واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
خوب یا بد: گیشه نوروز زیر بلیط فیلمهای کمدی وبلاگ > تهرانی، مهدی - فیلمهای اکران نوروزی با اقبال بسیار خوبی از سوی مخاطبان مواجه شدند. علاوه بر فیلمهای کمدی فیلمهای اجتماعی هم به فروش خوبی دست یافتند. در سالی که برنامههای تلویزیونی هم پررونق بود ، سینماها مردم را تا نیمههای شب پذیرای علاقمندان به سینما بودند.
اولین رکورد شکنی سینمای ایران در سال 95 سوم فرودين ماه اتفاق افتاد. زمانی که فیلم سینمایی «من سالوادور نیستم» با فروش500 میلیون در کل ایران رکورد شکنی کرد. پیش از این فیلم محمد رسول الله با فروش حدود 250 میلیون تومان در یک روز رکورددار سال 94 بود. فيلمي كه در نهايت به باشگاه ميلياردي ها پيوست. گرچه مهلت 7هفتهاي اكران فيلم پرفروش هادي هفته آينده به پايان ميرسد و طبعا سالوادور پيش از فرارسيدن ارديبهشت سينماي سرگروه خود را از دست ميدهد اما اگر فروش فيلم به همين ترتيب ادامه داشته باشد، شايد بتوان من سالوادور نيستم را از همين حالا پرفروشترين فيلم سال 95دانست؛ آن هم در شرايطي كه تقريبا مهمترين فيلمهاي جشنواره سي وچهارم در اكران نوروز روي پرده رفتهاند. سالوادور در 110سينما در سراسر ايران اكران شده است. بادیگارد» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا بیش از ۲ میلیارد تومان و «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی نزدیک به ۲ میلیارد تومان فروختند. فیلم سینمایی «بادیگارد» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا تا پایان روز ۱۳ فرودین ماه در تهران با ۲۶ سالن سینما یک میلیارد و ۶۷۰ میلیون تومان و در شهرستانها با ۳۵ سالن سینما ۶۳۰ میلیون تومان فروش داشت.ضمن آمار کل فروش این فیلم در تهران و شهرستان ها ۲ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان است. فیلم سینمایی «ابد و یک روز» به کارگردانی سعید روستایی نیز در تهران با ۲۲ سالن سینما یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان و در شهرستان ها با ۲۷ سالن ۴۷۰ میلیون تومان فروش داشت. این فیلم در تهران و شهرستان ها یک میلیارد و ۹۷۰ میلیون تومان فروخت. فیلم سینمایی «کوچه بی نام» به کارگردانی هاتف علیمردانی نیز در حال حاضر تنها در ۴ سالن سینما در تهران اکران میشود و فروش کل آن در طول زمان اکران ۲ میلیارد و ۷۵۰ میلیون تومان بوده است. اما در بين اين فيلم هاي موفق اكران دو فيلم كفشهايم كو؟» كيومرث پوراحمد و خشم و هياهوي هومن سيدي متفاوت بود. عنوان ناكام نوروز به كفشهايم كو تعلق مي گيرد كه تنها تهران حدود 200ميليون تومان فروخت. خشم و هياهو ساخته هومن سيدي نيز حدود 400 ميليون تومان فروش داشته است. اما قطعا باتوجه به فروكش كردن تب و تاب نوروز خشم و هياهو فرصت ديدن شدن بيشتر خواهد داشت. 50 كيلو آلبالو ماني حقيقي نيز در عين ناباوري حدود سه ميليارد تومان فروخت. و فروش 50كيلو آلبالو ماني حقيقي در نهايت ناباوري در كمتر از 2هفته از مرز 3ميليارد تومان گذشت. اين فيلم كه در بيش از 40سينما در تهران و شهرستانها اكران شد 2ميليارد و 430ميليون در تهران و 620ميليون تومان فروخت و تا يكماه ديگر نيز بر پرده خواهد بود. 50 كيلو آلبالو داستان «پنجاه کیلو البالو» كه در ژانر كمدى رمانتيك توليد شده است از مجلس عروسی مرجان آغاز می شود. در میانه های عروسی ماموران برای دستگیری دامادخلافکار وارد می شوند و میهمانان هم فرار می کنند. در این میان ریختن آب آلبالو روی پیراهن داوود باعث آشنایی ناگهانی او و آيدا می شود و اتفاقات ناخواسته ای برای آنها می افتد. پيش از اين كارگردان 50 كيلو آلبالو گفته بود كه از فيلمش انتظار چيزي جز خنده نداشته باشيد. اكران ۵۰ کیلو آلبالو نشان داد اين فيلم تجاری است. البته فرق اين فيلم با ديگر كمدي هاي اجتماعي انبوه حضور بازيگران نام آشنا و تععد نقش هاي كمدي بود. روندي كه نتيجه هم داد .ماني حقيقي همين بازيگران را دور تا دور ايران گردانده و همه رقم گريم نيز بر صورت آنها نشانيده تا هرچه بيشتر 50 كيلو آلبالو خنده دار شود. با اينهمه شيريني خوردن هم ممكن است دل آدم را بزند. كمدي هاي اجتماعي عمدتا در دام همين خنده ها و مطايبه هاي سخيف مي افتند و 50 كيلو آلبالو نيز از اينگونه آثار است. شخصيت هاي كاريكاتوري گاهي بدل نمي نشينند. با اينهمه استقبال از اين فيلم در ايام نوروز شگفت آور بود و هرچه بود سبب نشاط مردم شد. باديگارد شک و یقین در بادیگارد و راستی آزمایی با کرامت انسانی در فیلم به خوبی قابل دریافت است. ابراهيم حاتمیکیا در هيجدهمين كارش به سراغ مضموني نوستالژيك و درام اجتماعي رفته كه كمي تا قسمتي اكشن نيز در آن جلوه گري دارد. حيدر قصه حاتمي كيا براي تماشاگر آشناست. كاراكتري كه نه تنها در جدل با اطرافيان است كه با كل اجتماع در جدال است. همسر او نيز اينگونه است. حيدر ذبيحي( پرويز پرستويي) و راضيه( مريلا زارعي) در مقام زن و شوهر انقلابي و حاضر در جنگ حالا نوعي گذار را طي مي كنند. البته حاتمي كيا نه از حيدر قصد داشته رونمايي حداقلي داشته باشد و نه از ديگر كاراكترها اما روايت حاتمي كيا چنان پردازش ششده كه تماشاگر فقط شخصيت حيدر را پيگيري مي كند حتي حضور راضيه در كنار همسرش واقعا زيادي است. اگر باديگارد ابراهيم حاتمي كيا يك تفاوت با ديگر ساختههاي او داشته باشد همانا رونمايي از آرمانگرايي جديد در فيلم اوست. ابد و يك روز ابد و یک روز در طول نمایش مورد توجه عموم و منتقدین قرار گرفت و توانست ۹ سیمرغ بلورین (۶ سیمرغ در بخش اصلی، ۲ سیمرغ -بهترین فیلم و بهترین کارگردانی-در بخش نگاه نو و سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران) سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر را به دست آورد. در ابد و یک روز فضا به کلی ویرانگر و تکاندهنده است. سیاهنمایی در کار نیست و بخشی از حقایق تلخ اجتماعی در فیلم روایت میشود. فيلمي كه داستاكهايش شديدا مابه ازاي فردي و اجتماعي دارند و تماشاگر ميتواند با تمام وجود آنها را حس كند. سياه بخت. در واقع روستايي در فيلمش چندين قلمرو جدا از هم اما زير يك سقف را روايت كرده است. هركس زير اين سقف بدون توجه رگ و ريشه و احساس خواهر و برادري در پي سود و نفع بيشتر است. همه اينها به نحوي بازخورد مشكلات و معضلات اجتماع است. هر كاراكتر فيلم روستايي ميتواند معناشناختي يك شخص حقيقي در جامعه واقعي باشد. كوچه بي نام کوچه بی نام میتوانست با یک فیلمنامه ششدانگ به یک اثر خاص تبدیل شود. بازیگران خوب و فیلمبردار کاربلدی در مجموعه حضور داشتهاند اما نوشته علیمردانی متاسفانه این فرصت را از کوچه بینام گرفته است. فراز و فرودها در كوچه بي نام گاهي بسيار احساسي و گاهي بسيار غيرمنطقي جلوه گري مي كنند. در واقع كوچه بي نام نه واقعگراست و نه طبيعتگرا و نه سورئال. نقاط عطف و داستانك هاي مرتبط رگ هاي حياتي يك فيلم در درام اجتماعي هستند و عليمرداني مرد پردازش اين نقاط عطف حداقل در اين فيلم نبوده است. من سالوادور نيستم ركورد شكن سال 95 دربست به من سالوادور نيستم تعلق مي گيرد. با اينهمه اگر فيلمي مانند من سالوادور نيستم اگر پرفروش شده چرا نبايد تعجب كرد؟ اين به دليل اعتماد مردم به رضا عطاران است. مردم اين شخصيت را دوست دارند. در سينماي كمدي كه ديگر اين يك اصل است. رضا عطاران به عنوان برند سينماي كمدي ايران ميتواند فروش هر فيلم كمدي را تضمين كند. البته من سالوادور نيستم از يك لوكيشن بكر استفاده كرده اما اين لوكيشن نفعي به حال پيشبرد داستان ندارد. از وقتي ناصر و خاتوادهاش به برزيل ميرسند دوربين آنقدر در خيابان و باغ وحش ميچرخد تا تماشاگر چندين شوخي و لطيفه از عطاران بشنود و بخندد و سرانجام قضيه اصلي يعني رويارويي ناصر با آنجل رونمايي شود و بعد از آنهم ريوالدوي معروف وارد ماجرا گردد. خشم و هياهو بايد منتظر بود تا اكران خشم و هياهو بعد از تعطيلات عيد را پيگيري كنيم. خشم و هیاهو اگر هیچ هم نداشته باشد تنوعی در سینمای ایران ایجاد میکند. . ژانر جنايي و معمايي در سينماي ايران هر از گاهي بروز و ظهور دارد. و عمدتا هم با شكست مطلق روبرو شده است.اكران خشم و هياهو در نوروز اما جالب توجه جلوهگري ميكند. هومن سيدي پيش از نشان داده بود كه سينما را ميشناسد. فرم و محتوا در خشم و هياهو البته تازه نيست.هرچند فرم در سينمايي مثل ايران كه معضل ژانر دارد كمي تا قسمتي برجستهتر از محتوا جلوهگري مي كند. يكي از جالبترين همين سكانس ها؛ روايت دختر متهم به قتل است. ژانر جنايي و معمايي در سينماي ايران هر از گاهي بروز و ظهور دارد با اينهمه خشم و هياهو اگر هيچ هم نداشته باشد تنوعي در سينماي ايران ايجاد ميكند. و آنهم ارائه فيلمي در ژانر جنايي پليسي و معمايي است كه البته و متاسفانه اخبار آن را در صفحه حوادث روزنامه ها ميتوانيم هر روز ببينيم.
کلید واژه ها: نقد فیلم -
یکشنبه 22 فروردین 1395 - 12:21:01
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]