واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: کلید در دست ماست
ابتکار در سرمقاله خود نوشت:
به گزارش نامهنیوز، رییس دیپلماسی اتحادیه اروپا در تهران است و درباره برجام چنان سخن می گوید که خرده ای یا خدشه ای به تعهد ایران در اجرای توافق وارد نمی آید. از سویی عضو ارشد تیم اقتصادی دولت در ایالات متحده در مصاحبهای با تلویزیون بلومبرگ گفته: «توافق هستهای ایران و گروه 1+5 موسوم به برجام، تا کنون «تقریباً هیچ» دستاورد اقتصادی برای تهران در بر نداشته است.» وزیر خارجه ایران نیز همه جا و به هر مناسبت از هیچ هشداری و انذاری به طرف غربی درباره تعهد اجرای برجام دریغ نکرده است. با این همه یک پرسش دشوار به جا می ماند و آن اینکه اشتهای برخی رسانه های اصولگرا به تداوم حمله و هجمه به دولت و برجام از چیست؛ و چراست؟
اینجاست که باید به این مخالفان آتشین مزاج و مضطرب بانگ زد که:
ما خود زدهایم جام بر سنگ
دیگر مزنید سنگ بر جام
به راستی در یک سویه ایستادن و تنها از دریچه تنگ طایفه ای و جناحی به همه چیز نگریستن و با دولت به هر شکل و در هر حالت، مخالفت ورزیدن و «برجام» را تنها و تنها دستاورد دولت دیدن و لاجرم با برجام نیز به دلیل مخالفت با دولت، ناسازگاری کردن چه منطقی است؟ و از آن تا به امروز کدام منفعت حاصل آمده است و کدام گره را به انگشت این همه مخاصمت و معاضدت گشوده و می تواند گشود؟ و اصلا اهالی اضطراب و التهاب چرا نمی گویند با چه چیز و از کدام منظر، این همه مخالفند؟ اگر برجام است و اگر دولت است که این توافق، متعلق به همه نظام است و حاصل خرد جمع بزرگان و خردمندان است. نه دولت روحانی مالک الرقاب توافق است و نه اصلا چنین سندی ملک طلق یک دولت و یک وزیر می تواند باشد. توافقی است برآمده از مذاکره ای اعتمادآفرین و از سر اطمینان و ایمان، که ملتی را در منظر جهانیان چنان نمایاند که قواعد گفت و گو می داند و اهل تعامل و توافق است و رسم آن را نیز آموخته است. نه از انبوهی رقیبان می هراسد و نه عنان شوق، چنان از کف می دهد که اصول دیپلماسی را فراموش کند. مطمئن و مدبرانه می آید و می نشیند و می ماند؛ و تا معامله ای متوازن و توازنی متعادل برقرار نکند از پای میز برنمی خیزد.
و دیگر اینکه چرا گمان کردهاند دولتیان به هر قیمت و در هر حالت از برجام دفاع می کنند؟ آری؛ این دستاورد دولت روحانی است و به آن می بالد. فخر هم دارد. با لشکری از رقیبان جهانی نیرومند، نشستن و حرف خود زدن و حرمت ملت خود را پاس داشتن و دیگران را به حقارت و خفت نخواندن و از مذاکراتی نفس بر و طولانی، توافقی دقیق و مبتنی بر منافع ملی بیرون کشیدن، البته افتخار دارد. اما - و هزار اما - دولت برآمده از رای ملت، موظف به پاسداشت منافع ملی است و آن گاه که ملتی چشم به دست و زبان نمایندگانشان دارند دیگر چه جای مصلحت سنجی های شخصی و دولتی و طایفه ای است.
ذکرش به خیر باد آن استاد فرزانه که روزگاری که کار ملک و ملت به گره افتاده بود به مردان سیاست آموخت که آبرویشان را از مردم گرفته اند و باید به روز مبادا، همان را نیز خرج جلالت و رفعت ملت و سرزمین کنند.
می توان با دولت مخالف بود. می توان برجام را زیان مند دانست و در هر زمانی هم، رای خویش را به صدای بلند تکرار کرد. اما نباید چنان کرد که گویی نه ملت در این میانه اصل است و نه منفعت ملت. نباید چنان سخن گفت که آشکار شود اگر امضای پای آن توافق به خط چند تنی از طایفه ما بود، آن سند را قاب می گرفتیم و بر تارک تاریخ می کوفتیم.
ای کاش هر گروه سیاسی می توانست نزد خود لااقل، تبیین کند که از برجام چه می خواهد و آنچه می خواهد اصلا تا چه حد ممکن و مطلوب است؟ آن گاه می آموختیم که در نظام جهانی، گفتمان قدرت، حاکم است و کسی برای ما راه نمی گشاید. در روزگاری که کار ما به گره تحریم افتاده بود، راه ها را خودمان گشودیم؛ و از این برگ ها در تاریخ مان کم نداریم. مانند آن روزها که در دست، اسلحه داشتیم و خاکریز به خاکریز از خاک و خون گذشتیم و پیغام فتح را از حنجره زخمی عاشق ترین خنیاگران به جهانیان رساندیم.
مبادا این همه مخالف خوانی با برجام ودولتیان از سر آن باشد که در آنچه خود داریم در برابر بیگانه به تردید افتاده ایم و یا به عارضه فراموشی دچار آمده ایم. آنان که روزگاران حماسه را زیسته اند و نسل ما که پدران و عموهایمان را دیده ایم که به پای خویش رفتند و بر شانه دیگران بازگشتند، ما که به یاد داریم روزگارانی را که خرمشهر را به معجزه دست های خالی و قلب های مطمئن آزاد کردیم، امروز چشم انتظار غربیان و آمریکاییان نمی مانیم تا نظام بانکی را برای ورود ما بگشایند یا مثلا در تهران به رسم میزبان نوازی از حضور ما در سازمان تجارت جهانی سخن بگویند.
کلید درهایی که به رویمان نمی گشایند در دست ماست. ما باید نیرومند شویم. فغان برآوردن که آن سوییان، دروازه را بگشایند از شان ما می کاهد. ما ملتی بزرگ بوده ایم و هستیم. آموخته ایم که باید ایستاد و دروازه بسته را از این سو، به قدرت بازو و خرد گشود. نه با فریاد و فغان که دیگران از آن سو بگشایند.
منبع: روزنامه ابتکار
۳۰ فروردين ۱۳۹۵ - ۰۷:۱۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 7]