واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: بخشش برای ٢ اسیدپاشی و یک جنایت
آفتاب : صبح دیروز دو مرد اسیدپاش و یک زن قاتل توانستند پس از جلب رضایت شاکیهای پرونده خود، از مجازات قصاص رهایی یابند. در این پروندهها داماد اسیدپاش که روی زن و مادرزنش اسید پاشیده بود، صبح دیروز در دادگاه جنایی با رضایت دو شاکی پروندهاش به زندان محکوم شد. دختر جوانی نیز که از سوی یک پسر مورد اسیدپاشی قرار گرفته بود صبح دیروز با حضور در دادسرای جنایی تهران رضایت خود را اعلام کرد. این درحالی است که زن قاتلی که یک پیرزن را قربانی نقشه سرقتش کرده بود، پس از گذشت ٦ سال با رضایت اولیای دم از اعدام نجات یافت.
بخشش شوهر اسیدپاش
یکی از این پروندهها مربوط به داماد جوانی است که حدود سه سال پیش روی صورت زن و مادرزن خود اسید پاشیده بود. این پرونده به روز ١٢ آبان سال ٩٢ برمیگردد. روزی که مرد جوان پس از ١٥سال زندگي مشترك، با همسرش درگیر شد و روی او اسید پاشید. آن روز ساعت ٩ صبح رقیه به همراه مادرش براي فك پملب كارگاه خياطياش به شهرداري ملارد كرج رفت؛ جايي كه شوهر سابقش در آنجا كار ميكرد. ناصر كارمند شهرداري بود و چندين سال در آنجا كار ميكرد. رقيه پس از انجام کارهایش به همراه مادرش از در شهرداري خارج شد ولي نميدانست كه چه سرنوشتي در انتظارش است. او چند قدم آنورتر از شهرداري، با شوهرش روبهرو شد. مرد عصباني که با همسرش اختلاف داشت، از پشت سر موهاي رقیه را گرفت و او روي زمين نشست. دستانش را روي صورتش گذاشت. چند لحظه بعد این مرد در بطري قرمز رنگي را باز کرد و ظرف پر از اسيد را به سمت صورت زن خالي کرد. بعد از آن درحالي كه مادر رقیه همچنان سعي ميكرد مانع كار ناصر شود، مرد جوان باقيمانده اسيد را روي پاهاي مادرزنش ريخت و فرار كرد. رقیه و مادرش به بيمارستان شهيد مدني كرج و بعد از آن به بيمارستان سوانح سوختگي تهران منتقل شدند.
از آنجا كه رقیه هنگام اسيدپاشي دستانش را روي صورتش گذاشته بود، توانست سلامت صورتش را حفظ كند، ولي دو دستش، گوش و سمت چپ بدنش در اين حادثه بهشدت سوخته بود، تا جايي که پزشکان پس از اقدامات پزشکي مجبور به برداشتن لاله گوش وي شدند. مادر رقیه هم از ناحيه هر دو پا تحت درمان قرار گرفت.
از سوي ديگر مرد اسيدپاش نيز خيلي زود به دام پليس افتاد و به این اسیدپاشی اعتراف کرد. با اعتراف اين مرد، وی يكبار در شعبه ١٠١ دادگاه عمومي شهر ملارد محاكمه و به دو سال حبس تعزيري، محكوم شد. مادر و دختر قرباني به این رأی اعتراض كردند. با اين اعتراض پرونده در دادگاه تجديد نظر استان تهران بررسي شد و قضات اين دادگاه نيز رأي را تاييد نكردند. آنها پرونده اين اسيدپاشي را براي رسيدگي دوباره به شعبه هشتم دادگاه كيفري استان تهران فرستادند. بنابراين یکبار ديگر در مهرماه سال گذشته جلسه رسيدگي به اين پرونده در شعبه هشتم دادگاه كيفري و به رياست قاضي اصغرزاده برگزار شد.
در اين جلسه، رقيه و مادرش از دادگاه تقاضاي قصاص متهم را كردند. خود متهم در حالي كه اسيدپاشي را انكار كرد، به قضات گفت: «آن روز من از روي عصبانيت رقیه را كتك زدم كه در آن لحظه او ظرف قرمز رنگي را به مادرش داد. او هم محتويات درون ظرف را روي من ريخت. همانجا فهميدم اسيد است. به همين دليل براي اينكه بيشتر از اين روي من اسيد نريزد، دست مادرزنم را هل دادم كه اسيد روي خودش و دخترش ريخت.»
با اين اظهارات قضات دادگاه پرونده را به پزشکی قانونی فرستادند تا آنها نظر خود را در رابطه با قصاص اعلام کنند. پزشکی قانونی نیز پس از بررسی اعلام کرد که امکان قصاص وجود ندارد. بنابراین صبح دیروز بار دیگر جلسه رسیدگی به این پرونده در شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. قاضی اصغرزاده در این جلسه از دو شاکی این پرونده خواست بار دیگر تقاضای خود را اعلام کنند که زن جوان به قاضی گفت: «میخواهم رضایت بدهم. چون بعد از این ماجرا دو دخترم که یکی ١٥ ساله و دیگری ١٠ ساله است، از بابت این ماجرا ضربه روحی زیادی خوردهاند و مرتب باید پیش روانشناس بروند. تا جاییکه از مدیر مدرسهشان شنیدم که گفتهاند ما را به بهزیستی تحویل بده. بعد از این موضوع بهشدت تحتتأثیر قرار گرفتم. برای همین تصمیم گرفتم رضایت بدهم تا این پرونده بسته شود. شوهر سابقم هم آپارتمانش را به نام من زده است. برای همین دیگر شکایتی ندارم.»
در ادامه مادر این زن نیز اعلام رضایت کرد. متهم نیز به قضات گفت: «من تقاضای بخشش دارم. باور کنید قصدم اسیدپاشی نبود و همه چیز در یک لحظه اتفاق افتاد.»
در پایان نیز قاضی اصغرزاده به همرا مستشارش وارد شور شدند و با توجه به رضایت دو شاکی متهم را به زندان محکوم کردند.
اسیدپاشی در نخستین روز نوروز
دومین پرونده نیز مربوط به پسر جوانی است که در اقدامی هولناک دست به اسیدپاشی زد. این پسر در نوروز سال ٩١ روی دختر ١٨ سالهای به نام شیرین اسید پاشید. درست نخستين روز سال ٩١ بود و کمتر از هشت ساعت از تحويل سال گذشته بود که «سعید» ٢٥ ساله با دختر مورد علاقهاش تماس گرفت و خواست با يکديگر ملاقات داشته باشند. آنها دو سالی میشد که با یکدیگر آشنا شده بودند؛ اما شیرین مدتي بود که رابطهاش را با «سعید» قطع کرده بود. آن روز آنها با یکدیگر در يکي از پارکهاي تهرانسر قرار ملاقات گذاشتند.
شیرین درباره آن روز گفت: «براي آخرين بار بعد از اينکه لباسهايم را پوشيدم، در آينه اتاق نگاهي به خود انداخته و به دیدار «سعید» رفتم؛ اما پس از مدتي که با هم در يکي از آلاچيقهاي پارک صحبت کرديم، متوجه ظرفي شبيه مواد شوينده در دست سعید شدم و از او پرسيدم که اين چيست. او به من گفت که در ظرف مشروب ريخته و قصد دارد آن را به من بدهد تا بخورم، اما از پذيرفتن اين درخواستش سر باز زدم که ناگهان محتويات داخل اين ظرف را به سمت راست صورتم پاشيد. در حالي که تمام صورتم ميسوخت، شروع به فرياد زدن و دويدن در پارک و خيابان کردم؛ اما با توجه به اينکه ساعات اوليه سال نو بود، فردي در خيابان نبود که من را به بيمارستان منتقل کند. سرانجام راننده سواري پژو مرا به بيمارستان منتقل کرد.»
حدود يک سال بعد و در ارديبهشت ماه در حالي که «سعید» متواري شده و قهوهخانهاي را در زنجان تاسيس کرده بود، ماموران پليس آگاهي وي را شناسايي و دستگير کردند. با اعترافات او جلسات دادگاه برگزار شد و درنهایت چهاردهم مهرماه سال ٩٢ حکم قصاص براي متهم صادر شد.
متهم نیز در جلسه دادگاه مدعي شد که اسيد را از يکي از دوستانش تهيه کرده و پيش از آنکه آن را به روي صورت قربانی بريزد، قدرت آن را روي دستش امتحان کرد و پس از اينکه متوجه شده اسيد کارايي لازم را ندارد، نوع قويتر آن را تهيه کرده است. پس از تایید این حکم پرونده برای اجرا به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد و قرار بود این حکم اجرا شود. ولی درنهایت این دختر جوان صبح دیروز با حضور در همین شعبه اعلام کرد که رضایت میدهد. او گفت متهم به او آپارتمانی داده است؛ بنابراین با رضایت شاکی پرونده بار دیگر از جنبه عمومی جرم در دادگاه کیفری بررسی خواهد شد.
قتل برای سرقت
سومین پروندهای که دیروز با بخشش پایان یافت، مربوط به زن جوانی است که ٦ سال پیش به همراه دختر ١٤ سالهاش وارد خانه پیرزنی شد و او را به قتل رساند. این زن پس از دستگیریاش در رابطه با آن روز گفت: «آن روز من و دخترم در پارک بودیم که پیرزنی برای راه رفتن از ما کمک خواست. ما هم دستش را گرفتیم و تا دم خانهاش در پاکدشت بردیم. این پیرزن به ما تعارف کرد که برای خوردن چای به خانهاش برویم. وقتی بالا رفتیم، چشمم به النگوهای طلای این پیرزن افتاد و وسوسه شدم تا آنها را سرقت کنم. چون معتاد به کراک و شیشه بودم و مشکلات مالی زیادی داشتم، تصمیم به دزدی گرفتم. برای همین به همراه دخترم دست و پای این زن را گرفتیم و پارچهای هم روی دهانش گذاشتیم تا فریاد نزند. بعد از آن النگوهایش را قیچی کردم و فرار کردیم.»
با این این اعترافات پرونده در شعبه ١١٣ دادگاه کیفری استان تهران بررسی شد و در آن جلسه این زن به قصاص و زندان محکوم شد. دخترش نیز به اتهام معاونت در قتل و سرقت به زندان محکوم شد. اما در آن زمان خانواده اولیای دم نسبت به دختر ١٤ ساله اعلام رضایت کردند این دختر پس از ١٩ ماه زندانی شدن، آزاد شد. اما حکم قصاص زن جوان در دیوان عالی کشور نیز تایید شد و قرار بود اجرا شود که صبح دیروز خانواده اولیای دم این پرونده نیز با حضور در دادسرای جنایی تهران، رضایت خود را اعلام کردند.
تاریخ انتشار: ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۳:۱۶
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]