واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
چه دکتری خواهد بود کسی که ۶۰ ساعت راهنمایی گرفته باشد؟ وبلاگ > علیانی، کورش - گاه از سر هیجان موافقت با یک تلاش به ظاهر مبارک چیزی میگوییم یا کاری میکنیم که ضررهایی نه چندان اندک دارد.
در این متن میکوشم نامهای از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی را بررسی و نقد کنم. بی پروا میگویم که مدتی طولانی است که خود را دوستدار و تحسینکنندهی او میدانم و دقیقا به همین دلیل است که نامهای از او را برای انتقاد برگزیدهام. به این دلیل که ببینیم حتی کسی به نیکخواهی و نیکبختی و آزادگی و دانش و درایت او نیز ممکن است چیزی بگوید که از مدار سنجیدگی دور افتاده باشد.
دکتر شفیعی در نامهای به رییس دانشگاه تهران از تصمیم او مبنی بر حذف دستمزد راهنمایی رسالههای دکتری استقبال کرده و گفته حاضر است سالی بیست رسالهی دکتری را مجانی راهنمایی کند. کسی که در دانشگاه درس میدهد توان و ساعات کاری مشخص و محدودی دارد حتی اگر گنج پرگوهری مانند دکتر شفیعی باشد. معمولا هفتهای سه روز کاری هشت ساعته برای چنین کسی کافی است. حال سال را نگاه کنیم که ۵۲ هفته دارد و هفتهای سه روز در این ۵۲ هفته میشود حدود ۱۵۶ روز کاری هشت ساعته. عجیب نیست اگر تعطیلات رسمی یا مرخصیهای لازم شش روز از این ۱۵۶ روز را بپوشانند. باقی میماند ۱۵۰ روز هشت ساعته. یا به عبارتی ۱۲۰۰ ساعت کاری. البته یک استاد دانشگاه که بخواهد رسالههایی را مجانا راهنمایی کند باید مقداری از این ۱۲۰۰ ساعت را به تدریس بگذراند که برای امرار معاش به سختی نیفتد و برای هر ساعت تدریس چند ساعت مطالعه لازم است. اما همهی این ها را نادیده بگیریم و فرض کنیم این ۱۲۰۰ ساعت خالص به راهنمایی ۲۰ رسالهی دکتری اختصاص یابد. یک تقسیم ساده میگوید به طور متوسط به هر رساله ۶۰ ساعت زمان راهنمایی خواهد رسید. تجربهی شخصی میگوید برای یک پایاننامهی کارشناسی ارشد دست کم ۱۲ جلسهی یک ساعته زمان لازم بود تا پروپوزال پایاننامه آماده و تایید شود. چه رسالهی دکتریای خواهد بود رسالهای که با ۶۰ ساعت راهنمایی مجانی به سامان برسد؟
حال تصور تاسی به این امر را هم در نظر بگیریم. استادانی با سطح دانش متفاوت که همه میگویند ما نیز سالی ۲۰ رساله راهنمایی میکنیم و از آن سو استادانی که میگویند چرا باید زمان خود را مجانی صرف راهنمایی رساله کنیم؟ به پژوهش خود میپردازیم و برای خود وجهه میاندوزیم. چه خواهد شد؟ حجمی از رسالههایی که بدون دانش کافی به سامان میرسند در برابر توان جدیای که به خاطر ظالمانه بودن کار بی دستمزد کناره میجوید. این عاقبت خوبی برای دانشگاه تهران است؟ البته همیشه کسانی آماده هستند تا از هر متنی خلاف نظر نویسندهاش را نتیجه بگیرند و مثلا ازاین متن چنین نتیجه بگیرند که قصد چنگ انداختن به چهرهی پاکیزهی دکتر شفیعی در کار بوده است. علنا و واضح میگویم چنین نیست. چهرهی او - خوشبختانه - درخشان است و به گمان نویسنده تا دههها بعد نیز به عنوان نمونهای از دانش و آزادگی برای ما باقی خواهد ماند. آنچه متن میگوید نکوهش هیجانزدگی است نه نکوهش دکتر شفیعی نازنین.
کلید واژه ها: محمدرضا شفیعی کدکنی -
پنجشنبه 2 اردیبهشت 1395 - 09:49:28
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 92]