تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکتهای مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه میتوانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدلهای [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1804730067
![نمایش مجدد: گزارشی از تکدی گری آوارگان سوری در تهران refresh](https://vazeh.com/images/refresh.gif)
گزارشی از تکدی گری آوارگان سوری در تهران
واضح آرشیو وب فارسی:فرهنگ نیوز: گفتند ایرانیها دلسوزند، ما هم آمدیم؛
گزارشی از تکدی گری آوارگان سوری در تهران روزنامه شهروند در شماره امروز خود به سراغ پدیده ای جدیدی به نام تکدی گری سوری ها در خیابان های تهران گزارشی را تهیه کرده است.
به گزارش فرهنگ نیوز، شهروند نوشت: زهرا جعفرزاده| یک دستش کاغذ پرسشدهای است و دست دیگرش محکم در دست دختربچهای گره خورده؛ روی شیشه سمت راننده تاکسی، برگه را میچسباند، بدون اینکه لبهایش به حرفی تکان بخورد، کمی سر را کج میکند. سر ظهر زیر پل حافظ است، باد ملایمی میآید. از گرما خبری نیست. راننده برگه را نگاه میکند: «من آوره سوری هستم، از شما مسلمانان تقاضای کمک دارم.» دست راننده میرود سمت داشبورد و یک هزاری میگذارد کفِ دست «حسون»؛ موهای کرک مانندی، پشت لب و صورت حسون درآمده، سنی ندارد، سرش را به نشانه تشکر تکان میدهد و میرود سمت آن یکی خودرو. دخترکِ کنارش، موها را از بالا بسته، بستنی که دستش است قطره قطره روی کف خیابان و کفشهایش میچکد. «الیف» خواهرش است. سرش را که میچرخاند، مرا میبیند. فارسی بلد نیست؛ حتی یک کلمه.با او عربی حرف میزنم. میپرسم: « از کجا آمدهای؟ سوریه؟» با لهجه سوری، جواب میدهد: بله.
از کجای سوریه؟
ما از حلب آمدیم.
چند وقت است؟ چطور آمدید ایران؟
٢٠روزی میشود. با خانوادهام آمدیم. ما یک خانواده ١٠نفره هستیم. زمینی از ترکیه آمدیم.
چطور توانستید وارد ایران شوید؟ پلیس جلوی شما را نگرفت؟
ما قبلش ترکیه بودیم، بعد از جنگ، همه چیز را از دست دادیم، خانههایمان خراب شده بود و جایی نداشتیم، ما هم به سمت ترکیه رفتیم. دوماهی آنجا ماندیم، اما هیچکس زبان ما را نمیفهمید، همه چیز هم گران بود و شرایط زندگی برایمان سخت شده بود. یکی از اقواممان که ایران زندگی میکند، به ما گفت برویم ایران. به ما گفتند ایران کشور مسلمانی است، دلشان به حال شما میسوزد و کمکتان میکنند. ما هم به سمت ایران راه افتادیم. با اتوبوس آمدیم و ٢روز در راه بودیم. پلیس به ما کاری نداشت. حتی موقع ورود به ایران ُمهری به گذرنامهمان زد، اما همه فامیلمان هنوز ترکیه هستند.
وارد ایران که شدید، مستقیم به تهران آمدید؟
بله، مردم به ما گفتند بروید تهران.
حالا کجا زندگی میکنید؟
وارد تهران که شدیم، به ما گفتند برویم جای زیارتی،. ما هم رفتیم. حالا همان جا، مکانی را اجاره کردیم و زندگی میکنیم. شبی ٥٠هزارتومان کرایه میدهیم.
اعضای خانوادهات کجا هستند؟ پدر و مادرت؟
پدرم مریض است، دیابت دارد. نمیتواند بیرون برود. مادرم در جنگ کشته شد. الان هم با ٦ خواهر و یک برادرم و خانوادهاش همان جا زندگی میکنیم. خواهرها و برادرم هم همین اطراف هستند، آنها هم از مردم کمک مالی میگیرند. ما هیچ پولی نداریم، دست خالی آمدیم. باید خرج غذا و اجاره خانهمان را درآوریم.
با این کاری که میکنید، خرجتان درمیآید؟
یک روز خرجمان درمیآید، یک روز نه. از وقتی آمدیم تهران، خیلی شرایطمان سخت است، ما دنبال این هستیم که کار پیدا کنیم و خانه بگیریم.
نگران خواهرهایت در این کشور غریب نیستی؟ زبان فارسی هم که بلد نیستند.
نه، خدا آنها را نگه میدارد. چارهای نداریم.
اینجا، خیابان حافظ را چطور پیدا کردی؟ اقوامتان اینجا را نشانتان دادند؟
نه. همینطور اتفاقی آمدیم اینجا. اقواممان کمکی به ما نکردند.
میدانی این خیابان اسمش چیست؟
نه، فقط میدانم آنجا اسمش علاءالدین است.
«حسون» ١٣سالش است، با دست آن طرف خیابان را نشان میدهد. «الیف» خواهرش دستهایش را بالا میگیرد تا حسون بغلش کند. حسون یک کلمه هم فارسی نمیداند، نه فقط او که هیچکدام از خواهرانش که تا آن طرف پل حافظ، لابهلای خودروها، دنبال کمکهای مردمی هستند. با همان کاغذهای پرسشده. کاغذهایی که نوشته رویش را یک روحانی برایشان نوشته: «داشتم نماز میخواندم که این روحانی را دیدم، ازش خواستم برایم چیزی بنویسد تا مردم به ما کمک کنند. او هم نوشت.» «حسون» اینها را میگوید. سر و وضعشان، خیلی مرتب نیست. هر روز، یک ساعت در راه هستند تا خودشان را به پل حافظ برسانند. خودش و خواهرانش و برادرش. عروسشان هم هست: «این زندگی خوب نیست، ما هر روز میآییم اینجا و از مردم کمک میخواهیم، کارمان خوب نیست. خجالت میکشیم هر روز در خیابان هستیم و دست جلوی مردم دراز میکنیم، مردم هم خیلی کمک نمیکنند.» از او درباره اقامتشان در ایران میپرسم، میگوید: «ایران جای خوبی است، اما برای ما غریب است، کسی اینجا زبانمان را نمیفهمد.»
به جز خانواده شما، افراد دیگری هستند که مثل شما از مردم کمک بخواهند؟
بله، خانوادههای سوری زیاد هستند. همه وضع مالیشان بد است. ما آواره جنگیم. چیزی نداریم.
درحلب چطور زندگی میکردید؟
وضعمان خوب بود، اما بعد از جنگ چیزی برای ما باقی نماند.
برای گرفتن کمک به سفارت سوریه یا جایی که بشود از آنها کمک گرفت، رفتهاید؟
نه، جایی نرفتیم. سفارت ترکیه رفتیم که به ما گفتند باید برای برگشت به ترکیه، ویزا بگیریم.
درحال حرفزدن بودیم که «نِسرین» آمد. دختری ریزنقش با لباس عربی و شالی مشکی. چشمان ریز سبزش، درصورت گندمگونش، جلبتوجه میکرد. اصلا شبیه ٢٠سالهها نبود. همسر برادرِ حسون است، او هم فارسی نمیداند: «تو رو خدا به ما کمک کنید، من یک دختربچه کوچک دارم، میخواهم برایش پوشک بخرم.» پولی از جیبم درمیآورم و میدهم: « ما تازه از سوریه آمدیم، دنبال جایی برای اجاره کردن میگردیم. با خانواده حسون آمدیم.» میپرسم: «خانوادهات کجا هستند؟» جواب میدهد: «همه ترکیه هستند، ما نماندیم چون زندگی آنجا سخت بود. دولت ترکیه فقط به ما غذا میداد. ما کار و جا میخواستیم.»
کسبه پل حافظ، این متکدیان را خوب میشناسند. از دو سه هفته پیش، آنها را زیر پل میبینند که لابهلای خودروها، درخواست کمک مالی میکنند. ظهر که میشود، یکی یکی، سر از اغذیهفروشیها درمیآورند. غذا میخواهند. ساعت دو، سه ظهر که میشود، همهشان جمع میشوند و میروند. «٦، ٥نفری میشوند، بینشان چند پسر و دختر ٢٠ساله هم هست.» این را صاحب یکی از اغذیهفروشیهای حافظ میگوید: «ما گاهی به آنها کمک میکنیم، اما هر روز که نمیشود.» کمی آن طرفتر، در پیادهراه، چند کودک کار با شیشه پاککن و دستمال، ایستادهاند، دو سه هفتهای است که برایشان رقیب پیدا شده: «فقط اینجا گدایی میکنند، چیزی نمیفروشند.» این را یکی از آنها میگوید. دیگری ادامه میدهد: «بیشترشان سمت بازار هستند، ناصرخسرو، کوچه مروی.» از آنجا تا کوچه مروی راه زیادی نیست. عصر اول هفته، کوچه رو به خلوتی میرود. چند مرد بارکش کنار جدول نشستهاند، یکیشان میگوید: «این بچهها همه جا هستند، زیاد هم شدهاند. از آنها پرسیدم کجایی هستید گفتند، اهل سوریه.» آن یکی مغازهدار است: «پیش ما زیاد میآیند، ما هم گاهی کمکشان میکنیم، اما کاش اینها را جمع کنند.» در شلوغی پیادهراه، از آنها اثری نیست. یکی از کسبه میگوید: «اینها همیشه نیستند، معمولا سر ظهرها پیدایشان میشود.»
![](http://farhangnews.ir/email.jpg)
95/1/30 - 07:41 - 2016-4-18 07:41:27
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فرهنگ نیوز]
[مشاهده در: www.farhangnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]
صفحات پیشنهادی
آوارگان سوری در بازار تهران؟! +تصاویر
آوارگان سوری در بازار تهران تصاویرتاریخ انتشار يکشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۰۸ ۱۰ پنج شنبه گذشته بود که در بازار تهران تعدادی از زنان و کودکانی را دیدم که برگه ها جلویشان بود که نوشته بود «من آواره سوری هستم از شما مسلمانان تقاضای کمک دارم» به گزارش باشگاه خبرنگتنها 15 درصد متکدیان مسکین واقعی هستند/کمک به کودکان کار، کمک به گسترش مافیای تکدی گری است
تنها 15 درصد متکدیان مسکین واقعی هستند کمک به کودکان کار کمک به گسترش مافیای تکدی گری است رئیس سازمان رفاه و خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران گفت تنها 15 درصد متکدیان شهر تهران نیازمند واقعی هستند فرزاد هوشیار پارسیان رئیس سازمان رفاه و خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهردمرکز تهران بدلیل تراکم بالا بیشترین نیاز را به فضای گردشگری دارد
شهردار تهران در بازدید از پروژه تبدیل اراضی انبار نفت به بوستان مرکز تهران بدلیل تراکم بالا بیشترین نیاز را به فضای گردشگری دارد شناسهٔ خبر 3593753 - شنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۱ ۲۸ جامعه > شهری شهردار تهران از پروژه در حال احداث اراضی انبار نفت به بوستان و مرکز تفریحی و گردشگرظریف و موگرینی در تهران چهگفتند؟/از برجام و آزمایشها موشکی تا حقوقبشر، بحران سوریه و بازگشایی دفتر اتحادیه
ظریف و موگرینی در تهران چهگفتند از برجام و آزمایشها موشکی تا حقوقبشر بحران سوریه و بازگشایی دفتر اتحادیه اروپا در ایران وزیر امور خارجه کشورمان پس از دیدار با فدریکا موگرینی اعلام کرد آماده سازی اقدامات لازم اداری برای باز شدن دفتر اتحادیه اروپا در ایران از موضوعات مطرح شدهبررسی کارشناسی برای ارائه لایحه تشکیل "سازمان گردشگری" به شورای شهر تهران
دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۵ - ۰۹ ۳۹ رییس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران در اولین جلسه این کمسیون در سال 95 ضمن قدردانی از اقدامات معاونت اجتماعی شهرداری تهران در تعطیلات نوروز بر ضرورت ایجاد سازمان گردشگری تاکید کرد و گفت با توجه به پتانسیل های گردشگری شهر تهران بایمنطقه 7 تهران درصورت بی توجهی به دروازه غار دیگری تبدیل می شود
دبیرشورایاری منطقه 7 تهران منطقه 7 تهران درصورت بی توجهی به دروازه غار دیگری تبدیل می شود تهران- ایرنا- دبیر شورایاری منطقه 7 شهرداری تهران با اشاره به وجود زنان خیابانی معتادان و كارتن خوابها در منطقه گفت این منطقه در صورت بی توجهی به دروازه غار محله هرندی دیگری در پایتختیونان گروه دیگری از آوارگان را اخراج کرد
یونان گروه دیگری از آوارگان را اخراج کرد ۱۵۰ آواره که بیشترشان سوری و پاکستانی اند از مسیر دریا به ترکیه منتقل شدند به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر نخستین گروه از آوارگان پنج روز پیش وارد ترکیه شدند بازگرداندن اجباری آوارگان از یونان در چارچوب توافق جنجالی اتحادیه اروپاگزارشی از سفر موگرینی به تهران
گزارشی از سفر موگرینی به تهران خبرگزاری فرانسه گزارش داد فدریکا موگرینی در رأس یک هیات اروپایی با هدف تقویت روابط تجاری و صلح در منطقه به ایران رفته است خبرگزاری ایسنا خبرگزاری فرانسه گزارش داد فدریکا موگرینی در رأس یک هیات اروپایی با هدف تقویت روابط تجاری و صلح در منطقه به انمایشگاه دستاوردهای مقابله با تکدی گری در کرج برگزار می شود
نمایشگاه دستاوردهای مقابله با تکدی گری در کرج برگزار می شود مدیرکل امور اجتماعی و فرهنگی استانداری از برگزاری نمایشگاه ارائه دستاوردهای مقابله با تکدی گری خبر داد و گفت این نمایشگاه با مشارکت تعدادی از ادارات کل استانی و نیروی انتظامی در محل پارک تنیس برگزار خواهد شد حمید رضا علایحه سازمان گردشگری به صحن شورا ارائه می شود/ پتانسیل های گردشگری تهران مغفول مانده است
لایحه سازمان گردشگری به صحن شورا ارائه می شود پتانسیل های گردشگری تهران مغفول مانده است جامعه > میراث فرهنگی و گردشگری - رییس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران در اولین جلسه این کمسیون در سال 95 بر ضرورت ایجاد سازمان گردشگری تاکید کرد و گفت با توجه ب-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها