تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 9 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس چيزى از حقّ برادر مسلمان خود را نگه دارد [و به او ندهد]، خداوند، بركت روزى ر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

سود سوز آور

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

مبلمان اداری

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1802739761




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

طلبه‌ها اقشاری فعال در شبکه‌های اجتماعی/ فرزندان بسیاری از مراجع پزشک و مهندس‌اند


واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: حجت الاسلام مولایی مطرح کرد؛ طلبه‌ها اقشاری فعال در شبکه‌های اجتماعی/ فرزندان بسیاری از مراجع پزشک و مهندس‌اند
طلبه‌ها اقشاری فعال در شبکه‌های اجتماعی/ فرزندان بسیاری از مراجع پزشک و مهندس‌اند

مدیرعامل خبرگزاری حوزه در مورد زی طلبگی یا همان روش زندگی طلاب، به گفت وگو پرداخت. به گزارش ایلنا به نقل از شفقنا، حجت الاسلام حسن مولایی استاد حوزه علمیه قم و مدیر عامل خبرگزاری حوزه های علمیه و مدیر مسئول هفته نامه افق حوزه درباره زی طلبگی و ارتباط با دنیای مدرن معتقد است: چنانچه در تفکرات و اعتقادات مان  نگاهمان به سنت ها باشد و در استفاده از ابزارها نگاهمان به دنیای نو باشد، اگر این دو را با یکدیگر داشته باشیم، یعنی سنت ها را بخاطر استفاده از ابزارها از دست ندهیم و ابزارها را بخاطر نگاه به سنت ها از دست ندهیم فکر می کنم که زندگی خوب و نسبتاً ایده آل اخلاقی خواهیم داشت.   همانطور که امروزه بسیاری از طلاب جوان در حال استفاده از شبکه های اجتماعی هستند و بسیاری از کارهای ایشان از همین طریق برای حوزه در حال انجام شدن است. فکر می کنم طلبه ها جزو قشرهای فعال در دنیای مجازی، هستند. او همچنین به تحصیلات عالیه فرزندان غالب علما و مراجع اشاره کرده و برخلاف سنت های قبل که فرزند راه پدر را می رفت می گوید: من بسیاری از فرزندان روحانیون و مراجع و علما را می شناسم که توفیقات بزرگی داشته اند. دختران و پسران بسیاری از مراجع و بزرگان پزشک و مهندس هستند و در خیلی از ساحت های علمی توفیقات منحصر به فردی را داشته اند. متن گفت وگوی شفقنا زندگی با حجت الاسلام مولایی به شرح زیر است: *آیا نگاه روحانیون به زندگی متفاوت با نگاه مردم عادی به زندگی است؟ به صورت طبیعی کسی که زندگی و دنیا را از نگاه دین می بیند، به همه مسائل دنیا نگاه دوم دارد؛ نه اینکه نگاه اولی را به آن داشته باشد. بر این اساس تفاوتی را که می شود بین روحانیون و مردم در ارتباط با زندگی مطرح کرد این است که شاید بسیاری از مردم رنگ مادی شدن دنیا و زندگی روزمره شان پررنگ تر باشد نسبت به نگاهی که روحانیت به زندگی عادی دنیوی دارند. گرچه شاید مواردی هم پیدا شود که تا اندازه ای متفاوت باشد، اما اصل این است. کسی که با عارف سرو کار دارد و آیات قرآن و روایات ائمه را خوانده است ، به صورت طبیعی یک تفاوت راهی را با دیگران پیدا می کند و نگاه اول او به آخرت است و نگاه دوم اش به دنیا است. *دیدگاه شما درباره نحوه مواجه روحانیون و طلاب با پدیده های نوظهور اجتماعی مثل شبکه های اجتماعی چیست؟ یک نگاه تشخیصی به موضوع داریم و نگاه دیگر نگاه واقع بینانه و میدانی است. از نظر تشخیصی، طلاب به این موارد نگاه ابزاری دارند البته ابزاری که در شرع ممنوعیتی برای انسان نداشته باشد و در راه ترویج معارف دینی و تسهیل امور زندگی خوب است و قاعدتاً بایستی از آن استفاده کرد. منتهی نکته ای که در اینجا ممکن است وجود داشته باشد این است که با توجه به اینکه خیلی از ابزار نوظهور معمولاً با خود یکسری آفات و آسیب هایی را بهمراه آورده است، در گام اول مقداری تامل برای قشر طلبه و روحانیون وجود دارد. که آیا این ابزار عوارض و آفات را دارد یا خیر و با آن با احتیاط برخورد می کنند. تا اینکه هم آسیب ها و هم توانمندیهای آن شناسایی شود. بعد هم براساس تشخیصی که می دهند به گونه ای با آن تعامل و از آن بهره برداری می کنند که از آسیب های آن در امان باشند و از ظرفیت های آن استفاده کنند. این نگاه، نگاه تئوریک به ابزارهای نو هست. اما اتفاقی که در عرصه خارجی و میدانی زندگی طلاب افتاده است این است که امروز بسیاری از طلاب جوان در حال استفاده از شبکه های اجتماعی هستند و بسیاری از کارهای ایشان از همین طریق برای حوزه  در حال انجام شدن است. فکر می کنم که جزو قشرهای فعال در دنیای مجازی ، طلبه های ما هستند. *در ارتباط با نحوه تربیت فرزندان توسط روحانیون، آیا فرزندانشان را متفاوت از مردم عادی تربیت می کنند یا اینکه از همان سازو کارهایی که مردم عادی دارند استفاده می شود؟ روحانیون هم بسته به نگاه تربیتی و مبانی که به آن اعتقاد دارند و هم شیوه هایی که در موارد اجتماعی از نظر تربیتی دارند تا یک حدی یک رنگ هستند. منتهی از نظر شیوه ها، کمی متفاوت هستند. از جهت مبانی، به خاطر اینکه اصول و قوانین دینی و تربیتی یکی است، و همه به کلیات آن اعتقاد دارند و از این حیث یکی هستند. اما در شیوه ها شاید متفاوت باشند. ما در عرصه ملی و بخش بین المللی ، چه در رجال سیاسی و چه در میان رجال فرهنگی این تفاوت را به وضوح می بینیم. بعضی ها نسبت به فرزن�ی نخواهد افتاد و خیلی از روحانیون را دیده ام که این کار را انجام می دهند. در عین اینکه بر مدار دین حرکت می کنند و احکام شرع و دین را در خانه خود به اجرا در می آورند . در عین حال سعی می کنند در عدم اجرای طبیعی رسوم عرفی هم پرهیز کنند و آن را با یک  مکمل ها و ابتکاراتی تعدیل کنند و سعی کنند که در زندگی شان مشکلی ایجاد نشود و آن افرادی که در این قضیه ممکن است اعتراضی داشته باشند را راضی و قانع کنند که مسائل عرفی به تداخل با مسائل شرعی نیفتد. *آیا روحانیون جدای از اینکه بخواهند قانع بکنند، خودشان قانع هستند که بتوانند قبول کنند که چنین رخدادی طبیعی است؟ بله. اکثر روحانیونی که بنده می شناسم اینگونه اند. در یک جایی که بین مسائل عرفی و شرعی تعارضی پیش می آید، مسائل شرعی را ترجیح می دهند. منتهی در جاهایی هم ممکن است که فشار عرفی به گونه ای باشد که بایستی با یک دقت نظری عمل کرد. به نظر بنده، فکر می کنم که بایستی شرایط متفاوت را دید. اما قاطبه روحانیون و طلاب ترجیح می دهند که مسائل دینی را در چنین مسائلی که اتفاق می افتد در نظر بگیرند. *جدای از این بحثی که مطرح شد، نگاه روحانیون نسبت به ازدواج خودشان یا فرزندانشان چگونه است؟ به صورت طبیعی من فکر می کنم که آن نگاه دینی و عرفی در بین روحانیون حاکم است. مثلاً بصورت طبیعی ، بحث سن ازدواج است. معمولاً دلشان می خواهد که ازدواج هم نسبت به خودشان و هم نسبت به فرزندانشان زودتر صورت بگیرد . در بعضی از مسائل فضای حاکم بر جامعه بی تاثیر نیست. بعنوان مثال مخارج ازدواج و جهیزیه مراسم ازدواج، معمولاً چون فرزندان در بین اجتماع زندگی می کنند و فرهنگ حاکم ممکن است این مفهوم را در ذهن آنها ایجاد کند که چرا مراسم عروسی را ساده گرفته اند و یا خریدهای عروسی کم بوده است و این توهین در حق او باشد . درچنین مواردی ممکن است مقداری تحمیل های اجتماعی بشود. در خانواده روحانیون هم ممکن است علیرغم میل باطنی شان ، مواردی را پررنگ تر و سنگین تر بگیرند. اما اصل برای آنها اصول پذیرفته شده دینی است که ازدواج را آسان و قابل دسترس تعریف کرده اند. در بسیاری از موارد را هم که بنده سراغ دارم این گونه است. حالا ممکن است شئون افراد متفاوت باشد. یک خانواده روحانی از نظر مالی در یک سطح خاصی باشند. مثلاً نسل و خانواده و خاندان آنها اینگونه باشند. اینها چون در سطح خانواده های خودشان ازدواج می کنند ممکن است هزینه ها و شرایط مالی شان با دیگران  متفاوت باشد. اما اگر بخواهیم از نظر کلی بخواهیم روحانیون در ارتباط  با رعایت مسائل اجتماعی ازدواج من فکر می کنم که از نظر کفه دینی آنها را پر رنگ تر نسبت به مسائل اجتماعی می بینم. *گفتن این تفکرات اجتماعی که من جرات ازدواج را ندارم، من جرات بچه دار شدن را ندارم آیا چنین تفکراتی در بین طلاب و طلبه های جوان هم بروز کرده است؟ من خیلی مشاهده نکرده ام. حالا ممکن است گاهی اوقات بصورت پیدا و پنهان با ادبیات شوخی در جایی مطرح شود، اما انصافاً بسیاری از طلاب به ارتزاق از خداوند معتقد هستند و اینکه اوست که خیر و برکت می دهد و رزاق واقعی خداوند است. منتهی در کنار خداوند واهل بیت به ما دستور داده اند که در زندگی تدبیر معیشت و حسابگر باشیم. منتهی در سطح کلی این ایمان و اعتقاد به توکل پررنگ هست.و هنوز به این شکلی که شما می فرمائید خیلی دیده نمی شود. *ممکن است باوری در میان برخی مردم وجود داشته باشد که زندگی روحانیون در حاکمیت جمهوری اسلامی که جایگاه خاصی دارند، از سطح متوسط به بالا و حتی تصور اشرافی گری داشته باشند؟ ؟ این مسئله را کسی باید تشخیص بدهد که بیاید و همه اقشار روحانیت را ، از طلبه ای که محصل و پژوهشگر است و الان در حوزه مشغول تحصیل یا تدریس است ، این موارد را تا مقامات ارشد کشور بررسی کند. همه را بررسی کند و بعد به یک میانگین که رسید بگوید جامعه روحانیت کشور چگونه است. متاسفانه ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی، به رهبری روحانیت و تدبیر نظام توسط روحانیت که انجام می شده و می شود، نگاهی در بین مردم ترویج شد که حالا چون هر کسی حاکم است، از جهت اقتصادی هم در اوج است و حال اینکه شما در این حد از زندگی مقام معظم رهبری اطلاع دارید. انعکاس پیدا کرده است که ایشان در یک سطح پایینی دارند زندگی می کنند. اخباری که از درون منزل ایشان منعکس شده است، در یک شرایط خاصی از نظر اقتصادی زندگی می کنند. ایشان تقریباً و تحقیقاً مقام اول روحانی در نظام جمهوری اسلامی هستند . *مراجع عظام تقلید چطور؟ مراجع تقلید که از بسیاری از آنها با خبر هستم شرایط زندگی شخصی شان در حد معمولی است. بعضی از علما که اهل زهد بوده اند، شرایط زندگی آنها ، زیر خط فقر بوده است. مثلاً آیت الله بهجت، ما خودمان به منزل ایشان که رفته بودیم، روی فرشی زندگی می کردند که اکثر آن نخ نما شده بود. حال آنکه بیت مرحوم آیت الله بهجت محل مراجعه مردم و وجوهات شرعی است و بصورت بسیار وسیع و فراگیر در اختیار ایشان بود. منتهی وضعیت ظاهر ایشان و لباس هایی را که می پوشیدند ، می دیدید که در همدردی با فقرا و افرادی که از دنیا بهره ای ندارند بود. کمااینکه شنیده اید که مراجع تقلید کل مایملک خود را که مربوط به عنوان مرجعیت بود همه آن ها را وقف کردند. بعضی از آنها در زمان حیاتشان کل آن را وقف کردند و بعضی دیگر هم وصیت به وقف آن از جهت قانونی نموده اند که بعد از فوت شان به صورت قانونی به حوزه تعلق بگیرد و متعلق به هیچ یک از فرزندانشان نیست. ممکن است عالمی بیاید و ده حوزه علمیه وسیع ساخته باشد، و یا موسسه تحقیقاتی سنگینی ساخته باشد. از نظر حقیقی به شخص او ارتباطی ندارد بلکه به جایگاه حقوقی ایشان ارتباط دارد، که آن هم قابل استفاده شخصی نیست. بر این اساس باید بین جایگاه حقیقی و حقوقی افراد تفاوتی قائل شد. من فکر می کنم که بزرگان ما در زندگی شخصی شان ، در حد زندگی متوسط و زیر متوسط هستند و با یک قناعتی زندگانی خود را می گذرانند. از نزدیک خانه ها و شرایط زندگانی آنها را دیده ام. غذایی که می خورند دیده ام. بر این اساس در این مسئله زندگانی بزرگان ما افتخار آمیز است. اگر بخواهیم بصورت فراگیر و کلان زندگانی طلبه ها را ببینیم، بسیاری از طلبه ها از نزدیک در قم که بخواهید ببینید، مخصوصاً روحانیونی که غیر از کار پژوهشی و علمی و آموزشی کار دیگری ندارند، بسیاری از اینها شاید سطح زندگیشان پایین تر از میانگین زندگی مردم باشد. برخی از اساتید را می شناسم که در سطح پایینی زندگی می کنند. اینگونه زندگی می کنند که از توفیقات علمی شان عقب نیفتند. گرچه زمینه های بسیار خوبی برای آنها هست که بتوانند درآمدهای مالی بسیارخوبی را داشته باشند. منتهی برای اینکه وظایف دینی ،علمی و پژوهشی شان را انجام بدهند، به گونه ای مانند اهل بیت علیهم السلام فقر را اختیار کرده اند و در سطح پایینی زندگی می کنند که خدمات علمی و پژوهشی آنها ترک نشود. که بتوانند نسبت به دین و تشیع وظایف خودشان را انجام دهند. *راز طول عمر علمای بزرگ ما که نسبت به میانگین کشوری حداقل بیشتر است، به نظر شما چه می تواند باشد؟ یک روز از یکی از پزشکان این مسئله را سوال کردیم. او پاسخی داد که منطقی بود. مرحوم آقای کردستی که در قم بود و چند سال پیش فوت کرد. ایشان می گفت، راز این قضیه در اعتقاد قلبی و آسمانی بزرگان ما هست. زمانیکه خودشان را وقف خداوند متعال می کنند، و توکل به او می کنند. خیلی از نوسانات زندگی برای آنها کم رنگ می شود و تحمل آنها نسبت به نامهربانی های دنیا بیشتر می شود. خاطره ای را از امام رضوان الله تعالی علیه نقل می کنم؛ موقعی که خرمشهر سقوط کرد و با همه تلخی هاییکه داشت، موقع شروع نماز امام، بین اقامه و تکبیرالاحرام به امام گفته بودند، در آن حال معنوی وقتی به ایشان این مسئله را گفتند، در آن حال معنوی گفتند که جنگ است و چه باید کرد و الله و اکبر گفتند و تکبیر و نماز خود را شروع کردند. با اینکه تلخی های خرمشهر را کمتر کسی مثل امام می چشد و درک می کند. بر این اساس رمز آن را باید در ارتباط معنوی و روحانی بزرگان مان با خداوند و اهل بیت علیه السلام بدانیم. *نگاه طلاب به ورزش چگونه است؟ آیا خود آنها هم ورزش می کنند؟ چیزی که از گذشته در بین طلاب متداول بوده است و الان هم بزرگان و مراجع مطرح می کنند و تا شئون طلبه گی هم سازگار است، پیاده روی است. کسانی همچون آیت الله اراکی ، یکی از رکورد دارها در پیاده روی از جهت سن و سال در بین بزرگان بود، یکی از شاخصه های ایشان تدین نسبت به پیاده روی بود. بزرگان ما این مسئله را خیلی رعایت می کردند و الان هم خیلی رعایت می کنند. منتهی نسل جدید حوزه برخی از ورزش ها را کما بیش انجام می دهند.  بعضی هم ورزش های رزمی رفته اند و توفیقات بین المللی را در برخی از ورزش های رزمی پیدا کرده اند. اما آن چیزی که در بین طلاب و روحانیون و علما متداول است که با توصیه های دیگر هم سازگار است، پیاده روی و شنا می باشد. شنا هم خیلی از بزرگان و علما انجام می دهند و برخی از آنها در شنا خیلی حرفه ای و متخصص هستند. *یعنی علمای بزرگ؟ بله. در استخرها مشاهده کرده ام که انواع و اقسام شناها را انجام می دهند. شاید بخاطر توصیه نبوی است که نسبت به شنا و تیراندازی توصیه خاصی را داشته اند. الان که تیراندازی کمتر به آن شکل مطرح است. اما شنا در جامعه هنوز متداول است . خیلی از علما را دیده ام که در شنا ید طولایی را دارند. *بعد از سی و هفت سال که از نظام جمهوری اسلامی گذشته است، آیا جامعه نسبت به روحانیون گاهاً بدبین شده یا اینکه سعه اخلاقی روحانیون و طلاب ما از حدود پنجاه سال پیش ممکن است نزول پیدا کرده باشد؟ ورود روحانیون به مناصب اجرایی چه آسیب هایی را احیانا متوجه آنان کرده است؟ به صورت کلی حکومت داری در عین اینکه زیبایی هایی را دارد و یک نگاه مثبتی نسبت به خدماتی که به افراد صورت می گیرد، وجود داشته باشد ممکن است عوارضی را هم داشته باشد. در جاهایی ممکن است به دلیل بعضی از برخوردها ، مشکلاتی که در حکومت داری وجود دارد، به صورت طبیعی این را از چشم روحانیون به درست یا غلط ببینند. طبیعی است کسی تخلفی می کند و او را جریمه می کنند . در ذهن او چون حکومت بدست روحانیون اداره می شود این جریمه ای را که پرداخت می کند بایستی از چشم روحانیون ببیند. حال ممکن است آن جریمه ای که شده است حق باشد . اما این نگاه را منفی  ولو به اشتباه آن فرد می گذارند، این یک مقوله است. مقوله دیگر اینکه یک افت اخلاقی در بین افراد طلبه و روحانی ببینیم که در طول سالهای متمادی این افت بوجود آمده است و بگویند که نسل حوزوی این گونه است. من فکر می کنم که باید متفاوت دید. گر چه ما در عصر خودمان علمایی چون آیت الله عظمی بهجت را دیده ایم که جزو سمبل اخلاقی حوزه هستند. اما نمی شود گفت که در نسل بعدی حوزه اشخاص این چنینی را نداشته باشیم. اگر به صورت کلی جامعه و روحانیت را هم عصر بدانیم، جوانانی که به حوزه می آیند از همین نسل آموزش و پرورش و همین دانشگاهها و بچه های مردم هستند که وارد حوزه می شوند. به صورت طبیعی مسائل تربیتی مقداری اثر گذار در ورودی های حوزه است و این را نمی شود انکار کرد. منتهی در حوزه توفیقات بزرگ اخلاقی وجود دارد که خیلی از این عوارض را ممکن است حل کند. اما در عین حال اگر در سطح کشور از نظر اخلاقی افتی بوجود آمد، جوانانی را که از سطح دانشگاهها و آموزش و پرورش می گیریم و وارد حوزه می کنیم، ممکن است با افت اخلاقی که در جامعه وجود دارد اینها وارد حوزه شوند. حوزه هم تا حدی می تواند  این کاستی ها را جبران کند اما ممکن است مقداری هم به چشم بیاید. اما به صورت کلی که به خیلی از علما و بزرگانمان حتی در حال حاضر هم نگاه می کنیم، نا امید به این اصل نیستیم. بلکه عرفا و بزرگانی ممکن است در مباحث اخلاقی که ورود به فرا عصری هم ممکن است داشته باشند، در این عصر و نسل پیدا شود. *نحوه زندگی شما با خانواده چطور است؟ من خیلی از کارها همچون خریدهای بیرون از خانه را خودم انجام می دهم.  اگر کارهای میدانی به من اجازه بدهند ، خیلی از کارها را  که فرصت کنم خودم انجام می دهم. ترددهای بیرون بچه ها را تا آنجا که بتوانم خودم انجام می دهم. *چند فرزند دارید؟ دو دختر و یک پسر دارم. یک پسر ویک دختر ازدواج کرده اند. دختر دوم هم به مدرسه می رود. *ازدواج فرزندانتان چگونه صورت گرفت؟ آیا ساده بود ؟ متوسط بود . خیلی پرهزینه نبود. تقریباً هم ردیف بستگان و خودمان و عزیزانی که با آنها وصلت کرده ایم بوده است. به یک میانگینی رسیدیم و در آن سطح از میانگین مراسم را برگزار کردیم. *تحصیلات فرزندانتان چگونه است؟ یکی از آنها مدرک کارشناسی از دانشگاه گرفته است. و دیگری هم درس خارج حوزه را می خواند . دیگری هم در سطح راهنمایی مشغول به تحصیل است. *در آخر اگر نکته ای به نظر شما می رسد لطفاً مطرح بفرمائید. از نظرنکات اخلاقی با توجه به فضای بین المللی که فضای ایده آلی نیست، نیازمند این است که در عرصه های مختلف، فیلترهایی را برای خود تعریف کرد که از آفت ها و آسیب های عصریی که الان وجود دارد، خودمان و نسل مان را حفظ کنیم. و در مسائل سنت گرا بودن ، در مبانی خوب است. اما در استفاده از ابزارها اشکالی ندارد که ما متجدد باشیم. چنانچه در تفکرات و اعتقادات مان ، نگاهمان به سنت ها باشد، در استفاده از ابزارها نگاهمان به دنیای نو باشد. اگر این دو را با یکدیگر داشته باشیم، یعنی سنت ها را بخاطر استفاده از ابزارها از دست ندهیم و ابزارها را بخاطر نگاه به سنت ها از دست ندهیم. من فکر می کنم که زندگی خوب و نسبتاً ایده آل اخلاقی خواهیم داشت.  

۱۳۹۵/۰۲/۰۵ ۱۶:۲۶:۳۹





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایلنا]
[مشاهده در: www.ilna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 114]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن