واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: پيشرفت علمي را فداي «نميتوانيم» نکنيم
رشد علم و فناوري در جهان امروز با مقوله اقتصاد پيوند خورده است و از اين روست که نهادينهسازي اقتصاد دانشبنيان بهعنوان يکي از مؤلفههاي اصلي پيشرفت اقتصادي در دنيا شناخته ميشود.
نویسنده : محمدجواد اخوان
رشد علم و فناوري در جهان امروز با مقوله اقتصاد پيوند خورده است و از اين روست که نهادينهسازي اقتصاد دانشبنيان بهعنوان يکي از مؤلفههاي اصلي پيشرفت اقتصادي در دنيا شناخته ميشود. در مجموعه سياستهاي مقاومسازي اقتصاد نيز توجه به اين مهم در دستور کار قرارگرفته است. اما ناگفته پيداست که آنچه ميتواند به شکلگيري يک برنامه مداوم و راهبرد پايدار در زمينه پيشرفت علمي بينجامد، وجود گفتماني مسلط و البته منطبق بر مباني معرفتي بومي در اين راستاست که بهنظر ميرسد مداقهاي گذرا بر گفتمانهاي گوناگوني که در خصوص پيشرفت علمي در کشور وجود دارد، ميتواند تا حدودي در روشن کردن اين مسير راهبردي و چالشهاي آن راهگشا باشد. خوشبختانه کلان گفتمان انقلاب اسلامي بر اساس آموزههاي اسلام ناب محمدي(ص) تلاش براي اقتدار حداکثري در تمامي حوزهها از جمله دانش و فناوري را توصيه نموده است. در اين چارچوب گفتماني، پيشرفت با نگاه به درون و با تکيه بر تواناييهاي دانشوران بومي رقم ميخورد و در دنياي پيچيده امروز که قدرتهاي مسلط اجازه رسيدن ديگران به همترازي خود را نميدهند، اين نوع نگرش، زمينهاي پايدار و مستمر را براي رشد علمي و قدرت برخاسته از آن ايجاد ميکند.
در نقطه مقابل اين نگرش، نگاه ديگري نيز وجود دارد که متأثر از موج جهانيسازي، مرزهاي جغرافيايي را در ذهن خود کمرنگ کرده و مدعي است که با گسترش همکاري با کانونهاي قدرت و ثروت جهاني ميتوان در حوزههاي مختلف، از جمله دانش و فناوري پيشرفت کرد و به رتبههاي بالايي دست يافت. طرفداران اين نوع نگاه معتقدند صاحبان قدرت در جهان، مايل به رشد همه جهان هستند، ازاينرو نهتنها به ديگر کشورها - که در راه دستيابي به اقتدار تلاش ميکنند- اجازه بروز و ظهور را ميدهند، بلکه آنان را در اين راه ياري خواهند کرد.
برخي حتي معتقدند سرعت و وسعت رشد برخي کشورهاي باخترزمين در اين حوزهها، چنان بالاست که ديگر کشورها عملاً امکان کاستن فاصله خود از آنها يا حتي رسيدن به آنها را ندارند، بنابراين چارهاي جز پيمودن پابهپاي راه آنها ندارند. در چنين تفکري، پيشرفت تنها در همان مسير غرب و با پا نهادن بر جاي گامهاي قدرتهاي موجود ممکن است و البته بايد تلاش کرد حداکثر استفاده را از همکاري اقتصادي و فني با غرب نمود. بهنظر ميرسد خاستگاه چنين تفکري را در پسماندهاي فکري دوره استعمار بايد جستوجو کرد و يکي از مهمترين جنايتهاي استعمارگران در حق ملتهاي مشرق زمين، گرفتن حس اعتمادبهنفس ملي از آنها و القاي «نميتوانيم» به آنهاست. آنگاهکه «نميتوانيم» در مخيله انسان يا جامعهاي نهادينه شود، آن فرد يا جامعه يا از پيشرفت کلاً مأيوس ميشود يا براي پيشرفت خود سقف محدودي در نظر ميگيرد و محافظهکارانه عمل ميکند. چنين انسان يا جامعهاي جسارت لازم براي پيشرفت را ندارد و خودبهخود عقب نگاه داشته ميشود.
براساس اين گفتمان، اگر دانشگاهي در چنين جامعهاي بر پا شود، دانشگاهي است که صرفاً سطوح مقدماتي آموزش عالي را ارائه ميدهد و خروجيهاي چنين دانشگاهي، براي رشد علمي چارهاي جز مهاجرت به غرب (يا به تعبيري فرار مغزها) ندارد. در چنين گفتماني مؤسسه يا شرکت دانشبنيان معنايي ندارد و اگر شرکتي با اين عنوان وجود داشته باشد، تنها در پرتو اتصال به کارتلهاي بينالمللي فعاليت خواهد کرد. البته فعاليت شرکت موصوف، ارائه محصولات دانشبنيان نيست، بلکه وظيفهاش دلالي سرمايه انساني دانشبنيان و صادرات(!) به دنياي پيشرفته است.
نخبگان معتقد به گفتمان مذکور از هرگونه پيشرفت مأيوسند و برخي که جسارت بيشتري دارند، علناً اظهار ميدارند که تنها در «قورمهسبزي و آبگوشت بزباش توان رقابت با دنيا را داريم!» در اين گفتمان چيزي به نام استقلال معنا و مفهوم ندارد و دوره آن منسوخشده است.
در چنين گفتماني بهخاطر خوشايند کدخدا، ارسال ماهواره ساخته شده به فضا به تعويق ميافتد و سازمان فضايي منحل ميشود، حتي اگر به قيمت بيکاري تعدادي از دانشمندان اين مرزوبوم شود. در چنين گفتماني، براي رضايت ديگران، سانتريفيوژها بهسرعت جدا و انبار ميشود، حتي اگر به قيمت غيرقابل مصرف شدن آنها و نااميد شدن فرزندان دانشور ايران شود. در چنين گفتماني، بودجه پژوهشي و حمايت از تحقيقات و فناوري کاهش مييابد، اما در مقابل کارتلهاي چندمليتي فرش قرمز پهن ميشود.
بر اين اساس اصلاً عجيب نيست که اين خبر را بشنويم که طبق آخرين اطلاعات موجود در سايت اسکوپوس، رتبه ايران در توليد علم از رتبه 15 به رتبه 17 رسيده و ايران در زمينه توليد علم از تايوان و فدراسيون روسيه عقب افتاده است. تحليل دادههاي آماري اين مرجع نشان ميدهد که سهم توليد علم ايران از سال 2005 تا 2012 مرتباً افزايش يافته و از سال 2013 اين رشد متوقف شده و عقبگرد علمي کشور آغاز شده است. براساس اين آمار در سال 2013 با تغيير سياستهاي وزارت علوم، افت علمي کشور آغاز شده و متأسفانه شاهد افت 47/2 درصدي در توليد علم کشور هستيم، بهطوريکه در سال 2013 افت علمي کشور در برخي رشتهها در اين نمايه به نزديک 50 درصد رسيده است. البته خبرهاي ناگوار در اين خصوص تنها به همين محدود نميشود. روزي ديگر شنيده ميشود که شرکتهاي دانشبنيان فرانسه به دنبال تسخير بازار کالاهاي استراتژيک کشاورزي ايران هستند و با وجود بيش از «۱۰۰۰ دستاورد تحقيقاتي در سال» توسط محققان داخلي، دولت از تجاريسازي يافتههاي محققان ايراني حمايت نکرده و بازارهاي بزرگ محصولات دانشبنيان با انعقاد تفاهمنامههايي در حال واگذاري به شرکتهاي فرانسوي است. يا در خبر ديگري به گوش ميرسد که يک شرکت امريکايي، زيرساختهاي شبکه بانکي کشور را تجهيز ميکند! در همين راستا شنيده ميشود که بانک مرکزي براي نخستين بار پس از انقلاب، در راستاي ساماندهي مبادلات بانکي، تفاهمنامه همکاري را با شرکت تجهيزات رايانهاي امريکايي «اينتل» به امضا رسانده است. نکته جالب آنکه در شرکت ايجاد شده حاصله از اين توافق، سهم شرکت اينتل با بانک مرکزي برابر و هرکدام 40 درصد خواهد بود. حال بايد گفت پس جاي جوانان نخبه ايراني و شرکتهاي دانشبنيان داخلي در اين مسير به اصطلاح توسعه کجاست؟ آيا نبايد از شنيدن اين خبر تأسفبار به خود آييم که در کشور حدود 730هزار نفر دانشآموخته مقطع تحصيلات تکميلي (دکتري و کارشناسي ارشد) بيکار و خانهنشين هستند؟ تا کي به دنبال اشتغالآفريني براي جوانان اروپايي هستيم؟ چه زماني وقت آن خواهد رسيد تا با عزم راسخ روی پايخود بايستيم و مسير پيشرفت علمي کشور را فداي «نميتوانيم» نکنيم!
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۰ فروردين ۱۳۹۵ - ۲۰:۵۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]