تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):هر کس عبادت خالصش را برای خدا بالا بفرستد، خدا بهتریم مصلحت را برای او نازل می ک...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815385909




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ماجرای غربت «جانباز قطع نخاعی» مدافع حرم


واضح آرشیو وب فارسی:آرمان پرس: چند روز پیش یکی از بستگان از همسرم پرسیده بود می گویند پول خوبی به اینها می دهند که می روند سوریه و آنقدر محکم گفته بود که خانم ما هم از من پرس وجو می کرد واقعا چقدر حقوق می دهند که اینها حساس شده اند...آرمان پرس : امین توکلی زاده، مسئول روابط عمومی آستان قدس رضوی در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «امشب شب سختی است عذاب وجدان دارم. امشب خدا خواست صحنه ای به من نشان دهد ومن حقارت خود را ببینم. امشب رفته بودیم مسجد جامع شهرک رجایی شهر مشهد روحانی جوان، مردم دار وبا غیرت مسجد از کم لطفی های مسؤلین گفت نسبت به مشکلات حاشیه او تصویری واقعی به ما نشان داد از زیر پوست شهر ،لا بلای گفتگو ها کار چند نفر محروم را هم حل کرد در آخرخدا حافظی کرد برای رسیدگی به حال یکی از جانبازان مدافع اهل حرم برود خواهش کردیم همرا هش شویم از ما هم دستگیری کرد. رفتیم از لا بلای کوچه های غربت شهر به کوچه باریک مظلومیت مدافعان حرم رسیدیم. چند روز پیش یکی از بستگان از همسرم پرسیده بود می گویند پول خوبی به اینها می دهند که می روند سوریه وآنقدر محکم گفته بود که خانم ما هم از من پرس وجو می کرد واقعا چقدر حقوق می دهند که اینها حساس شده اند... درب کوچک خانه که باز شد به هر چییزی شبیه بود الا خانه شاید سی تا چهل متر فضا دو اتاق تو در تو که هر کدام به سختی هفت هشت متر می شدند . یک اتاق کفش مزایک بود واجاق قدیمی روی زمین بود فضای چندین منظوره وسرد . اتاق دیگر را به زحمت موکت کرده بودند بخاری کم جان فرسوده تمام توان خود را برای گرم کردن اتاق بدون پرده صرف می کرد. تختی در گوشه اتاق خود نمایی می کرد جوانی لاغر وبی حال ولی نورانی روی تخت افتاده بود به سختی با او ارتباط گرفتیم. تیر قناسه کتف را شکافته بود ودوباره کمانه کرده بود وقطع نخاع شده بود . اهل تربت جام بود ولی با فاطمیون افغانی راهی دفاع از حرم شده بود. پدر پیرش می گفت او تنها نان آور ما بود مادرش مریض واز کار افتاده است. وگریه می کرد ومن آب می شدم... می گفت کاش شهید شده بود. ومن آب می شدم...شرمگین تر ین زمان عمرم را تجربه کردم. بیمارستان او را مرخص کرده بود برود تربت جام، ولی جایی نداشتند مادر مریض واز کار افتاده پدر پیر وسالخورده وحالا یک جوان رعنایی قطع نخاع . می گفت جوان های تربت جام که برای کارگری به مشهد می آیند این خانه را اجاره کرده اند وچون با هم فامیل هستیم مارا هم پذرفته اند. گاهی اوقات باهم نرمشش می دهیم که زخم بستر نگیرد ولی هیچ توان مالی برای ادامه درمان یا پرستاری نداشتند همت کرده بودند تا اینجا هم کار را جلو برده بودند ولی حالا کار سخت شده بود. پدر که گریه می کرد اینگار آسمان بر سرم خراب می شد. اسم مبارک حضرت زینب (س) که آوردند جان تازه گرفتیم هنوز معتقد وپا برجا بودند اما گلایه مند از بی توجهی مسؤلین . از خودم پرسیدم ما کجایی دفاع از حرم هستیم ؟ چطور می خواهیم قیامت سر بلند کنیم؟»


شنبه ، ۲۸فروردین۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: آرمان پرس]
[مشاهده در: www.armanpress.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن