واضح آرشیو وب فارسی:الف: فکری به حال سونامی انزوا در جامعه بکنیم
تاریخ انتشار : يکشنبه ۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۳۷
تغییر سبک زندگی و بروز پدیده تنهایی اجتماعی و به طبع آن معضلات و جرائمی که از آن ناشی میشود به یکی از آُسیبهای مهم اجتماعی این روزها تبدیل شده است.به گزارش نسیم ، این روزها در خیابانها که قدم میزنی و از کنار افراد مختلف عبور میکنی این فکر به ذهن آدم خطور میکند که سالها پیش بیشتر افرادی که در محله خود میدیدید میشناختید. بعد از ظهرها و نزدیکیهای غروب در کوچه زنهای همسایه دور هم جمع میشدند و با هم به گفتگو میپرداختند و در کل تمایل به برقراری رابطه به اندازهای بود که حتی در برخی موارد از یکدیگر گله هم میکردند. اما امروز حتی در یک مجتمع مسکونی معمولی بسیار محتمل است که شما حتی نام همسایه دیوار به دیوار خود را ندانید و اصلا اشتیاقی برای اینکه شغل و حرفه همسایههایتان را بدانید وجود ندارد. در اتوبوس و مترو بسیار کم پیش میآید که دو نفری که یکدیگر را نمیشناسند با هم گفتگو کنند. از دانشآموزان و حتی دانشجویان که میپرسی خیلی تمایلی برای برقراری رابطه دوستی با همکلاسان خود ندارند و موارد بسیاری از این دست میتوان برشمرد که همه زنگ خطری را به صدا در آوردهاند که افراد در جامعه ما به سمت تنهایی و انزوا پیش میروند. در این خصوص سوالات و دغدغههای خود را با دکتر امان الله قرایی مقدم، جامعه شناس، آسیب شناس و استاد دانشگاه مطرح کردیم.«نسیم آنلاین»: آنچه که در سالیان اخیر مشاهده شده است نشان میدهد افراد جامعه ما به سمت انزوا و تنهایی سوق پیدا کردهاند، روابط خانوادگی کاهش قابل ملاحظهای داشته است و افراد به برقرای ارتباط با یکدیگر تمایل ندارند این مساله از چه چیزی ناشی شده است؟قرایی مقدم: این کاملاً درست است این زوالگرایی و خودگرایی و خود محوری در جامعه بالا رفته است. اصولاً بر اساس تئوری که اغلب مطرح شده به وسیله "پیتیریم سوروکین" ذهنیت حاکم بر بشریت در حال حاضر ذهنیت حسی و مادی است. در وقتی که ذهنیت حاکم بر اذهان بشریت به طور کل و در کشور ما هم بر اساس مادیات است و بر اساس حسیات است یا افراد از اشیاء شخصیتشان را میگیرند و مصلحتگرایی حاکم است. هر کسی به سود و مصلحت خود پیش میرود در چنین جامعهای با چنین ذهنیتی روابط معنوی جایش را به روابط صوری میدهد. در روابط صوری تنهایی، بیکسی، خودگرایی و خودمداری حاکم میشود. بنابراین به نظر ما که بارها بیان کردیم افراد به صورت ربات در میآیند و رباتیک میشوند یعنی مثل ربات از کنار هم میگذرند بدون اینکه همدیگر را احساس کنند، درک کنند و بفهمند و به درد دل همدیگر برسند و به همین جهت هست که میبینیم که در واقعه میدان کاج ۲ هزار نفر ایستاده بودند و کسی جلو نرفت تا آن شخصی که چاقو کشیده بود وآن جوان را کشته بود را بگیرد یا در ماجرای پل مدیریت در چند سال قبل دختر در جلوی مردم کشته شد و کسی برای کمک جلو نرفت. همچنین میبینیم که در چنین جامعهای یک پدری سه یا چهار روز است که فوت کرده ولی هیچکدام از فرزندانش اطلاع ندارند به چنین جامعهای میگوییم جامعه صوری.هر کسی در شهری مثل تهران و شهرهای بزرگتر وسیلهای است که دیگری به هدفش برسد و وقتی که به هدفش رسید باز هم فرد فراموش میشود. فرشنده فروشگاه که پشت صندوق نشسته فقط به همان اندازهای که شما پول پرداخت میکنید یا کارت اعتباری میکشید به شما توجه دارد نه بیشتر.بنابراین شما میبینید که در ایستگاه مترو میدان ۱۵ خرداد ۲ هزار نفر پیاده میشوند ولی هیچ کسی به همدیگر نگاه نمیکند و به هم لبخند نمیزند. بنابراین عواملی در این ذهنیت تنهاییگرایی مؤثر است یکی رسانههای بیگانه، سریالهای بیگانه، تلویزیون، چت یا مسئلهای که الآن در مورد اینکه بچهها در درون خانه مینشینند و با موبایل بازی میکنند.تغییر سبک زندگی که در این چند سال اخیر با شیب بسیار زیادی در حال رخ دادن است چه تاثیری بر این قضیه داشته است و آیا سبکهای جدید زندگی که جایگزین میشوند در درون خود این تنهایی را تشدید کردهاند؟بله، تغییر سبک زندگی بسیار موثر است اما بر اساس همان تئوری که عرض کردم وقتی ذهنیت معنویات قرون وسطی، شهودی است مذهب و دین حاکم است اما در جامعه ما نیست. الآن ذهنیت جامعه مادیات است یعنی پول است و پول بیتفاوتی میآورد بنابراین روابط از آن حالت معنوی به روابط صوری تبدیل میشوند. در جامعه روستایی روابط معنوی است و در جامعه شهری روابط صوری است در چنین جامعهای افراد تنها و بیهویت میشوند و این تنهایی را دوست دارند. همواره در چنین جامعهای خود شما، بنده و دیگران ناچاریم هویت خودمان را به دیگران بشناسانیم در حالیکه در جامعه روستایی شما را کاملاً می شناسند و لازم نیست که خودتان را معرفی کنید اما در تهران شما باید خودتان را بشناسانید. در چنین جامعهای روابط صوری است سلام و السلام، و در چنین جامعهای است که جرم بالا میرود چون کنترل اجتماعی نکردیم.اشاره کردید به افزایش جرم در جامعه صوری این مسئله درست است که هر چه در جامعه تنش و درگیری بیشتر باشد در نهایت تنهایی افزایش مییابد و تنهایی عامل افزایش بروز جرایم میشود؟کاملاً درست است جرم بالا میرود. به دلیل اینکه اشخاص در تهران ترس از شناخته شدن ندارند چون کسی نمیشناسد پس در چنین جامعه جرم بالا میرود. در شهری مانند کرج هم جرم بالاست.در واقعه ورامین که بنده چندین مصاحبه داشتم، شما وقتی میترسید کاری را بکنید که شناخته شوید شما که شناخته نشوید به قول "شاو" و "مککی" دو جامعه شناس شیکاگو در چنین جامعهای که ترس از شناخته شدن وجود ندارد جرم راحتتر رخ میدهد. شما وقتی که میخواهید جرمی مرتکب شوید در محل خودتان این کار را نمیکنید دور میروید و این ترس از شناخته شدن است. بنابراین دین ضعیف شده، خودکنترلی ضعیف است، در چنین جامعهای به قول آن دو جامعه شناس، انسان در تنهایی گُم میشود و چون که گُم و بیکس میشود افراد خلافکار در انبوه انسانها گم میشوند بنابراین جرم در چنین شهرهایی بالا میرود.در چنین جامعهای انسانها در تنهایی به سر میبرند و بیکس میشوند و بیهویت میشوند و همچنین ترس از شناخته شدن ندارند انسانها در تنهایی به سر میبرند و چون تنها هستند خودکشی و جرم بالا میرود.به نظر میرسد این بحران در حال تشدید شدن میباشد و اگر راه چارهای برای آن اندیشیده نشود جامعه را دچار آسیبهای فراوان میکند، راهکار مناسب برای غلبه بر این معضل چیست؟درمانش باید از طریق آموزش و پرورش و از طریق تجمع گروهها و همین کارهایی که درجامعه صورت میگیرد مانند نماز جماعت، اعتکاف، ورزشهای گروهی، تجمعات ورزشی و یا موسیقی باید سعی کنیم که مردم در این تجمعات بیشتر شرکت کنند و اینها باعث میشود که از تنهایی بیرون بیایند و احساس بیکسی نکنند آنوقت آمار خودکشی پایین میآید.چرا در آموزش و پرورش و آموزش عالی دروسی که بتوانند به صورت واقعی مهارتهای زندگی را به جوانان و نوجوانان آموزش بدهند وجود ندارند؟اینها نمیگویند چون متأسفانه بد است. ژاپن از ۱۹۴۸ روی این مسئله فکر کرده ولی ما فکر نکردهایم. ببینید تجمعات گروهی را باید اضافه کنیم، اخلاقیات و معارفی که ایران در موسیقی و اشعار دارد اینها باید بیایند به کلاس و در جمع بیاید نه اینکه برویم به سمت فردگرایی و کارهایی که تفرد دارد. متأسفانه نظام در این زمینه فکری نکرده است.آیا با این وضعیتی که جامعه در حال پیش رفتن است امیدی به بهبود این روند در آینده وجود دارد؟خیر من باید بیان کنم اگر با این وضع پیش برویم متأسفانه به جایی میرسیم که انسانها بیکس و تنها و انزوا طلب میشوند، روابط معنوی ضعیف و صوری میشود بنابراین در چنین جامعهای روابط ظاهری است و آمار خودکشی و جرم هم بالا میرود. اگر اقدامات در حوزه آموزش و پرورش بیشتر شود و فرهنگسازی کنند امیدی هست ولی با این وضعیت خیر!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]