تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 11 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):مؤمن، خاموشى اختيار مى‏كند تا سالم بماند و سخن مى‏گويد تا سودى ببرد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836327920




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

وُسع ما به سفر پراگ نمی رسد آقای دوایی!


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:
وُسع ما به سفر پراگ نمی رسد آقای دوایی!




من قبلا هم به دوستان جوانم گفته ام که سال هاست گفتگو نمی کنم. اصلا شما در کل مطبوعات سینمایی ایران بگردید، اگر گفتگویی با من پیدا شد، خبرم کنید.





سالنامه شرق - احمد طالبی نژاد:

- هالو؟

سلام آقای دوایی! احمد طالبی نژاد هستم از تهران.

- به... سلام آقای طالبی نژاد. چه عجب یاد ما کردید؟

ما همیشه به یاد شما هستیم قربان. شما پیش کسوت و مرشد ما بوده اید و هستید.

- خواهش دارم. من مخلص شما و همه دوستان منتقد و نویسنده هستم.

و به این ترتیب، مکالمه من با پرویز دوایی به قصد آماده کردن وی برای تن دادن به گفتگو با روزنامه «شرق» آغاز شد. از حال و احوال و یادی از دوستان مشترک رسیدیم به پیشنهاد من برای مصاحبه.

- من قبلا هم به دوستان جوانم گفته ام که سال هاست گفتگو نمی کنم. اصلا شما در کل مطبوعات سینمایی ایران بگردید، اگر گفتگویی با من پیدا شد، خبرم کنید. سالی یک بهاریه برای مجله فیلم می نویسم و دیگر هیچ. در این گوشه دنج دنیا نشسته ام و سرم به کار خودم مشغول است. مخصوصا این اواخر که حال خوشی هم ندارم.


وُسع ما به سفر پراگ نمی رسد آقای دوایی!



من هم می خواهم درباره همین چیزها حرف بزنیم. اینکه چه می کنید. چه می خوانید؟ و ...

- راستش را بخواهی، تقریبا هیچ کاری که مربوط به سینما باشد نمی کنم. پیری از راه رسیده. تو خودت هم که خیلی جوان نیستی و می دانی که آدم در این سن و سال کم حوصله می شود.

ولی ما همیشه عشق به سینما و نفس کشیدن در این فضا را از شما یاد گرفته ایم.

می خواستم از او بپرسم، این همه سال دوری از وطن و دوستان قدیم که متاسفانه یکی یکی هم از دست می روند، او را به صرافت بازگشت به ایران نینداخته؟ ولی فکر کردم این چه پرسشی است؟ از قدیم گفته اند، «کجا خوش است، آنجا که دل خوش است. لابد دوایی در پراگ با آن زیبایی های مسحور کننده اش که بنده فقط وصفش را شنیده و عکسش را دیده ام، خوش است؛ ولی ذهنم وسوسه می کند که بپرسم:

آیا تصمیمی مبنی بر بازگشت یا بازدید از وطن ندارید؟

- ببین طالبی نژاد عزیز، من برای فرار از همین پرسش هاست که گفتگو نمی کنم. روزی روزگاری بود و ماها هم عاشق سینما بودیم و دل و دماغی هم داشتیم. حاصل تجربه های عاشقانه من و ما با سینما و وطن هم شده است مجموعه مقالات و خاطرات و چند کتاب که درآورده ام و آن روز و روزگار هم گذشت و ما هم پا به پای روزگار پیر شدیم و رفت پی کارش.

دو سال پیش جلد دوم کتاب خاطرات ایوب شهبازی با نام «حکایت مردان خاکستری سینما» که روایتی عامیانه از تاریخ سینما به ویژه سالن های سینما در ایران است درآمد که هر دو – دوایی و من – بر آن مقدمه نوشته ایم؛ و یک آن شرمنده شدم چرا یک جلد از کتاب خاطراتم (از شما چه پنهان) را برایش نفرستاده ام. هر چند روایت من از سینما، با روایت های عاشقانه استاد، تومنی هفت صنار تفاوت دارد.


ولی شما که ماشاءالله از ما جوان ترید.

- نه دیگر، نوبت شماهاست. باور کن اغراق نمی کنم. من وقتی مجله فیلم به دستم می رسد، اول دنبال اسم شماها می گردم. تو، هوشنگ گلمکانی، ایرج کریمی و دیگران.


وُسع ما به سفر پراگ نمی رسد آقای دوایی!



ایرج که رفت و ما هم در نوبتیم. دور، دور جوان هاست. ما هم اینجا دل مان خوش است که شماره نوروزی مجله فیلم منتشر شود و بهاریه شما را بخوانیم.

آن اوایل او تنها بهاریه نویس مجله فیلم بود و البته خود مجله هم تنها نشریه سینمایی. حالا و در این سال های اخیر، همه بهاریه می نویسند؛ اما تنها یکی هست که بهاریه هایش همسنگ و گاه فراتر از دوایی است؛ کیومرث پوراحمد، که گاه تلخ ترین و بهترین بهاریه ها را می نویسد. اما نگاه همه به نوشته هایی دوایی است. هر چند او در این باره تواضع به خرج می دهد. باور کن اغراق نمی کنم. الان منتقدان خوبی داریم. زمان ما چند نفری بیشتر نبودند.

ولی آن سال ها سینما جایگاه بهتری در اذهان عمومی هم نسلان شما و ما داشت و دارد.

و این مکالمه دوستانه که بیشترش به احوالپرسی و تعارف گذشت تا یک گفتگوی سینمایی برای چاپ، همین طور ادامه پیدا کرد. درباره نقش منتقدان در توسعه فرهنگ سینما در آن سال ها و شکوه و جلال سالن های سینما و دوایی گفت این روزها حال خوشی ندارد. «عیال»ش بیمار است و او تیمارداری می کند و کمتر به کار دیگری می رسد. بیش از 40 سال است که از موطن خود دور افتاده و خودخواسته غربت نشینی را برگزیده اما همچنان دل در گرو سینمای ایران هم دارد. برخی دوستان همکار یا سینماگر که در این سال ها در پراگ به دیدارش رفته اند، از روحیه مقاوم و عشق پایدارش به سینما گفته اند و اینکه تحولات سینمای ایران را هم در حد مقدور دنبال می کند.

راستی چرا سری به این طرف ها نمی زنی؟ خیلی ها آمده اند.

راستش وُسع ما به سفر پراگ نمی رسد آقای دوایی.

- خب مگر نمی شود از طریق جشنواره کارلو ویواری بیایی این طرف ها.

می شود ولی... بگذریم. به هر حال یادتان باشد که هنوز هم نام شما بر تارک ادبیات سینمایی ما می درخشد. حتی خاطرات شما هم می تواند بخشی از تاریخ شفاهی سینمای ایران را بهتر بگویم سینما در ایران باشد. هر جا هستید پایدار باشید. حالا اجازه می دهید گزارش کوتاهی از این گفتگوی دوستانه را بنویسم؟

- (خنده) ممنونم و تشکر می کنم که به یاد من هستید. سلام من را به دوستان برسان.








تاریخ انتشار: ۲۱ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۱:۳۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن