ملت ایران هرگز خزان ندارد و... از اینرو میتوان گفت، ساخت جمهوری دهم پیروزی محیط واقعی بر فضای دیجیتالی جنبشهای اجتماعی و نیز افول عصر فحشای کلمات لیبرال - دموکراسی در ایران است. مجتبی زارعی* * رئیس مرکز پژوهش و اسناد ریاستجمهوری /1001/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 242]