واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
تغییرات نسلی، سیاست خارجی عربستان را رادیکال کرده است وبلاگ > تاجیک، نصرت اله -
خطای استراتژیک عربستان از آنجا آغاز شد که نسل جدید سیاستمداران سعودی در صدد بر آمد که از طریق مقابله با ایران به حل مثلث مشکلاتشان بپردازند. مشکلاتی حیاتی نظیر: 1- نحوه حل و رویاروئی با گسلهای سیاسی- اجتماعی، 2- از سر رد کردن توفان سهمگین بهار عربی و خیزش مردم مسلمان منطقه و 3- ایجاد توازن قدرت با نقش پذیری ایران در منطقه. رقابت بین کشورهای منطقه امری پذیرفته است اما تبدیل اختلاف به تضاد و پیگیری راه های نظامی و حذفی برای مقابله با افزایش نقش سیاست خارجی ایران در منطقه و نوع بازیگری ایران چندان وجاهتی حتی نزد دوستان و حامیان سعودی ندارد و همین امر باعث شده است عربستان در مقابل ایران به اجرای یک راهبرد دو سویه بپردازد. دمیدن در جنگهای نیابتی و تلاش برای شعله ور نگه داشتن پروژه ایران هراسی و تخریب رابطه ایران با سایر کشورهای منطقه ائی و فرا منطقه ائی.
مجموعه تحولات خاورمیانه در زمینه رقابت بین قدرت های منطقه ای به سمت اقدامات نظامی، گسترش دید امنیتی به خواست های مردم، اعمال زور و حذف یکدیگر به جای مصالحه و استفاده از کارکردهای سیاسی پدیده های اجتماعی به پیش رفته است. این امر باعث به وخامت گراییدن اوضاع سیاسی و اجتماعی منطقه خواهد شد و پسرفتی خطرناک برای مردم این منطقه خواهد بود. زیرا در تحولات سیاسی-اجتماعی اعم از داخلی و خارجی نگاه حذفی تنها به تشدید منازعات منتج می شود و حداقل راه حل دراز مدت نیست، اگرچه در کوتاه مدت ممکن است به صورت مسکن عمل کند.با این وصف، اوضاع خاورمیانه هرروز به سمت پیچیده تر شدن در حرکت است و تداوم آن می تواند وضعیت خطرناکی را برای منطقه رقم بزند.
معادلات و منحنی تحولات خاورمیانه غیر خطی و عموما از درجه چندم و متغیرهایش نیز بسیار زیاد هستند؛ متغیرهایی نظیر فساد، توسعه نیافتگی، بیسوادی، فقر، غارت منابع طبیعی در کنار ثوابتی همچون میزان بالای استبداد و دیکتاتوری در بخش سیاست و حکومت، غیبت سازمان های مدنی، دولت ملی و عقلگرا. بنابراین برای تجزیه و تحلیل روند تحولات این منطقه به طور عام و کشورها و بازیگران مهم و تاثیرگذار آن به طور خاص توجه به دو دسته عوامل و متغیرهای داخلی و خارجی مفید است.
در بعد داخلی تحولات منطقه ای و درونی کشورهای بازیگر، انگیزه ها، سیاست ها، دیدگاه ها، نیازها و دغدغه های آنان در زمینه امنیت ملی و منافع و مصالح ملی آنها و در بعد خارجی منافع قدرت های فرا منطقه ای، سیاست ها و تعاملات آنان برای ایجاد توازن تاثیر گذار هستند. بنابراین تحولات کنونی منطقه و نقش یابی کشورهای آن از جمله ایران، عربستان و ترکیه را بدون توجه به گزاره ها، فرضیات و نظریه های بالا و بدون درک تحولات بین المللی و فرادستی و شکل گیری توازن جدید قدرتی در جهان و منطقه بین روسیه و آمریکا و تحولات داخلی و خارجی و اهداف این دو کشور و از همه مهمتر تاثیر و تاثر کشورهای منطقه به عبارتی جاری شدن قانون ظروف مرتبطه بین کشورهای نمی توان درک کرد.
برای اشاره به مهمترین تحولات داخلی سعودی نگاهی به مصاحبه محمد بن سلمان با توماس فریدمن خالی از لطف نیست. وی می گوید:
«خیلی ها پادشاهی ما را اشتباه فهمیده اند، اینجا مانند اروپا نیست، این پادشاهی قبیله ای است که قبایل و طایفه های بسیاری در مناطق به راس هرم متصل هستند.» خواسته ها و سلیقه آنها را باید در نظر گرفت.قبلا نوشته ام که سیاست لحمی لحمک و دوبال جهان اسلام با عربستان در پرتو تحولات کنونی در سیاست خارجی ایران و حل مشکلات هسته ای با غرب جوابگو نیست.بنابراین باید با چنین جامعه ای و حکومتی برآمده از آن بسیار محتاط و سنجیده و به دور از شتابزدگی برخورد کرد.در حد یک همسایه و برای بی ضرر کردن دشمنی هایش و سوال اصلی ما باید این باشد آیا جامعه سعودی وسیاست وحکومت در این کشور می تواند به روند توسعه ای ما کمک کند یا خیر؟ خطای استراتژیک عربستان از آنجا آغاز شد که خواست برای آنکه توفان سهمگین بهار عربی و خیزش مردم مسلمان منطقه را از سر رد کند به مقابله با افزایش نقش سیاست خارجی ایران در منطقه و نوع بازیگری ایران بپردازد و انگشت بر موضوع سوریه گذاشته و خواهان برکناری بشار اسد شد تا ایران را تضعیف کند.اما کشورهای اروپایی و آمریکا به این نکته پی برده اند که نباید با طناب پوسیده سعودی داخل چاه شوند.متاسفانه حدود چهار سال است که عربستان سعودی در حوزه مسایل خاورمیانه به خصوص در برابر ایران از حد مخالفت گذشته و به تقابل رسیده و این رویکرد برای آینده منطقه و تا حدی جهان چندان سودمند و سازنده نیست.هر دو کشور می توانند اختلاف دیدگاه داشته و در پی اهداف و منافع ملی خود حرکت کنند اما اینکه یک کشور بخواهد این اختلاف دیدگاه ها را به تقابل و خشونت علیه دیگری تبدیل کند، چندان خوشایند نیست.
عربستان با مرگ پادشاه پیشین، شاهد تغییر نسل در این کشور است که نسل جدید روی چندین گسل مانند گسل نسلی، سیاسی، تضادهای اجتماعی و درگیری اعضای خاندان در داخل این کشور اشاره کرد ولی پیش بینی اینکه کدام یک از این گسل ها زودتر از بقیه فعال خواهد شد نیاز به بررسی عمیق تری دارد.اشکال عربستان وجود پادشاهی قبیله ای نیست، بلکه در این کشور دولتی عرفی، سنتی، خانوادگی، غیر مدرن و با ظرفیت های محدود در مواجه با بحران های گسترده و دامنه دار حاکم است؛ یعنی دولتی محافظه کار و به شدت آسیب پذیر.
و سوال مهم دلیل برداشتن خیز بزرگ حذف رقیب توسط چنین دولتی است.عربستان در حال گذراندن یکی از متزلزل ترین دوران حیات خود است. مهمترین مشکل عربستان تهدیدات و آسیب پذیری های داخلی ناشی از گسل های برشمرده در بالاست اما این وضعیت آسیب پذیر زمانی تشدید می شود که عربستان خود را در محیط های چند لایه پیرامونی، منطقه ای و جهانی در معرض چالش ها، خطرات و بحران هایی قرار داده که می توانست از آنها پرهیز نماید. بنابراین مشکلات سیاسی و امنیتی عربستان حاصل دو مولفه است؛ یکی بیشتر جنبه ادراکی داشته و ناشی از نوع تلقی حاکمان این کشور از فرآیند تحولات سیاسی- اجتماعی منطقه و کشورهای درون آن است و بخش دیگر بحرانی که گریبانگیر عربستان شده است ناشی از رفتار، انگیزه و علایق دولتمردان سعودی در سیاست های داخلی و خارجی است. تغییرات نسلی، موج بیداری و اعلام درخواست مطالبات و تحولخواهی، خودکشی ناشی از ترس از مردن، گسل های متعدد سیاسی- اجتماعی همراه توسعه فن آوری اطلاعات و ارتباطات، تحولات اجتماعی را در یک جامعه سنتی و ایدئولوژیک نظیر عربستان شتاب بخشیده است که ممکن است به تغییرات سیاسی نیز بینجامد.شکاف های عمیقی در میان بافت اجتماعی با ساخت سیاسی کشور پدید آمده و موج بیداری و تحول اجتماعی، سراسر کشورهای عربی و اسلامی را فراگرفته است.
سعودی ها می دانند اگر آمریکا بخواهد در مسیر تحقق و برقراری موازنه های منطقه ای بیفتد و عربستان را در ظرفیتی که دارد ببیند، در آن صورت ایران آن هیولایی نخواهد بود که در ترسیمش تلاش فراوان شده است و تهدید چندان هولناکی نیست.البته سعودی ها در این احساس که آمریکا دیگر همچون گذشته در اعتقاد به موضوعات خلیج فارس در عصر کاهش وابستگی های امنیتی و اقتصادی به این منطقه ژئواستراتژیک، ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک جهان علاقه مند نیست یا در سطح گذشته سرمایه گذاری نخواهد کرد، تنها نیستند.اما سعودی ها از اینکه آمریکا اگر در آینده ای نه چندان دور مانند گذشته تکیه گاه خود را بر عربستان بگذارد بیمناک اند.البته با تحولاتی که در سیاست خارجی کشورهای منطقه و از جمله ایران صورت گرفته و در صورت تداوم آنها وقوع چنین تغییراتی در چشم انداز استراتژیک آمریکا دور از فهم نیست. مهمترین عوامل تاثیرگذار بر آینده کشورها و منطقه نیروی انسانی همراه و علاقه مند به تحولات و تغییر، ثبات سیاسی-اجتماعی، منابع قابل دسترسی ثروت، نبود گسل های قابل فوران و موقعیت ژئوپلیتیک هستند. منبع: هفته نامه خبری، تحلیلی مثلث، شماره سیصد و دو، 22 اسفند 1394
چهارشنبه 25 فروردین 1395 - 16:43:01
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 26]