واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: محمد رضا خاتمی:بایدازروحانی تقدیر کرد/مخالفت باافراطیگری درون اصولگرایان کم طنینترازمیان اصلاحطلبان نیست
در سیاست بازنشسته شدم. کار حرفه ای خودمان را می کنیم ولی تجربیاتی داریم که اگر این تجربیات به درد کسی بخورد آنها را منتقل می کنیم.
بعد از ده سال ممکن است به سال 84 برسیم. یعنی اگر شروع دگرگونی را سال 92 بدانیم ده سال باید تلاش کنیم تا به سال 84 برسیم.
به گزارش عصر ایران به نقل از جماران اهم سخنان سید محمدرضا خاتمی از اين قرار است:
**در مورد انتخابات بگویم که ما پیروزی کامل به دست آوردیم؛ نه از این لحاظ که ما بشماریم چند کاندیدای اصلاح طلب، چند اصولگرا و چند مستقل رأی آورده اند؛ بلکه به جهت هدف گذاری که برای مجلس کرده بودیم پیروز شدیم. هدف گذاری ما این نبود که یک مجلس اصلاح طلب مانند مجلس ششم داشته باشیم بلکه هدف ما این بود که مجلسی داشته باشیم که از آن دیگر صدای افراط و تندروی به گوش نرسد و این هدف حاصل شده است.
**بعد از حوادث تلخ سال 1388 کشور در یک سراشیبی قرار گرفت که حاصل آن را می بینیم: ورشکستگی اقتصادی، اضمحلال اخلاقی، انزوای جهانی و مشکلات دیگری که دولت قبلی آنها را ایجاد کرد. در آن زمان صدای جنگ به گوش می رسید، مردم مشکل دار تر می شدند و کشور در معرض آسیبهای فراوانی از فقر و فساد قرار گرفته بود.
**پروژه اصلاح طلبان برای نجات کشور پروژه تمام شده ای نیست. اين استراتژي ماست. ما براي مجلس فعلی، شوراهای بعدی و ریاست جمهوری بعدی هم همین رسالت را داريم.
**اعتماد و توجهی که مردم به جریان اصلاحات، اعتدال و عقل گرا دارند شاید آخرین فرصت هایی باشد که به نظام می دهند. اگر نگذارند این جریان کار خود را کند ممکن است مردم به اجماعی برسند که کلا توان حل مشکلات وجود ندارد؛ یعنی زیان اصلی را کشور می کند نه فقط جریان اصلاح طلبی یا اصولگرایی . ما وظیفه خود می دانیم از واقعیت انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و قانون اساسی دفاع کنیم و پای آن هم ایستاده ایم.
**شاهد شکل گرفتن یک جریان عقلانی دلسوز هم در میان آنها هستیم. شما ببنید اگر4 سال پیش صداهای تندرو غالب بود، امروز در درون اکثریت جریان اصولگرایی زاویه ایجاد می شود و این جریان های تند و افراطی به گوشه رانده می شوند و از دامنه نفوذ و اثرگذاری آنها کاسته می شود. امروز صدای ضد افراط گرایی درون اصولگرایان کم طنین تر از درون اصلاحات نیست.
**جریان اصولگرایی به لحاظ فکری روز به روز اصلاح طلب تر می شود. یعنی آن چیزهایی که ما روزی می گفتیم و برای اصولگرایان تابو بود امروز آنها پذیرفته اند و بیان می کنند و در عمل هم عملیاتی می کنند. این یک پیروزی برای جریان اصلاح طلبی است. ما یک ائتلاف نانوشته و هماهنگی و منسجم داریم که در مجلس آینده و حاکمیت جلوی افراط گرایی را بگیریم و این موفق بوده است.
**در سیاست بازنشسته شدم. کار حرفه ای خودمان را می کنیم ولی تجربیاتی داریم که اگر این تجربیات به درد کسی بخورد آنها را منتقل می کنیم.
**فضای رسانه و دانشگاه ما قابل مقایسه با قبل سال 92 نیست و ما بهبود زیادی را شاهد هستیم . فضای اجتماعی فضای فرهنگی خیلی بهتر شده است هرچند تا مطلوب هنوز فاصله خیلی زیاد است. دستگیری ها، برخوردهای قضایی و.. خیلی فرق کرده است. بله! روی رهبری جریان اصلاحات فشار زیادتر شد؛ قابل تصور هم بود که این اتفاق بیفتد. لذا ما در مجموع از جمله سیاست داخلی پیشرفت های خوبی داشته ایم.
**نامه آقای کروبی اگر قبل از سال 92 نوشته می شد معلوم نبود چه اتفاقی می افتد. این نشان می دهد تحمل حاکمیت بیشتر شده است و امیدوارم به این نتیجه رسیده باشند که روش های گذشته جواب نمی دهد.
** اصلا چرا ما و آمریکایی ها بر سر برجام به توافق رسیدیم؟ دیدیم که هیچ راه دیگری وجود ندارد؛ ما دیدیم اگر بخواهیم ادامه دهیم تحریم ها و گرفتاری ها دردسر ساز می شود، آمریکایی ها دیدند هرچه فشار می آورند آن خواسته شان که از بین بردن توان هسته ای کشور است اتفاق نمی افتد و تازه توانمند تر هم می شود. پس ما به این نتیجه رسیدیم که باید کاری کنیم که هم ما به خواسته مان برسیم و هم آمریکایی ها احساس کنند ضرر نکرده اند؛ در واقع باید همان برد- برد که آقای روحانی می گوید در داخل هم اتفاق بیفتد.
**در کشور نیازمند مفاهمه هستیم. سالهاست که اصلاح طلبان به این نتیجه رسیده اند، بخش عمده اصولگرایان هم به این نتیجه رسیده اند. همه حاکمیت آن زمان که نیاز را احساس کند، دریچه ها را باز کند و این راه سخت را برای گفت و گوی ملی باز کند به سرعت این مسائل و مشکلات ما حل کند.
**باید از شخص آقای روحانی تقدیر کرد؛ ایشان شجاعانه روی موضعشان ایستاده اند، برای اجرای برنامه ها خصوصا برنامه های سیاسی تلاشهای زیادی انجام داده اند. اما دو مسأله وجود دارد؛ یکی اینکه قدرت دولت محدود است و دست آن در تحقق مطالبات ملی خیلی باز نیست. نکته دوم اینکه در شرایط مجلس قبلی، دولت نتوانست همکارانی را در سطح ملی و منطقه ای انتخاب کنند که به برنامه های آقای روحانی اعتقاد داشته باشند و حتی اگر معتقد باشند قدرت اجرای آنها را داشته باشند، الان شرایط تغییر کرده است و دولت می تواند انسانهای عاقل و توانمند را برای مدیریت های پایینی و میانی انتخاب کند که بتوانند مجری سیاست های دولت باشند.
**بخشی از مخالفت ها با دولت «دادن زدن ناشی از شکست» است. دقیقا مانند آدمی که در تاریکی راه می رود، وحشت سراپای وجودش را گرفته و فکر می کند با داد زدن می تواند ترس را از خود دور کند. لذا این کارها را نباید خیلی اعتنا کرد.
**مجلس دهم یک مجلس سیاسی حزبی و جناحی نیست که دنبال این باشیم که چه کسی اکثریت و چه کسی اقلیت است. این مجلس همراه و همکار دولت خواهد بود.
**مجلس دهم می تواند «مجلس گفت و گوی ملی» شود؛ یک مجلس مفاهمه شود.
**بسیار علاقه مندم و خوشحال می شوم که آقای عارف رئیس شود. ایشان اصلاح طلب اصیلی است که فعالیت کرده و رأی اول تهران را آورده و لیاقت و شایستگی هم دارد. همه تلاش خودمان را هم باید بکنیم. اما تبصره ها یا ملاحظاتی هم داریم؛ اولا ما هر کاری می کنیم باید توجه کنیم که مجلس آینده نباید باعث جدایی و اختلاف بین اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل در مسائل اصلی که وجود دارد، شود. دومین مسأله ای که من دارم شفافیت است. یعنی کاری که ما می کنیم شفاف باشد. یعنی مردم بدانند که ما چه کار می کنیم. مثلا به مردم توضیح دهیم که به خاطر این شرایط و این مسائل و مشکلاتی که وجود دارد ما برای اینکه کارآیی مجلس را بالا ببریم اشکال ندارد که مثلا به آقای لاریجانی رأی می دهیم. این شفافیت خیلی مهم است.
**اگر ما می خواهیم مجلس آینده مجلس گفت و گو و گفتمان ملی شود از الآن باید وارد گفت و گو شوند. پایگاه آقای عارف و آقای لاریجانی در مجلس نزدیک است. باید با هم بنشینند و به تفاهم برسند. اگر قرار بر یارکشی باشد و این یارکشی منجر به جدایی و افتراق شود گرفتاری خود آقایان در داخل مجلس زیادتر می شود.
**چالش هایی که بر دولت می آید دو جنبه است. یک جنبه این است که نگذارند دولت در عرصه اقتصادی هیچ تحولی ایجاد کند؛ که ابعاد گوناگونی دارد. این ابعاد مختلف ممکن است در عرصه داخلی به فرض کارشکنی باشد و یا در عرصه سرمایه گذاری خارجی، توسعه منابع اقتصادی با مشکل رو به رو شود. حتی ممکن است توسعه روابط خارجی ما تحت تأثیر قرار بگیرد. اما جنبه ديگر یک «پروپاگاندای سیاه» خواهد بود؛ شایعه پردازی، دروغ زنی، سوء استفاده از تریبون ها و رسانه ها برای اینکه دولت را از چشم مردم بیاندازند، بدون اینکه هیچ واقعیتی در پشت آن پروپاگاندای سیاه باشد.
**در رسانه ها می خوانم که می گویند «احمدی نژادیسم»! من اصلا نمی فهمم یعنی چه؟ عده ای بودند که آمدند مسئولیت اجرایی کشور را در دست گرفتند و به اعتقاد ما مملکت را خراب کردند؛ آخر این چه مکتبی است؟ مکتب تخریب! چنین کلمه ای معنا ندارد.
**آقای احمدی نژاد جایگاه و پایگاه چندانی ندارد. ممکن است عده ای طرفدار ایشان باشند، به او رأی بدهند و برایش تبلیغ کنند اما فریب این فضاسازی کاذب را نباید بخوریم. حالا هم اگر فکر کنیم چون ایشان گفته اصولگرایان بدون من صفر هستند و نتیجه انتخابات مجلس دهم هم این را نشان داد پس ایشان خیلی آدمی است که اگر بیاید شق القمر کند حرف صحیحی نیست؛ نه! آقای احمدی نژاد تجربه 8 ساله ای در این کشور دارند که جز خود ایشان و اطرافیانش کسی از آن رضایت ندارد؛ نه مردم، نه اصلاح طلبان و نه اصولگرایان، نه رهبری رضایت دارند، نه بزرگان حوزه رضایت دارند و نه دنیا؛ هیچکس رضایت ندارد! بنابراین اصلا مفهوم ندارد که ما نگران باشیم آقای احمدی نژاد بیاید و اتفاقی بیفتد؛ هیچ اتفاقی نمی افتد.
**طرح يک دوره اي بودن دولت روحاني، يک آرزو است! بيانش اشکالي ندارد!
تاریخ انتشار: ۱۹:۲۳ - ۲۹ فروردين ۱۳۹۵ - 17 April 2016
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]