واضح آرشیو وب فارسی:الف: «نگاهی به حوادث بروکسل و زندگی مسلمانان»
فرزانه زنگیان، 17 فروردین 95
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۱۸
در روزهایی که ایرانیها در تدارک جشن سال نو و گذراندن تعطیلات نوروزی بودند، رخداد مهم و تعیین کننده ای در قارۀ سبز به وقوع پیوست که به روال معمول توسط رسانههای پرقدرت غربی پوشش وسیع داده شد و مورد تجزیه و تحلیلهای هدف مند و جهت دار قرار گرفت و نهایتاً با استفاده از ابزارهای حرفه ای رسانه ای، تلاش شد که ذهن مخاطبین گسترده ای که در سراسر جهان نظاره گر این اتفاق بودند، به سمت و سوی مورد نظر نظام سلطۀ جهانی کانالیزه شود.وقوع انفجارهای بزرگ انتحاری که ایستگاه متروی مالبیک در نزدیکی مقر پارلمان اروپا وقسمت هایی از فرودگاه بین المللی بروکسل را تخریب و به کشته و زخمی شدن دهها تن انجامید، جهان را غافلگیر کرد. حتی اگر اردوغان چهار روز قبل از آن و در پی حوادث تروریستی استانبول گفته باشد دلیلی وجود ندارد بمبی که در آنکارا منفجر شد، در بروکسل یا هر شهر اروپایی دیگری منفجر نشود و حتی اگر بلژیک به عنوان کشوری شناخته شود که بیشترین تعداد شهروندان اروپایی داعش را در خود جای داده است و مقامات اروپایی چون رابین وینرایت بگویند پنج هزار مظنون در اروپا رادیکالیزه شده و برای کسب تجربه جنگی به سوریه و عراق سفر کرده و بعضی از آنها به اروپا بازگشتهاند و حتی اگر مدیر یوروپل (سازمان پلیس اتحادیه اروپا) اظهار کند شبکههای جهادی اروپا گسترده تر از آن است که ابتدا فکر میکردیم، باز هم وقوع چنین انفجارهایی در قلب پایتخت سیاسی اروپا به شدت غافلگیر کننده بوده وبهت و حیرت جهانیان را برانگیخت.در معرکه آتش و خونی که به دنبال وقوع این حوادث در بروکسل به وجود آمد، میلیونها تن از مردم جهان برای یافتن حقیقت و اطلاع از کم و کیف ماجرا چشم به صفحه تلویزیونهای خود دوختند و تا ساعتها بعد از انفجار، اخبار را به طور زنده از بروکسل دنبال کردند و با دیدن گزارشهای مربوط به کشته شدگان و زخمیها، دل آزرده شدند.در این حال، بینندگان جهانی شاهد بودند که صدها خبرنگار در مناطق مختلف بروکسل، در پی یافتن خبرهای دست اول و صحنههای تاثیرگذار، این سو و آن سو میدویدند تا اطلاعات جدید و دقیق از حادثه را در اختیار مردم بگذارند. یکی از منابع اصلی خبرنگارها نیزمصاحبه با سوژههایی بود که با مهارت کلامی خوب میتوانستند صحنه را به روشنی شرح بدهند و احتمالاً اظهار نظری هم داشته باشند.به دلایل واضح، در این میان محله مهاجر نشین و فقیر نشین مولن بک در پایتخت بلژیک در کانون توجه قرار گرفت و گزارشها و مصاحیه های مردمی فراوانی توسط خبرنگاران از آنجا به نقاط دیگر جهان مخابره شد. چرا که اکثر بازداشت شدگان مرتبط با حملات پاریس در این محل دستگیر شدهاند و بسیاری از جوانانی که به سوریه رفته و به داعش و دیگر گروههای تندروی مشابه آن پیوستهاند، در این محله به دنیا آمده و در آنجا بزرگ شده و زندگی کردهاند. محله ای که بیشتر ساکنانش را مسلمانان مهاجر تشکیل میدهند.فضای محله، ظاهر نازیبای آن و نمای آپارتمانها و مغازهای فرسوده و بی قواره، برای بیننده خارجی عجیب مینماید، چرا که با تصاویری که به طور معمول از پایتخت سیاسی اروپا در رسانهها دیده میشود، تفاوت بسیار دارد.زن جوان مسلمانی که روسری بر سر دارد و کنار در خانهاش ایستاده، با هراسی آشکار در چشمانش به یکی از خبرنگاران میگوید: امیدوارم مردم بلژیک بدانند که ما صلح طلب هستیم و مثل تروریستها فکر نمیکنیم، ما میخواهیم در آرامش و صلح به زندگی خود ادامه دهیم. علیرغم اینکه مولن بک در اروپای ثروتمند و در بلژیک سرسبز و آرام و امن واقع شده، نمادهای عینی و ذهنی فقر و محرومیت از سرو روی محله میبارد و این را آنانی که چشم به تلویزیونهایشان دوختهاند به سرعت در مییابند. امروز مسلمانها در این محله با نگرانی و ترس و با اعتماد به نفسی از دست رفته، چشم به دوربین خبرنگاران دوختهاند و اظهار امیدواری میکنند که مردم بلژیک در باره آنها دچار سوء تفاهم نشوند. همان بلژیکیهایی که بعضیهایشان کمی آن سو تر از اراذل و اوباش مولن بک سخن می گویند!اما حالا اگر خبرنگار جوان و پرشور یکی از شبکههای تلویزیونی اروپایی باشی و این حرفها تو را راضی نکند و به دنبال سوژه متفاوتی بگردی، حتماً او را خواهی یافت، مولن بک تو را دست خالی باز نمیگرداند!سوژۀ متفاوت از راه میرسد! اما اصلاً علاقه ای به مصاحبه ندارد و میخواهد از ازدحام خبرنگاران و پلیسها بگریزد. او مرد میانسال سیه چرده ای است که دست دختر بچه ای را در دست گرفته و با آشفتگی و به سرعت از میان مردم، خبرنگارها و دوربینها عبور میکند و در پیاده رو میدود. خبرنگار جوان کنجکاو میشود و با دوربین به دنبالش میدود و از او تقاضای مصاحبه میکند.مرد با تندی میگوید: مصاحیه نمیکنم، حرفی ندارم، بگذارید بروم ...آن وقت خبرنگار با اصرار بیشتر از او میخواهد که صحبت کند و مردکه به سرعت راه میرود و نگران است، ناگهان میایستد و به دوربین خیره میشود و میگوید:چه باید بگویم؟ مگر خودتان وضع ما را نمیبینید؟ من مسلمانم، بیست سال است که با خانوادهام در اینجا زندگی میکنم و قانونا شهروند بلژیک هستم، اما هنوز از نظر آنها یک خارجی و یک غریبه به حساب میآیم، بلژیکیها با ما دوست نمیشوند، ارتباط برقرار نمیکنند، به ماکار نمیدهند و ما را از اجتماع خود کاملاً جدا کردهاند.مرد ادامه میدهد: این جا پر از جوانهایی است که والدین مهاجر دارند، اما در همین محله بدنیا آمدهاند، بزرگ شدهاند، درس خواندهاند، ولی همه آنها بیکار و بی پول هستند، بلژیکیها پس از سالها هنوز هم ما را هم وطن خود نمیدانند، تبعیض وحشتناک است، ما در اروپا با استانداردهای آفریقا زندگی میکنیم! ما طرد شده و از جامعه پس راندهایم، آنها اجازه ندادند به جامعه نزدیک شویم، پس از سالها هنوز اختلافات فرهنگی بیداد میکند و هنوز اینجا فقیرترین محله بروکسل است.شما دوست دارید به مردم دنیا دروغ بگویید و این کار را خواهید کرد، هیچ کس هم نخواهد فهمید ما در مولن بک با چه رنجی زندگی میکنیم، هیچ کس نخواهد فهمید ما در اروپا چقدر تحقیر شدهایم و چقدر محرومیت کشیدهایم، گفتن این حرفها برای ما هیچ فایده ای ندارد، ما برای کسی اهمیتی نداریم، بگذارید بروم، من مورد خوبی برای مصاحبه نیستم، چون دنیا به دنبال حقیقت نیست!خبرنگار جوان نمیداند چه بگوید و چه توضیحی بدهد، مرد اما دست دخترکش را محکم تر در دست میگیرد و تند تر دور میشود و خبرنگار جوان اروپایی میماند و نگاه پر از سوالش و گزارشی که شاید ناغافل در ازدحام هراس آور مولن بک و در میان فریادهای ضد خشونت و صلح طلبی بلژیکیها به روی آنتن رفته است!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 20]