واضح آرشیو وب فارسی:نی زار:
گفت و گویی متفاوت با محمدحسن دهمرده “فرماندار نیمروز”/معرفی ظرفیت ها و کاستی های شهرستان نیمروز
نی زار : به دیدار مهندس محمدحسن دهمرده فرماندار نیمروز می روم، مدیری که سالها در جهاد سازندگی و سپس مدیریت اداره کل منابع طبیعی استان منشأ خدمات بسیار بود که تجربیات فراوانی را برایش به همراه داشت. حالا در ساختمان کوچک فرمانداری نیمروز که به ارث رسیده از بخشداری ادیمی و محصول شهرستان شدن […]
نی زار : به دیدار مهندس محمدحسن دهمرده فرماندار نیمروز می روم، مدیری که سالها در جهاد سازندگی و سپس مدیریت اداره کل
منابع طبیعی استان منشأ خدمات بسیار بود که تجربیات فراوانی را برایش به همراه داشت. حالا در ساختمان کوچک فرمانداری نیمروز که به ارث رسیده از بخشداری ادیمی و محصول شهرستان شدن این منطقه است تلاش می کند تا از جایگاه سیاسی خود در توسعه ی شهرستان نیمروز نقشی داشته باشد. ساعت هفت شب به دیدارش می روم در دفتر کارش است و پیش از قرار با ما جلسه ای دیگر را به پایان برده است. می گویم: سئوال نمی کنم، گزارش عملکرد هم نمی خواهم از گیر و گرفت ها و مشکلات بگو و او شروع می کند. اگر اجازه بدهید از راه شروع کنم که شریان هر حرکت و پیشرفت و توسعه ای است. جاده ی ادیمی جاده ی بین شهری است یعنی دو شهرستان و در واقع مرکز دو شهرستان یعنی زابل و ادیمی را به هم وصل می کند، طول این جاده ۸ کیلومتر است اما هنوز همان جاده ی دسترسی روستایی است، دو بانده و دو طرفه کردن این ۸ کیلومتر به نظرم کار چندان دشواری نیست فقط اراده و تصمیم مسئولین امر را می خواهد. در کل شهرستان برای راه ارتباطی ۲۹ روستا، به ۸۵ کیلومتر راه آسفالته نیاز داریم در کل روستاهای استان کمتر از ده کیلومتر راه مناسب داریم. در مورد راه زابل نهبندان دیدم که نوشته بودید من دیگر نمی گویم. کانال های آبرسانی در گذشته دارای سازه های کنترلی بوده که آب را به طور دقیق و کامل هدایت می کرده است، این سازه های کنترلی به طور کامل تخریب شده و از بین رفته است، آب منطقه ای با مشکل نیرو مواجه است افرادی که بوده اند بازنشسته شده اند و عملاً نگهداری به حال خود رها شده و در شرایط موجود، ورود آب به کانال ها به یک معضل تبدیل شده و مشکلات اجتماعی عدیده ای را به وجود آورده است. رودخانه ی سیستان به دو شاخه ی افضل آباد و لورگ باغ می ریزد و از این طریق وارد دریاچه می شود. اراضی دو طرف این رودخانه به صورت ثقلی از این دو آبگیری می شده، به علت تغییر در بستر رودخانه زمین ها بالا افتاده و در شرایط موجود آب وارد زمین ها نمی شود در نتیجه باید جلوی آب بسته شود تا امکان آبیاری زمین ها فراهم شود، در سال جاری چهار بار این کار انجام شده که مشکلات فراوانی دارد باید بند بسته شده و سازه های کنترل ساخته شود تا حرکت آب کنترل شود. کمی حساسیت و احساس مسئولیت می خواهد. وزارت جهاد کشاورزی مصوب کرده است که به مرغ داری های کمتر از ۲۰ هزار قطعه ای مجوز داده نشود. کارشناسی بودن یا نبودن این تصمیم باید در جای خودش بحث شود. امروزه در دنیا و به ویژه در مناطقی مثل سیستان مرغ داری های با هزار و دو هزار قطعه را هم مجوز می دهند تا اقتصاد خانگی رونق بگیرد، در کنار آن صنایع بسته بندی و کشتارگاه را تقویت می کنند و مرغ تازه و گرم را به مردم می رسانند. چون این نوع مرغداری ها مجوز از جهاد ندارند شرکت نفت هم سوخت نمی دهد. مسئولین استانی و کشوری باید در این امور توجیه شوند. در مورد حفر چاه، قانونی وجود دارد که باید پروانه ی حفر بگیرند و بابت آن هم هزینه ای بپردازند که مبنای این قانون هم حمایت از سفره های آب زیرزمینی است. در سیستان آب زیرزمینی نداریم، این آب همان آب سطحی است که با حفر چاهک کمکی به مردم می کند. بابت چاهکی که از آب سطحی برداشت می کند پروانه صادر می کنند و برای تمدید پروانه تا سیصد هزار تومان از مردم پول می گیرند. متأسفانه برای برقرار کردن چاهک های کشاورزی تا ۲۰ میلیون تومان پول می گیرند. مگر برای کشاورز می صرفد؟ مسئولین کمی حواسشان را جمع کنند طرف آنها مردم هستند. در حوزه ی دامداری همه می دانند که گاو سیستانی، گوسفند بلوچی و بز سیستانی دارای بهترین گوشت کشور هستند متأسفانه چنان نظام بروکراسی سنگین بر روابط انتقال دام به داخل کشور حاکم است که عملاً امکان انتقال دام توسط دامدار به داخل کشور وجود ندارد و تنها دلالان هستند که می توانند اقدام به عرضه ی دام سیستان در داخل کشور بنمایند. دلیل این امر و یا بهتر بگویم بهانه ی موضوع بیماری های مشترک انسان و دام است، مسئولین امر ضعیف عمل می کنند باید کنترل، دارو و واکسن به موقع انجام شود پیگیر باشند و امکان انتقال سالم دام را فراهم سازند. در حال حاضر هر پلاک کوبی ده هزار تومان و بیمه سی هزار تومان برای دامدار هزینه دارد، امکان انتقال هم نیست دریافت تسهیلات هم هفت جفت کفش آهنی می خواهد دو راه می ماند، یا فروختن به دلال و یا عرضه ی ارزان به کشتارگاه، این سرنوشت دامدار ماست. یک کارخانه ی آرد در نیمروز وجود دارد که هفت سال قبل تعطیل شده، کارگران بیکار شده اند، شکایت کرده اند، دستگاه های کارخانه فروخته شده و دستمزد کارگران پرداخت شده، بخشی از امکانات سرقت شده، شیشه ها شکسته شده و کارخانه متروکه شده است، حالا گندم زابل برای آرد شدن به زاهدان می رود و آرد مورد نیاز مردم سیستان از زاهدان می آید. مسئولین مرتبط فکری بکنند. یک باغی داریم در ادیمی که به همین نام یعنی باغ ادیمی معروف است که در تملک اداره ی آموزش و پرورش زابل بوده و همچنان در مالکیت آنهاست. این باغ اکنون مخروبه است با کمی توجه و تخصیص بودجه ای اندک می توان آن را به جای مناسبی برای گذران اوقات فراغت تبدیل کرد، این موضوع را از بابت یادآوری گفتم تا اگر مسئول دلسوزی هست چاره ای بیندیشد. از خیل بیکاران تحصیل کرده و غیرتحصیل کرده در شهرستان نیمروز بلکه سیستان نمی گویم، همه می دانند. منبع : روزنامه زاهدان
۲۸ فرو, ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نی زار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 17]