واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: سهشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۲:۲۸
روز گذشته در یک تجربه کمسابقه، با شخصی که تازه از زندان آزاد شده بود همکلام شدم. او از تجربه دوستانش در پروندهسازی جعلی و دریافت خسارت از شرکتهای بیمه سخن گفت. به گزارش ایسنا، پایگاه خبری «بانک و بیمه» با این مقدمه، نوشته است: شرکتهای بیمه همواره از محل پروندههای جعلی متضرر میشوند. البته برای کشف این پروندهها راهکارهایی در شرکتها دیده شده، اما ظاهراً در جدال متقلبان و شرکت بیمه، بیشتر شرکتها هستند که مغبون میشوند. آنچه در ادامه میآید، یک روایت واقعی از گفتوگوی خبرنگار ما با یکی از آشنایان با تهیه پرونده جعلی برای دریافت خسارت از شرکتهای بیمه است. به گفته او، شغل این افراد «صحنهزنی» است: عصر روز دوشنبه از میدان ونک سوار ماشین یک مسافرکش شخصی شدم. یک پراید مدل پایین که تنها مسافر آن من بودم. کمی بالاتر از خیابان میرداماد، پلیس در حال جریمه کردن خودروهایی بود که زیر تابلوی توقف ممنوع ایستاده بودند. همین موضوع باعث شروع مکالمه من و راننده پراید شد. راننده: من نمیفهمم اینها چرا زیر تابلوی توقف ممنوع پارک میکنند؟ حتماً کار مهمی دارند. راننده: هرچقدر هم کارشان مهم باشد، قانون از همهچیز مهمتر است. مملکت با همین بیقانونیها اینطوری شده. بله. کشور را آدمها میسازند. راننده: آقا من خودم دانشگاه رفتهام. لیسانس مهندسی برق دارم از دانشگاه بیرجند. (کپی مدرک تحصیلیاش را نشان میدهد. سال 88 فارغالتحصیل شده است.) راننده: البته این رو هم باید بگم. تا دو ماه پیش در زندان بودم. (اصل حکم زندانش را از جیبش بیرون میآورد. سه ماه حبس به همراه 74 ضربه شلاق به جرم عربدهکشی و شکستن شیشه خودروها و ...) راننده: من البته اهل خلاف نیستم. این یک بار هم اتفاقی شد. ولی بچهمحلهای ما همه اهل خلافند. توی محل ما هیچکس کار ندارد. همه در قهوهخانه مینشینیم. من بهترین پسر محل هستم که مسافرکشی میکنم. بقیه همه اهل خلافند. یعنی دزدی و زورگیری؟ راننده: نه. شغلشان «صحنهزنی» است. صحنهزن دیگر چیست؟ راننده: آنها صحنه تصادف جعلی درست میکنند و از شرکت بیمه خسارت میگیرند. یعنی دقیقا چهکار میکنند؟ راننده: آنها هر روز در محل خودمان و محلهای اطراف به دنبال کسانی میگردند که دستشان، پایشان یا سرشان شکسته باشد. در محل ما کسی که شکستگی داشته باشد از دست صحنهزنها در امان نیست. یعنی چی؟ از این آدمها چه استفادهای میکنند؟ راننده: صحنهزنها با کسی که دست و پایش شکسته وارد مذاکره میشوند. همه آنها ماشین دارند. یک صحنه جعلی تصادف درست میکنند و بعد میگویند که این شکستگی ناشی از تصادف بوده. بعد هم پرونده را میبرند به شرکت بیمه. واقعا؟ یعنی به همین راحتی؟ راننده: بله به همین راحتی که گفتم. همه مادههای قانون را هم حفظ هستند. راحت این کار را انجام میدهند. مگر میشود؟ بالاخره گزارش پلیس میخواهد. گزارش پزشکی قانونی میخواهد. راننده: همه اینها راه دارد. معمولاً ماجرای تصادف را دیر اعلام میکنند. دادگاه هم از اینها شاهد میخواهد که بگویند تصادف رخ داده. شاهد پیدا کردن هم کار سختی نیست. الان با 100 هزار تومان آدمها شهادت میدهند. چهار تا شاهد هم کفایت میکند. حالا چقدر درآمد دارند؟ راننده: بستگی دارد. باید ببینند شرکت بیمه چقدر خسارت میدهد. ولی در هر تصادف حداقل 10 میلیون تومان خسارت میگیرند. خب. این کار که اخلاقی نیست. راننده: بله. به همین خاطر من انجام نمیدهم. آدمهای محل شما شغلشان چیست؟ راننده: شغلشان همین است. صحنهزنی. هر روز عصر در قهوهخانه محل دور هم جمع میشوند و درباره پروندهها حرف میزنند. درآمدشان هم خوب است. پولی که میگیرند را تقسیم میکنند؟ راننده: بله. این پول نصف نصف بین کسی که تصادف کرده با کسی که دست و پایش شکسته تقسیم میشود. شاید به خسارت دیده کمتر هم بدهند. راننده: نه! بچههای ما خلافکارند، ولی نامرد نیستند. هرچه خسارت بگیرند، نصفش را برمیدارند، نصفش را هم میدهند به کسی که شکستگی دارد. من دیگر به مقصد رسیدم و از ماشین پیاده شدم. او اسم محلهشان را هم گفت. خیلی دور نبود. در همین میانه شهر. جایی که به گفته او همه اهل محل کارشان همین است. صحنهزنی. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 14]