واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: جمعه ۲۰ فروردین ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۸
«این باران که روزهایت را خم کرده است» عنوان سومین دفتر شعر مینا میرصادقی، شاعر شیرازی است. به گزارش خبرنگار ایسنا - منطقه فارس، این کتاب ۳۳ قطعه شعر سپید را از سرودههای سال ۸۱ تا ۹۳ این شاعر در خود دارد. از مینا میرصادقی پیشتر، مجموعه شعرهای «خواهش میکنم تقویم را برگردان» و «من درخت شهرزاد میبافم» و کتاب «این سه به روایت من» شامل گزیده غزلیات مولوی، سعدی و حافظ به چاپ رسیده است. کیوان اصلاحپذیر درباره کتاب شعر «این باران ;i روزهایت را خم کرده است» به ایسنا گفت: شعرها عاشقانه، زنانه و نوستالوژیکاند اما به دامان رمانتیسیسم نغلطیدهاند بلکه برعکس از تلطیف احساسات میگریزند و صادقانه و زخمخوردهاند. گرچه در برخی شعرها با روایت روبهروییم اما وجه غالب با لحظات و آنات گیرافتاده در دام شاعرانگی محض است. این شاعر و منتقد اضافه کرد: دیالوگها البته شکلدهنده روند شعر است. هر شعر از چند دیالوگ تشکیل میشود که غالبا "من" شخصیت اصلی شعرهاست و البته "تو" و "ما" نیز گاهگاه و زیر سایه "من" خود را نشان میدهند اما "آنها" در کتاب بسیار کمیاب است. او ادامه داد: اینگونه است که من و تو و ما به اشخاص اصلی شعر بدل میشوند تا شعر حدیث نفس شود و بدانیم که شعر از زیست شخصی شاعر مایه گرفته است؛ زیستی که زیر مهمیز عشق و مرگ و البته اجتماع شکل میگیرد. اصلاحپذیر اضافه کرد: زبان این اشعار سالم و مطابق با نحو نوشتاری و گاه گفتاری است اما بازیهای زبانی و نحوی در شعرها وجود ندارد و به این ترتیب خوانش خواننده معطوف به تصاویر و معناها میشود و زبان خود را پنهان میکند. این منتقد گفت: استعارات و تعبیرات شعرها بسیار نو و منحصر به خود شاعر است. نمونههایی مثل "پرتقال غروب – سایهام جورابی زنانه است- کلاغهای کمرنگ – اوقات مستعمل – کف فلزی آسمان – جزر و مد فال و ..." کافی است تا متوجه شویم با شعری روبهروییم که از کهنگی میگریزد. اصلاحپذیر ادامه داد: ایجاد رابطههای بدیع و بعید بین اشیا، موقعیتها و مفاهیم باعث شده است تا نوعی ابهام در شعر سایهانداز شود اما نحوه روایت باعث میشود تا تاریکیهای مبهم به سایهروشنهایی بدل شوند که شعر ناب و اختصاصی شاعرند؛ "حوالی دهانم فریادی روشن کن - من صداها را به بستر میبرم – عریانتر از هوا در شعرهایم راه میروی – این سایهها را از شانههای ظهر برداشتهام - کوهها روی نوک پا راه افتادهاند - ..." او افزود: اما افراطهایی هم در این استعارات و تشبیهها به چشم میخورند که ابهام شاعرانه را به تعقید میکشانند و گرچه بسامد چندانی ندارند اما در چاپهای آینده باید مد نظر شاعر باشند. "پرسههای دست – وزوز وزغهای غمزده – دهانه آب و ... " شاید مهمترین ویژگی شعر در فرم ارتباط شاعرانه من یا تو با اشیای شخصیتیافته پیرامون است. " امشب میخواهم زیر پتو کبوترانم را سر ببرم – میتوانم با تمام سایهها شرط ببندم – شیشه دارو گیر داده – فریاد کپسولها ..." این شاعر و منتقد اضافه کرد: شاعر این شعرها خود را ناچار از جمع و جور کردن جهان به هم ریخته میبیند و در این راه نه خسته میشود نه کمک میخواهد، انگار این وظیفه ابدی و ازلی زنانهای است که در شعر خود را نشان میدهد؛ " چهره کشیده چراغها را جمع میکنم – دورهگردی بیچیزم – پارس سگها را جمع میکنم – میتوانم گنجههایم را گردگیری کنم/ پوستم را کنار بزنم / و لابهلای پوشالها بگردم- پوستم را کنار میزنم/ خرت و پرتها را میکاوم/ و آنها / که گوشه و کنار ذهن کمین کردهاند – میبینم فضله کبوتران را/ پس خودم گنجشکها را به کشتی میبرم و ...." انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]