محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831528600
10 روز حبس در باغ وحشت
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: 10 روز حبس در باغ وحشت
دختر نوجوان كه از سوي سه پسر شيطان صفت ربوده و 10 روز را در باغ وحشت حبس شده بود، پس از فرار مدعي شد خودش از خانه گريخته بود.
به گزارش خبرنگار ما، ساعت 9 صبح روز 17 مردادماه سال قبل مرد ميانسالي سراسيمه به كلانتري 161 ابوذر رفت و گفت دختر 14 ساله‌اش به طرز مرموزي گم شده است. وي گفت: دخترم سهيلا دانش‌آموز است. او ساعتي قبل براي خريد از سوپر ماركت محله از خانه بيرون رفت و ديگر به خانه برنگشت. وقتي به سراغ سوپر ماركتي رفتم، مرد فروشنده گفت كه دخترم امروز به مغازه او نرفته است. پس از اين به خانه دوستان و بستگانمان سر زدم و حتي به بيمارستان محل و اورژانس هم رفتم، اما خبري از او نيافتم به همين دليل به كلانتري آمدم تا دخترم را برايم پيدا كنيد.
پس از طرح اين شكايت پرونده دختر گمشده به دستور قاضي ايلخاني بازپرس شعبه هشتم دادسراي جنايي در اختيار تيمي از كارآگاهان اداره يازدهم پليس آگاهي قرار گرفت. مأموران پليس در نخستين گام شماره تلفن دختر نوجوان را بررسي كردند و دريافتند روز حادثه و قبل از آن سهيلا با شماره تلفن پسر جواني به نام آرمين تماس گرفته است. همچنين مشخص شد دختر گمشده روز حادثه با آرمين در پاركي در مركز شهر قرار ملاقات داشته است. 23 مردادماه بود كه مأموران پليس آرمين دستگير كردند. وي با طرح ادعايي گفت: يك روز قبل از حادثه، همراه تعدادي از دوستانم در پارك شهر بودم كه با سهيلا آشنا شدم شماره‌هاي تلفن‌مان را رد و بدل كرديم. روز بعد سهيلا با من تماس گرفت و خواست مرا در پارك ببيند. ساعتي بعد او به پارك آمد و مدعي شد قصد دارد به خانه عمه‌اش در ولنجك برود و از من خواست تا با مترو تا نزديكي خانه عمه‌اش همراهي‌اش كنم. من داخل مترو با او بودم تا اينكه در يكي از ايستگاه‌ها از من خداحافظي كرد و ديگر از او خبر ندارم.
در حالي كه مأموران در تحقيقات خود هيچ سرنخي از دختر گمشده نيافته بودند، متوجه شدند سهيلا نيمه شب 27 مردادماه پس از گذشت 10 روز از حادثه از سوي مأموران كلانتري ولنجك در ميدان ياسمن شناسايي و بازداشت شده است.
سهيلا در نخستين بازجويي‌ها در ادعايي گفت: پدرم معتاد به شيشه است. من در خانه آرامش نداشتم و پدرم مرا هميشه كتك مي‌زد تا اينكه روز قبل از حادثه از من خواست تا مقابل چند مرد جوان برقصم. من قبول نكردم و از خانه فرار كردم و الان 10 روز است در خيابان‌ها و پارك‌ها سرگردان هستم. وي همچنين مدعي شد در اين مدت كسي براي او مزاحمت ايجاد نكرده است. مادر سهيلا در اداره پليس گفت: مطمئن هستم دخترم را ربوده بودند و الان از ترس دروغ مي‌گويد. پس از اين مأموران دوباره از دختر نوجوان تحقيق كردند. سهيلا اين بار در بازجويي‌ها مدعي شد مدتي قبل اعضاي يك باند وي را ربوده و به مدت 10 روز در يك باغ حبس كرده بودند. وي گفت: يك روز قبل از حادثه با آرمين آشنا شدم. او به من ابراز علاقه كرد و مدعي بود كه مرا دوست دارد. آرمين شماره تلفن همراهش را به من داد و شماره همراه مرا هم گرفت. ما تلفني و پيامكي با هم ارتباط داشتيم تا اينكه روز حادثه به من پيامك داد و گفت: دلم برايت تنگ شده و خواست مرا ببيند. وقتي پيامك او را ديدم به پارك رفتم تا ساعتي با هم باشيم. آرمين از من خواست سوار خودرواش شوم و داخل خيابان دور بزنيم و من هم قبول كردم و سوار شدم. او من را به كارگاه متروكه‌اي بيرون از شهر برد. وقتي وارد كارگاه شديم دو نفر از دوستانش هم آنجا بودند. آنها يك شب مرا زنداني كردند و روز بعد چشمانم را با پارچه‌اي بستند و مرا بيرون آوردند تا اينكه وقتي چشمانم را باز كردم فهميدم داخل اتاقك باغي هستم. سه پسر شيطان صفت من را داخل اتاقكي زنداني كردند. براي اينكه فرار نكنم سگ بزرگي را هم جلو در بسته بودند. چند روزي داخل باغ بودم تا اينكه پير مرد افغاني نيمه شبي به سراغم آمد. او گفت كه نگهبان باغ است و دلش به حال من سوخته است و قصد دارد وقتي آنها به خواب رفتند، مرا نجات دهد. پير مرد افغاني ساعتي بعد دوباره به سراغم آمد و گفت كه خودروي آژانسي را كرايه كرده و قرار است مرا تا ميداني حوالي ولنجك برساند. پس از اين من به آرامي از باغ خارج شدم و سوار خودرويي شدم كه جلوی در باغ منتظرم بود. راننده آژانس مرا نزديك ميداني پياده كرد و رفت تا اينكه مأموران پليس مرا بازداشت كردند.
وي در پايان گفت: سه پسر شيطان صفت مرا تهديد كرده بودند، اگر واقعيت را به پليس بگويم خانواده‌ام را مي‌كشند و من از ترس دروغ گفتم كه از خانه فرار كرده‌ام.
با اعتراف دختر نوجوان كارآگاهان براي دستگيري سه متهم وارد عمل شدند، اما بررسي‌ها نشان داد متهمان پس از حادثه به مكان نامعلومي گريخته‌اند.
قاضي ايلخاني با بررسي دوباره پرونده به كارآگاهان دستور داد تحقيقات تخصصي خود را براي دستگيري متهمان ادامه دهند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]
-
حوادث
پربازدیدترینها