تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 18 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بدانيد كه بدترين بدها، علماى بدند و بهترين خوبان علماى خوبند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805771076




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آیا تنها شستن زیاد دست ها نشانه وسواس است؟ علائم انواع وسواس


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ:  وسواس هنگامی غیر عادی محسوب می شود که، شخص مبتلا به آن می فهمد که فکری که او را به خود مشغول کرده بسیار قوی است و سعی می کند که آنرا از خود دور سازد، ولی چون قادر نیست احساس می نماید که، فکر مذکور بر او مسلط شده است. این ها نشانه بیماری وسواس است.
وسواس چیست؟ علائم و درمان انواع وسواسوسواس عبارت است از تکرار بدون اراده افکار ناخوشایند. اگر چه فرد می فهمد که این افکار نامناسب و غیر عادی است، لیکن قادر به دور کردن آنها نیست. وسواس تا اندازه ای در همه افراد وجود دارد و بصورت شک و تردید، عدم قدرت در تمرکز فکری، فراموشی و گاهی هم کم خوابی دیده می شود .وسواس یک ایده، فکر، تصور، احساس یا حرکت مکرر یا مضر می باشد که، با نوعى احساس اجبار و ناچارى ذهنى و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه است. بیمار متوجه بیگانه بودن حادثه نسبت‏ به شخصیت‏ خود بوده و از غیر عادى و نابهنجار بودن رفتار خودآگاه است. روانشناسان وسواس را نوعى بیمارى از سرى نوروزهاى شدید مى‏ دانند که، تعادل روانى و رفتارى را از بیمار سلب و او را در سازگارى با محیط دچار اشکال میسازد و این عدم تعادل و اختلال داراى صورتى آشکار است.روانکاوان نیز وسواس را نوعى غریزه واخورده و ناخودآگاه معرفى میکنند و آن را حالتى مى ‏دانند که در آن، فکر، میل، یا عقیده ه‏اى خاص، که اغلب وهم‏ آمیز و اشتباه است، آدمى را در بند خود میگیرد، آنچنان که حتى اختیار و اراده را از او سلب کرده و بیمار را وادار می کند که حتى رفتارى را برخلاف میل و خواسته ‏اش انجام دهد، و بیمار هرچند به بیهودگى کار یا افکار خودآگاه است، اما نمى‏ تواند از قید آن رهایى یابد. علائم وسواس به صورتهاى مختلف بروز می کند اجتناب، تکرار و مداومت، تردید، شک در عبادت، ترس، دقت و نظم افراطى، اجبار و الزام، احساس بن بست، عناد و لجاجت. همچنین در مواردى وسواس بصورت خود را در معرض تماشا گذاردن، دله دزدى، آتش زدن جایى، درآوردن جامه خود، بیقرارى، بهانه‏ گیرى، بى‏ خوابى، بدخوابى، بى‏ اشتهایى و .... متجلى مى‏ شود،  آنچنانکه به اطرافیانش این احساس دست مى ‏دهد که، نکند دیوانه شده باشد. اشخاصی که مبتلا به وسواس هستند، اعتماد به نفس ندارند و خود را موجودی بی ارزش و ناچیز می شمارند. ولی چون نمی توانند افکار وسواس را دور اندازند، بیشتر احساس مقاومت می کنند. اینگونه افراد معمولا بسیار تکامل جو می باشند.لیستی از علائم و مقیاس های درجه بندی در اینجا آورده شده است که، برای تشخیص اختلالات روانی وسواس فکری و عملی، مفید می باشد. ولی هیچ لیستی نمی تواند بصورت قطعی بیماری وسواس را در شما مشخص کند و شما باید با پزشک خود یا یک روانشناس مشورت کنید، تا از بیماری وسواس و درجه آن مطلع شوید.اختلالات دیگر از جمله افسردگی و اضطراب می توانند تا حدودی مشکلات مشابهی را با عث شوند. پس، اگر شما بعضی ازاین علائم را دارا هستید،حتما بدان معنی نیست که بیماری شما اختلال روانی وسواس فکری -عملی است. بنابراین مهمترین سوالی که شما باید بپرسید این است که، آیا افکار، عادتها سد راه زندگی شغلی، زندگی اجتماعی یا زندگی خصوصی شما هستند؟ مقیاس وسواس فکری-عملیمواردی که ذیلا می آیند، مقیاس اندازه گیری شدت وسواس فکری عملی است که، معمولا در کلینیک ها اندازه گیری میشود و بهبود آن معمولا با درمان انجام می شود، گرچه علائم بیماری شخص به مرور زمان ممکن است، تغییر یابد. رفتار وسواس فکری- عملی جزئیشخص مدت کوتاهی را برای مقاومت در برابر علائم صرف می کند و تقریبا، هیچ گونه تداخلی در فعالیت های روزمره وجود ندارد. رفتار وسواس فکری -عملی غیر قابل تشخیص درمعاینات بالینیعلائم ملایم بوده و قابل توجه برای خود شخص و برای بیننده می باشد و باعث تداخل ملایمی در زندگی شخص می شود که، شاید مدت زمان کوتاهی در مقابل آنان ایستادگی شود. علائم به آسانی برای دیگران قابل تحمل هستند. رفتار وسواس فکری-عملی قابل تشخیص کلینیکیعلائم تداخل مشخصی با زندگی معمولی دارند، شخص انرژی زیادی را برای مقاومت و کمک گرفتن از دیگران صرف می کند، تا امور زندگی روزمره ی خود را بگذراند. رفتار وسواس فکری- عملی شدیدعلائم بیماری در این مرحله عاجز کننده و مداخله گرند. فعالیت روزمره یک کشمکش فعال است. شخص شاید تمام وقت خود را برای ایستادگی در برابر علائم صرف کند وکمک زیادی را از اطرافیان برای ایفای وظیفه ی خود جلب نماید. رفتار وسواسی فکری -عملی بسیار شدیدعلائم کاملا فلج کننده هستند، شخص نظارت مستقیمی را در اموری مانند خوردن، خوابیدن و غیره نیاز دارد. حتی جزئی ترین تصمیم گیری ها یا جزئی ترین فعالیت ها، حمایت پرسنل را طلب می کند. این شدید ترین حالت است. اگر شما خود را در درجه شدید و یا بسیار شدید قیاس کرده اید، بهتر است مشورتی با یک روانپزشک یا روانشناس داشته باشید. ولی اگر با موفقیت علائم خود را می توانید کنار بگذارید. یک مشاور شاید به شما کمک کند، نحوه ی زندگی خود را بهتر نمایید. انواع وسواسوسواس هایى که تمام فکر و اندیشه افراد را تحت تاثیر قرار داده و احاطه‏ شان مى ‏کند، معمولا به صورت هاى زیر است: 1- وسواس فکرىاین وسواس بصورت هاى مختلف خود را نشان مى ‏دهد که، برخى از نمونه ‏هاى آن بشرح زیر است: اندیشه درباره بدنبدین گونه که بخشى مهم از اشتغالات ذهنى و فکرى بیمار متوجه بدن اوست. او دائما به پزشک مراجعه مى‏ کند و در صدد بدست آوردن دارویى جدید براى سلامت‏ بدن است.رفتار حال یا گذشتهمثلا در این رابطه مى‏ اندیشد که، چرا در گذشته چنین و چنان کرده؟ آیا حق داشته است فلان کار را انجام دهد، یا نه؟ و یا آیا امروز که مرتکب فلان عملى مى ‏شود، آیا درست مى‏ اندیشد یا نه؟ تصمیمات او درست است‏ یا ناروا ؟در رابطه با اعتقاداتزمانى فکر وسواسى زمینه را براى تضادها و مغایرت‏هاى اعتقادى فراهم مى ‏سازد. مسایلى در زمینه حیات و ممات، خیر و شر، وجود خدا و پذیرش یا طرد مذهب، ذهن او را بخود مشغول مى‏ دارد.اندیشه افراطىزمانى وسواس در مورد امرى بصورت افراط در قبول یا رد آن است،‏ با اینکه بیمار خلاف آن را در نظر دارد، ولى بصورتى است که گویى اندیشه مزاحمى بر او مسلط است که او را ناگزیر به دفاع از یک اندیشه غلط مى ‏سازد، از آن دفاع و یا آن را طرد مى ‏کند، بدون اینکه آن مساله کوچکترین ارتباطى با زندگى او داشته باشد. مثلا، در رابطه با دارویى عقیده ه‏اى افراطى پیدا مى ‏کند، به گونه‏ اى که طول عمر، بقاى زندگى و رشد خود را در گرو مصرف آن دارو مى‏ داند، اگرچه در اثر مصرف به چنان نتیجه‏ اى دست نیابد. ۲-وسواس عملىوسواس عملى به شکل هاى گوناگون خود را بروز مى‏ دهد که، ما به نمونه‏ ها و مواردى از آن اشاره مى ‏کنیم : شستشوى مکررمردم بر حسب عادت، تنها همین امر را وسواس مى‏ دانند و این بیمارى در نزد زنان رایج تر است.رفتار منحرفانهجلوه آن در مواردى بصورت دزدى است و این امر حتى در افرادى دیده مى ‏شود که، هیچ‏گونه نیاز مادى ندارند.دقت وسواسىنمونه‏ اش را در منظم کردن دگمه لباس و… مى‏ بینیم، و وضعیت فرد به گونه ‏اى است که گویى از این امر احساس آرامش مى ‏کند.شمردنشمردن و شمارش‏ ها در مواردى مى ‏تواند از همین قبیل بحساب آید، مثل شمردن نرده ‏ها با اصرار بر این که اشتباهى در این امر صورت نگیرد.راه رفتنگاهى وسواس‏ ها بصورت راه رفتن اجبارى است. شخص از این سو به آن سو راه مى‏ رود و اصرار دارد که، تعداد قدمها معین و طبق ضابطه باشد. مثلا، فاصله بین دو نقطه از ده قدم تجاوز نکند و هم از آن کمتر نباشد. ۳– وسواس ترسصورت هاى ترس وسواسى عبارت است از: ترس از آلودگى، ترس از مرگ ، ترس از دفع،  ترس از محیط محدود،  ترس از امرى خلاف اخلاق، ترس از تحقق آرزو. ۴-وسواس الزامدر این نوع وسواس، نمى ‏تواند خود را از انجام عمل و یا فکرى بیرون آورد، و در صورت رهایى از آن فکر و خوددارى از آن عمل، موجبات تنش در او پدید خواهد آمد.  وسواس در چه کسانی بروز می کند؟ - در رابطه با سنتجارب حیات عادى افراد نشان مى‏ دهد که، وسواس همگام با بلوغ و در غلیان شهوت در افراد پای گرفته و تدریجا رشد مى‏ کند. اگر در آن ایام شرایط براى درمان مساعد باشد، بهبودهاى نسبى و دوره‏ اى پدید مى ‏آید وگرنه بیمارى سیر مداوم و رو به رشد خود را خواهد داشت، تا جایى که خود بیمار به ستوه مى‏ آید.- در رابطه باهوشبررسی هاى علمى نشان داده ‏اند که، وضع هوشى آنها در سطحى متوسط و حتى بالاتر از حد متوسط است. وسواسى‏ هایى که داراى هوش اندک و یا با درجه ضعیف باشند، بسیار کمند بر این اساس رفتار آنها نباید حمل بر کم‏ هوشى شان شود. - در رابطه با شخصیت و محیطتجارب نشان داده‏ اند، آنهایى که در زندگى شخصى حساس‏ ترند، امکان ابتلایشان به بیمارى وسواس بیشتر است و غلبه وسواس بر آنها زیادتر است. در بین فرزندانى که والدینشان معمولا محکومشان مى ‏کنند، این بیمارى بیشتر دیده مى ‏شود. پاره‏ اى از تحقیقات نیز نشان داده ‏اند که، شخصیت والدین و حتى صفات ژنتیکى، روابط همگن، خویى و محیطى در این امور مؤثرند، به همین دلیل وسواس در بین دوقلوهاى یکسان بیشتر دیده مى ‏شود تا در دیگران، اگر چه ریشه‏ هاى اساسى و کلى این امر کاملا مشهود نیست. مساله شخصیت را اگر با دامنه ‏اى وسیعتر مورد توجه قرار دهیم، خواهیم دید که این امر حتى در برگیرنده افراد و اشخاص از نظر جوامع هم خواهد بود. وسواس بر خلاف بیمارى هیسترى است که، اغلب در جوامع عقب نگهداشته شده دیده مى ‏شود، در جوامع به ظاهر متمدن و پیشرفته و حتى در بین افراد هوشمند هم به میزانى قابل توجه دیده مى ‏شود. ریشه‏ هاى خانوادگى وسواسدر مورد ریشه و سبب این بیمارى مطالب بسیارى ذکر شده که اهم آنها عبارتند، از وراثت، شخصیت زیر ساز یا الحاقى، وضع هوشى، عوامل اجتماعى، عوامل خانوادگى، عوامل اتفاقى، رقابت‏ ها، منع‏ ها و… که ما ذیلا به مواردى از آن اشاره مى ‏کنیم.- وراثتتحقیقات برخى از صاحبنظران نشان داده است که، حدود چهل درصد وسواسی ها، این بیمارى را از والدین خود به ارث برده‏ اند، اگرچه گروهى دیگر از محققان جنبه ارثى بودن آن را محتمل دانسته و قایل شده ‏اند، انتقال زمینه‏ هاى عصبى مى‏ تواند ریشه و عاملى در این راه باشد.- تربیت در این مورد مباحثى قابل ذکرند که اهم آنها عبارتند از:۱- دوران کودکى اعتقاد گروهى از محققان این است که، پنجاه درصد وسواس‏ هاى افراد در سنین جوانى و سایرین، از دوران کودکى پایه‏ گذارى شده و تاریخچه زندگى آنها حاکى از دوران کودکى ویژه ‏اى است که، در آن کشمکش ‏ها و مقاومت‏ ها و سرسختى‏ هاى فوق العاده وجود داشته و کودک در برابر خواسته‏ هاى بزرگتران تاب مقاومت نداشته است.۲- شیوه تربیتدر پیدایش و گسترش وسواس براى شیوه تربیت والدین نقش فوق العاده‏ اى را باید قایل شد. بررسی ها نشان مى‏ دهد، مادران حساس و کمال جو بصورتى ناخودآگاه زمینه را براى وسواسى شدن فرزندان فراهم مى ‏کنند و مخصوصا والدینى که رفتار طفل را بر اساس ضابطه خود، بصورت دقیق مى‏ خواهند و انعطاف پذیرى کمترى دارند، در این رابطه مقصرند. تربیت‏ خشک و مقرراتى در پیدایش و گسترش این بیمارى بسیار مؤثر است. نحوه از شیر گرفتن کودک بصورت ناگهانى، گسترش آموزش مربوط به نظافت و طهارت و کنترل کودک در رفتار مربوط به نظم و تربیت و دقت او هم در این امر مؤثر است.۳- تحقیر کودکعده‏ اى از بیماران وسواسى کسانى هستند که، دائما این عبارت به گوششان خورده است که، آدم بى عرضه‏ اى هستى، لیاقت ندارى، در خور آدم نیستى، بدرد زندگى نمى‏ خورى و … . از بابت عدم لیاقت‏ خود توسط والدین، مربیان، خواهران، و برادران ارشد سرکوفت‏ شنیده و تنبیه شده ‏اند. این گونه برخوردها بعدا زمینه را براى ناراحتى عصبى و یا وسواس آنها فراهم کرده است.۴- ناامنى ‏هاپاره‏ اى از تحقیقات نشان داده ‏اند، برخى از آنها که دوران حیات کودکى آشفته ‏اى داشته و با ترس و نا امنى همساز بوده‏ اند، بعدها به چنین بیمارى دچار شده ‏اند. آنها در مرحله کودکى وحشت از آن داشته ‏اند که، نکند کار و رفتارشان مورد تایید والدین و مربیان قرار نگیرد. اینان در دوران کودکى براى راضى کردن مربیان خود مى‏ کوشیدند و سعى داشته‏ اند که، دقتى افراطى درباره کارهاى خود روا دارند و در همه مسائل، با باریک‏ بینى و موشکافى وارد شوند.۵- منع‏هاگاهى وسواس فردى بزرگسال، نشات گرفته از منع‏ هاى شدید دوران کودکى و حتى نوجوانى و جوانى است. مته بر خشخاش گذاردن والدین و مربیان، ایرادگیری هاى بسیار، توقعات فوق العاده از زیر دستان، اگر چه ممکن است کار را برطبق مذاق خواستاران پدید آورد، ولی معلوم نیست عاقبت‏ خوش و میمونى داشته باشد.۶- خانواده افراد وسواسى– اغلب وسواسى ‏ها والدین لجوج داشته‏ اند که در وظیفه خواهى از فرزندان سماجت‏ بسیار نشان مى‏ داده ‏اند.– ایرادگیر و عیبجو بوده‏ اند، اگر مختصر لغزشى از فرزندان خود مى ‏دیدند، آن را به رخ فرزندان مى‏ کشیدند.– خسیس و ممسک بوده‏ اند، به طورى که کودک براى دستیابى به هدفى ناگزیر به شیوه‏ اى اصرارآمیز بوده است و بالاخره افرادى کم گذشت، طعنه زن و ملامتگر بوده‏ اند و کودک سعى مى‏ کرده خود را در حضور آنها دائما جمع و جور کند، تا سرزنش نشود. درمان وسواسبراى درمان مى‏ توان از راه و رسم‏ ها و وسایل و ابزارى استفاده کرد که، یکى از آنها تغییر محیطى است که بیمار در آن زندگى مى ‏کند.- تغییر آب و هوادور ساختن بیمار از محیط خانواده و اقامت او در یک آسایشگاه و واداشتن او به زندگى در یک منطقه خوش آب و هوا، براى تخفیف اضطراب و درمان بیمار اثرى آرامش بخش دارد و این امرى است که، اولیاى بیمار مى‏ توانند به آن اقدام کنند.- تغییر شرایط زندگىاز شیوه‏ هاى درمان این است که، زندگى بیمار را به محیطى دیگر بکشانیم و وضع او را تغییر دهیم. او را باید به محیطى کشاند که، در آن مساله حیات سالم و دور از اغتشاش و اضطراب مطرح باشد و بناى اصلى شخصیت او از دستبردها دور و در امان باشد، بررسیهاى تجربى نشان مى ‏دهند که، در مواردى با تغییر شرایط زندگى و حتى تغییر خانه و محل کار،  بهبود کامل حاصل مى‏ شود.- ایجاد اشتغال و سرگرمىتطهیر هاى مکرر و دوباره‏ کارى‏ ها بدان خاطر است که، بیمار وقت و فرصتى کافى براى انجام آن در خود احساس مى‏ کند و وقت و زمانى فراخ در اختیار دارد. بدین سبب ضرورى است، در حدود امکان سرگرمى او زیادتر گردد، تا وقت اضافى نداشته باشد. اشتغالات یکى پس از دیگرى او را وادار خواهد کرد که نسبت‏ به برخى از امور بى‏ اعتنا گردد، از جمله وسواس.- زندگى در جمعفرد وسواسى را باید از گوشه گیرى و تنهایى بیرون کشاند. زندگى در میان جمع خود مى‏ تواند عاملى و سببى براى رفع این حالت‏ باشد. ترتیب دادن مسافرت هاى دسته جمعى که، در آن همه افراد ناگزیر شوند شیوه واحدى را در زندگى پذیرا شوند، در تخفیف و حتى درمان این بیمارى مخصوصا در افراد کمرو مؤثر است.- شیوه‏ هاى اخلاقىرودربایستى‏ ها و ملاحظات فیمابین که هر انسانى بنحوى با آن مواجه است، تا حدود زیادى سبب تخفیف این بیمارى مى ‏شود. طرح سؤالات انتقادى توام با لطف و شیرینى، بویژه از سوى کسانى که محبوب و مورد علاقه بیمارند، در امر سازندگى بیمار بسیار مؤثر است و مى‏ تواند موجب پیدایش تخفیف هایى در این رابطه شود و البته باید سعى بر این باشد که، انتقاد به ملامت منجر نشود و روح بیمار را نیازارد. احیاى غرور بیمار در موارد بسیاری سبب درمان و نجات او از عوامل آزار دهنده و خفت و خوارى ناشى از پذیرش رفتارهاى ناموزون وسواسى است و به بیمار قدرت مى‏ دهد. باید گاهى غرور فرد را با انتقادى ملایم زیر سؤال برد و با کنایه به او تفهیم کرد که، عرضه اداره و نجات خویش را ندارد، تا او بر سر غرور آید و خود را بسازد. باید به او القا کرد که، مى‏ تواند خود را از این وضع نجات دهد. همچنین باید به بیمار اجازه داد که، درباره افکار خود اگر چه بى معنى است، صحبت کند و از انتقاد ناراحت نباشد.- تنگ کردن وقتبیش از این هم گفته ‏ایم که گاهى تن دادن به تردیدها، ناشى از این است که بیمار خود را در فراخى وقت و فرصت‏ ببیند و براى درمان، ضرورى است که در مواردى وقت را بر فرد وسواسى تنگ کنند. در چنین مواردى لازم است،‏ با استفاده از متون و شیوه ‏هایى، او را به کارى مشغول داشته و به امر و وظیفه‏ اى او را وادار نمایید، تا حدى که وقتش تنگ گردد و ناگزیر شود با سر هم کردن عمل و وظیفه، کار و برنامه خود را اگرچه نادرست است،‏ سریعا انجام دهد. تکرار و مداومت در چنین برنامه‏ اى در مواردى مى‏ تواند بصورت جدى در درمان مؤثر باشد.- زیرپاگذاردن موضوع وسواسدر مواردى براى درمان بیمار چاره‏ اى نداریم جز اینکه، به او القا کنیم، به قول معروف به سیم آخر بزند، حتى با پیراهنى که آن را او نجس مى ‏داند و یا با دست و بدنى که او تطهیر نکرده مى‏ شمارد و به نماز بایستد و وظیفه ‏اش را انجام دهد. به عبارت دیگر، بیمار را وا داریم تا همان کارى را که از آن مى‏ ترسد انجام دهد. تنها در چنین صورت است که، در مى‏ یابد هیچ واقعه‏ اى اتفاق نمى ‏افتد. شیوه‏ هاى اصولى در درمان وسواس- روانپزشکىاگر رفتار و یا عمل وسواسى، شدید شود، نیاز به متخصص روانى و درمانگرى است که، در این زمینه اقدام کند. کسى که تعلیمات تخصصى و تحصیلاتش در روان پزشکى، به او اجازه مى‏ دهد که، براى شناخت ریشه بیمارى و درمان بیمار اقدام نماید. علاوه بر اینکه در زمینه ریشه‏ یابى‏ ها، کار و تلاش کرده و دائما در رابطه با خود هم اقداماتى بعمل آورده و لااقل حدود ۳۰۰-۲۰۰ ساعتى هم در رابطه با شناخت‏ خویش گام برداشته است. اینان اجازه دارند که، در موارد لازم نسخه بنویسند و  داروهایى تجویز کنند و یا شیوه‏ هاى دیگرى را که براى درمان لازم مى‏ بینند، بکار گیرند.بیماران را گاهى لازم است که، در مؤسسات روان‏پزشکى و گاهى هم در بیمارستان‏ ها به طرق روانکاوى و روان‏ درمانى، درمان نمایند و در موارد ضروری باید آنها را بسترى نمود. درمان بیمارى براى برخى از افراد بسیار ساده و آسان و براى برخى دیگر بسیار سخت است، بویژه که شرایط اقتصادى و اجتماعى بیمار هم در این امر مؤثر است.- روان درمانىاین هم نوعى درمان است که، توسط روانکاو یا روانشناس صورت مى ‏گیرد و آن یک همکارى آزاد بین بیمار و درمان کننده، مبتنى بر اعمال متقابل است که بر اساس روابطى نسبتا طولانى و طبق هدف و برنامه ریزى مشخصى به پیش مى‏ رود. درمان اختلال به‏ صورت مکالمه و صحبت و یا هر شیوه مفیدى که قادر به اصلاح زندگى روانى فرد باشد، انجام مى‏ گیرد. در این درمان، گاهى هم ممکن است دارو مورد استفاده قرار گیرد. البته اصل بر این است که، بر اساس شیوه مصاحبه و گفتگو زمینه براى یک تحول درونى فراهم شود. اصولى در روان درمانىدر روان درمانى افراد، همواره سه اصل مورد نظر است و مادام که به این جنبه ‏ها توجه نشود، امکان اصلاح و درمان نخواهد بود:– اصلاح محیطغرض محیط زندگى بیمار، توجه به امنیت آن، بررسى اصول حاکم بر جنبه‏ هاى محبتى و انضباطى، نوع روابط و معاشرت ها، فعالیت هاى تفریحى، گردش ها، تلاش هاى جمعى، مشارکت ها در امور و ... است.– ارتباط خوب و مناسبدر روان درمانى آنچه مهم است داشتن و یا ایجاد روابط خوب و مناسب همدردى و همراهى، کمک کردن، دادن اعتبار و رعایت احترام، وانمود کردن حق بجانبى براى بیمار، تقویت قدرت استدلال، بیان خوب، خوددارى از سرزنش و… می باشد.– روانکاوى و روان درمانىکه در آن تلاشى براى ریشه‏ یابى، ایجاد زمینه براى دفاع خود بیمار از وضع و حالات خود، گشودن عقده‏ ها، توجه دادن بیمار به ریشه و منشا اختلال خود، القائات لازم و… است. مشاوره و درمان روانیدر درمان غیردارویی، از الگوهای مختلف برای کاهش این اختلال بهره می‏ گیرند که، به برخی از آنها به طور اجمال اشاره می‏کنیم، زیرا از این تکنیک‏ها متناسب با نوع و شدت و ضعف بیماری استفاده می‏شود:۱) شناخت درمانی، در این روش طی جلسات مکرر و متعدد، بینش بیمار درباره تعارض های درونی خود به کمک روان‏درمان‏گر، تغییر می‏ یابد.۲) رفتار درمانی، روش های متعدد و متنوعی است که،کارشناس مربوطه بیمار را به کارها و فعالیت‏ هایی جهت کاهش سطح اضطراب و در نتیجه فکر یا عمل وسواس او وا می‏دارد.۳)گاهی نیز روانشناس با ایجاد ارتباط با خانواده بیمار، به کاهش ناهماهنگی‏ های احتمالی در خانواده و تصحیح ارتباطات خانوادگی آنها می‏ پردازد. آشنایی با روشهای کلی درمانبرای علاج و درمان این بیماری ابتدا باید نوع آن را شناخت و روش درمانی مناسب با آن را انتخاب نمود. ما در این قسمت به برخی از روشهای کلی مبارزه با این حالت اشاره می نماییم.- عدم پاسخ دهیمهمترین و کلی ترین راه درمان وسواس، بی توجهی به پیام های آن و عدم پاسخ دهی عملی به آن است. این بیماری در صورتی ادامه می یابد و تشدید می شود که، به نداهای درونی آن که مبتنی بر تکرار عمل، یا دقت بی مورد و یا قضاوت غیر منطقی و افراطی نسبت به امور، پاسخ داده شود. برای مقابله با این حالت بهترین راه، بی اعتنایی به این پیامها و ترتیب اثر ندادن به آنها است. اگر مدتی این روش عملی شود، به طور قطع از شدت ابتلا به آن کاسته خواهد شد.- تقابل به ضدبرای کسانی که از آلودگی و نجاست هراس دارند و این هراس منشا اضطراب و وسواس در آنها شده است، آلوده سازی عمدی شخص توسط خود او یا دیگران، از راههای درمان و رفع حساسیت به این امر است. اگر این روش با تکرار تحمل شود، به طور قطع موثر خواهد بود.- فرمان ایستدر منابع علمی جدید، برای متوقف کردن افکار وسواسی، علاوه بر درمانهای دارویی و قبل از آن درمانها، از روشهای خاصی استفاده می شود که، مهمترین آنها روش توقیف فکر نام دارد. این روش بدین ترتیب است که، از بیمار خواسته می شود که به طور عمد افکار وسواسی خود را آزاد بگذارد و در این بین ناگهان درمانگر با صدای بلند و بیزار کننده ، فریاد می زند : ایست !؟! به نظر می رسد، این عمل جریان فکر وسواسی را متوقف می کند. درمان داروییبیماری وسواس چون دارای ریشه های هورمونی است و با فعالیت های هورمونی بدن نیز در ارتباط است، پزشکان با تجویز داروهایی سعی می نمایند فعالیت های هورمونی بدن را متعادل سازند و از این طریق کمک می کنند تا، فرد بتواند راحت تر با این مشکل طرف شود و آن را از خویش براند. توصیه های عملی- اگر مبتلا به وسواس در شست و شو هستید، خود را در معرض چیزهای آلوده و نجس قرار دهید و یا به تجسّم چنین موقعیت‏ هایی بپردازید و از انجام دادن آن کار خودداری نکنید. از فردی بخواهید خودش را در معرض این موقعیت‏ ها یا موضوع‏ های ذکر شده قرار دهد، بدون این که واکنش بی اختیاری، از خودش نشان دهد. سپس شما نیز همان کار را انجام دهید. این کار باعث می‏شود، موضوع‏ ها یا موقعیت‏ های اضطراب آور، کم کم اثر خود را از دست بدهند و اضطراب شما کاهش پیدا کند. در واقع ریشه و علت اصلی وسواس (اضطراب) از بین برود.-  به خودتان تلقین کنید که وسواس یک نوع کار شیطانی است و باید هر چه زودتر دست از آن بردارم.- به خدا توکل کنید و از او استعانت بجویید، تا هر چه زودتر بر این مشکل فایق آیید.


گردآوری:گروه سلامت سیمرغ
seemorgh.com/health
منبع:pezeshkin.ir






روانشناسیبیماری های روانیبهداشت روان
   زیر مجموعه: پیشگیری و بیماریها دسته: بیماریهای مهم 

بازدید: 1

منتشر شده در 1395/01/27  





1395/01/27
###12##12###





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن